در دوران پهلوی اول و پهلوی دوم، برخی از نشانهای سلطنتی منصوب و برخی دیگر نیز تثبیت شد. در سال1311 نشان «پهلوی» به عنوان بالاترین نشان سلطنتی ایران توسط رضاخان در دو درجه ایجاد شد که برخی از نظامیان در صورت استحقاق میتوانستند آن را دریافت کنند؛ اما عالیترین نشان جنگی قشون متحدالشکل، نشان «ذوالفقار» بود. در مرداد سال1301، ترکیبی از چند سرتیپ و سرهنگ از جمله امانالله جهانبانی و فضلالله زاهدی و آذربرزین نشان ذوالفقار را تصویب کردند. این نشان به کسانی که فداکاری فوقالعاده جنگی داشته یا با حالت مجروحیت تا انتها به جنگیدن ادامه میدادند، تعلق میگرفت.
چه کسانی به نشان ذوالفقار دست یافتهاند؟
سرتیپ امانالله جهانبانی، سلطان محمدخان رشیدنظام، سرتیپ فضلالله زاهدی، نایب سرهنگ حسن آقاخان اسمعیلی، سرتیپ محمود بایندر در سال1301 به علت فرماندهی نبردی به نام «شکریازی» علیه «اسماعیل سیمیتقو»، جداییطلب کُرد، به نشان ذوالفقار دست یافتند. در سال۱۳۰۳ در پی شورش عشایر و قبایل لر، پس از محاصره تیپ کرمانشاه در تنگه «زاهدشیر» و در اثر عزیمت نیروی نظامی از مرکز و جنگ شدید، تیپ کرمانشاه نجات یافت و افرادی نظیر سرتیپ محمد شاهبختی، سرهنگ عباس البرز، سرلشکر کریم بوذرجمهری و یاور ابراهیم ضرابی به دریافت نشان ذوالفقار مفتخر شدند.
نخستین ذوالفقار پس از پیروزی انقلاب اسلامی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمنماه سال57، هیچ چهره نظامی، مفتخر به دریافت نشان ذوالفقار نشده بود تا اینکه در روز یکشنبه، 19اسفندماه97، سردار سرلشکر پاسدار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از سوی آیتالله خامنهای، فرمانده کل قوا به این نشان نائل شد. آقای محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان در پیامی به قاسم سلیمانی، ضمن تبریک به وی بابت دریافت نشان نظامی ذوالفقار، نقش فرمانده نیروی قدس سپاه «در مبارزه با تروریسم تکفیری و افراطیگری برآمده از کانونهای شرارت در منطقه و جهان» را ستود، اما بواقع نقش قاسم سلیمانی در حلوفصل بحرانهای چند سال اخیر در منطقه غرب آسیا چه بوده است؟ برای پاسخ به این سؤال شاید بد نباشد به تحلیل و واکاوی برخی رسانههای غربی درباره جایگاه سردار ایرانی اشاراتی داشته باشیم.
قدرتمندترین ژنرال خاورمیانه
چند سالی است که قدرتهای استکباری با همراهی برخی کشورهای مرتجع منطقه، ضمن به راه انداختن جنگهای فرسایشی در غرب آسیا، در تلاشند جلوی نفوذ روزافزون گفتمان انقلابی جمهوری اسلامی در میان کشورهای منطقه را بگیرند. ارتجاع منطقهای به مدد دلارهای نفتی خود، با به راه انداختن جنگهای نیابتی در سوریه و یمن و نیز ایجاد بحرانهای هر روزه در کشورهایی نظیر عراق و افغانستان، مجدانه در پی آن بوده تا حوزه اثرگذاری ایران بر منطقه را به کمترین میزان خود برساند؛ لیکن آنچه علناً در زمین واقعیت به وقوع پیوست، نه انزوا که دست بالاتر جمهوری اسلامی در معادلات منطقهای از جمله در سوریه بود. رسانههای خارجی بر این اعتقادند که پشت سر همه موفقیتهای ایران در منطقه، یک مرد قرار دارد و آن کسی نیست جز سردار سلیمانی. ماهنامه «مرکز مبارزه با تروریسم» وابسته به آکادمی نظامی ایالات متحده موسوم به «وست پوینت»، یکی از محافل آمریکایی است که اواخر سال2018 میلادی، با اختصاص دادن گزارش اصلی خود به موضوع نقش قاسم سلیمانی در استراتژی منطقهای ایران، با انتشار عکسی از این سردار ایرانی روی جلد آخرین شماره خود، او را «دست برتر ایران» معرفی کرد. نویسنده این گزارش مفصل، «علی صوفان»، مأمور سابق FBI است؛ او در بخشی از گزارش خود آورده: «ایران طی سالهای اخیر در خاورمیانه، از لبنان و سوریه تا عراق و یمن، قدرت خود را اِعمال کرده است. یکی از کلیدهای موفقیت این کشور، اتخاذ یک استراتژی منحصربهفرد مبتنی بر تلفیق قدرت شبهنظامی و قدرت دولتی بوده است، استراتژیای که تا اندازهای با الهام از مدل حزبالله در لبنان تدوین شده است. همه اذعان دارند که معمار برجسته این سیاست، سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده کهنهکار نیروی قدس سپاه پاسداران ایران است. بدون شک سلیمانی، امروز، قدرتمندترین ژنرال خاورمیانه است.»
