یادداشت دکتر شهاب اسفندیاری / پدرم پزشک و استاد دانشگاه علوم پزشکی هستند. دیروز داوطلبانه چند ساعت در دانشگاه به تماسهای تلفنی مردم درباره کرونا پاسخ داده بودند. پس از این تجربه، به شدت نگران شدند. نه بهخاطر خطر ابتلای مردم به کرونا، بلکه بهدلیل میزان اضطراب، استرس و هراسی که مردم را فرا گرفته است. زنی تماس گرفته و گفته «از بازار پارچه خریدم و گذاشتم در کمد و الان شک دارم که آیا همه لباسها در کمد به ویروس آلوده شده یا نه؟ جرأت ندارم در کمد را باز کنم». مردی تماس گرفته و گفته تنگی نفس دارم. اما هیچیک از سایر علائم کرونا را نداشته. با پرسوجوی بیشتر مشخص میشود هر روز داخل ماشین خود را با الکل ضدعفونی میکند و از ترس ورود ویروس شیشهها را پایین نمیدهد و در اثر بخارات الکل (شاید از نوع صنعتی) تنگی نفس گرفته است. پدرم بعد از این تجربه، به مسوولان توصیه کردهاند روانشناسان و روانپزشکان را هم به ستادهای مبارزه با کرونا دعوت کنند.