مقتدرترین مأمور
چند سال پیش «دکستر فیلکینز»، روزنامه نگار آمریکایی و برنده جایزه پولیتزر(از جایزههای معتبر ادبی) در سال۲۰۰۹ که به خاطر پوشش اخبار جنگ در عراق و افغانستان شهرت دارد، درمقالهای 22صفحهای تحت عنوان «فرمانده اسرارآمیز» در هفتهنامه «نیویورکر» نوشت که «مهمترین فرمانده نظامی در جنگ داخلی سوریه، کسی جز سرلشکر قاسم سلیمانی نیست.» نویسنده مقاله همچنین از قول مأمور پیشین سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(سیا) در عراق، تصریح کرد که «در حال حاضر سلیمانی تنها و مقتدرترین مأمور مخفی در خاورمیانه است.»
سردار عرصه دیپلماسی
عمل سردار سلیمانی البته محدود به حوزه نظامی و عملیاتی نیست. او در مواقع متعدد نشان داده که ضمن آشنایی با ادبیات دیپلماتیک، توان پاسخگویی، متناسب با اظهارات برخی سران کشورهای غربی از جمله ایالات متحده آمریکا را دارد. برای مثال، در نیمه نخست امسال، دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا در واکنش به اظهارات آقای حسن روحانی که خطاب به آمریکاییها گفته بود: «با دم شیر بازی نکنید وگرنه پشیمان میشوید.» طی توییتی تهدیدآمیز اعلام کرد: «دیگر هرگز آمریکا را تهدید نکن، در غیر این صورت پیامدهایی را خواهید دید که کمتر کسی در تاریخ دیده است.»؛ سردار سلیمانی مردادماه، در واکنش به این توییت خطاب به ترامپ گفت: «شأن رییسجمهوری ما نیست که جواب تو را بدهد. من بهعنوان یک سرباز جواب تو را میدهم.» سردار سلیمانی با کابارهای توصیف کردن ادبیات ترامپ تأکید کرد: «ترامپ قمار باز! من خودم به تنهایی در مقابلت میایستم. ما ملت، حوادث سختی را پشت سر گذاشتهایم. یادتان رفته برای سربازانتان پوشک بزرگسال تهیه میکردید و امروز آمدید ما را تهدید میکنید؟»
سخنان سردار سلیمانی در واکنش به تهدیدات ترامپ، همان ایام با واکنشهای گستردهای در رسانههای غربی مواجه شد. برای مثال، «جاستین کینگ»، سرباز آمریکایی و سردبیر نشریه تخصصی «ستون پنجم» در این باره تأکید کرد: «سلیمانی خطاب به قدرتمندترین فرد جهان گفت که نیازی نیست رییسجمهوری ما جواب تو را بدهد و من بهعنوان سرباز ملت با تو طرفم و جوابت را میدهم. این سخنان خیلیها را شوکه کرد، زیرا آمریکاییها عادت ندارند کسی با رییسجمهوری کشورشان اینگونه صحبت کند.»
مرد میانجی
سردار سلیمانی امروز در میان نیروهای سیاسی داخلی و نیز آحاد مردم، بهعنوان قهرمان ملی شناخته میشود. چهرههای سیاسی فارغ از وابستگیهای گروهی، احترام زیادی برای این «شهید زنده»(تعبیر رهبر انقلاب از سردار سلیمانی) قائل هستند. برای نمونه، آقای «صادق خرازی»، سفیر اسبق ایران در فرانسه در زمان دولت اصلاحات و دبیرکل فعلی حزب ندای ایرانیان درباره شخصیت سردار باور دارد که «سلیمانی سرچشمه محبت، مهربانی و معرفت است. به زعم من، بعد از جنگ تحمیلی، عجیب غرق در زندگی و مدرک و دنیا شدیم. قاسم اما زندگیاش را تغییر نداد. بسیاری از رزمندگان خوی سادهزیستی را حفظ کردند و خداوند هم عجیب به آنها نصرت داده است.»
با وجودی که هرازچندگاهی برخی جریانهای مغرض، با ارائه تحلیلهای بیپایه و اساس، از جمله شائبه کاندیداتوری سردار سلیمانی در انتخابات ریاستجمهوری سال96، سعی در کشاندن پای او به بازیهای سیاسی داشته و دارند، اما خود سردار همواره تلاش کرده از قیل و قال دنیای روزمره سیاست به دور باشد؛ اما این نگاه اصولی، او را از ایفای نقش میانجی در فضای سیاسی ایران بازنداشته است. فقره آخر این نوع کنشگری، به عیان در ماجرای استعفای ظریف از سمت وزارت خارجه، قابل رؤیت بود.
پس از آنکه استعفای ظریف با مخالفت رییسجمهوری مواجه شد، سردار سلیمانی در واکنش تلویحی به برخی واکاویهای مغرضانه که درصدد ایجاد دو قطبی کاذب میان نهادهای نظامی و دیپلماتیک کشور پس از سفر بشار اسد به ایران بودند، طی پیامی اعلام کرد: «حتماً آقای ظریف مسوول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است و طی مدت مسوولیت در وزارت امور خارجه کشورمان، همواره مورد حمایت و تأیید مقامات عالیرتبه نظام، بهویژه مقام معظم رهبری بوده و هستند.»