اصلاحطلبان خود به خالی بودن دست کاندیداهای دولت در مناظره و شکست قطعی آنها اذعان داشتند و حضور جهانگیری در مناظره را اشتباه مضاعف روحانی دانستند اما صبح روز بعد از مناظره روزنامههای زنجیرهای در یک چرخش عجیب، شیوه مناظره دولتیها را در تاریخ مناظرهها بینظیر و جهانگیری را برنده و چهره به قول خودشان بلامنازع مناظره دانستند.
رسانههای اصلاحطلب بازی با افکار عمومی را بسیار بهتر از اصولگرایان بلدند و البته شاید یک دلیل مهم آن و شاید هم اصلیترین آنها، نه مهارت و کاربلدی رسانهای آنها که پایبندی بیشتر رسانههای اصولگرا به مفاهیم و اصول اخلاقی است. مفاهیم و اصولی که به آنها اجازه نمیدهد برای خوشایند یک حزب و گروه و شخص، واقعیتی را وارونه جلوه دهند. بهویژه در چنین کارزاری که به تعبیر رهبری معظم رأی مردم حقالناس است و چنگزدن به هر ترفندی و تقلبی که واقعیتها را خلاف آنچه هست نشان دهد، مصداقی روشن برای ظلم به این حق قانونی و شرعی مردم است.
چیزی که معمولاً در طرف مقابل محلی از اعراب ندارد و بر پایه راهکارهای ماکیاولی هدف هر وسیله و روشی را برایشان توجیه میکند. نمونه واضح آن شیوه وارونه انعکاس نتایج مناظرات جمعه است. چیزی که مردم همه به عینه دیدند که چگونه قالیباف و در دقایقی اندک رئیسی توانستند دو نامزد مورد حمایت اصلاحطلبان را به چالش بکشند و بیکفایتی و تنبلی آنها را در انجام کار نشان دهند و حتی از دروغ ۴ میلیون شغلی که روحانی در برابر دوربین گفته بود، پردهبرداری شد و البته بر خلاف ادعای رقیب، این پردهبرداری نه از باب مچگیری که در پاسخ انکاری بود که روحانی و جهانگیری سعی داشتند بگویند ایجاد میلیونی شغل به هر شکلی، صرفاً یک وعده توخالی و تبلیغاتی است و مطابق قواعد علمی و در عمل امکان اجرا ندارد. قالیباف میخواست بگوید اگر ایجاد میلیونی شغل امکانپذیر نیست پس این وعدهای که شما در سالهای گذشته و جلو دوربین دادید چه توجیهی دارد و آیا آن وعده از جنس فریبهای انتخاباتی نبوده است؟! حتی روحانی مدعی شد که منبع این نقل قولی که قالیباف میگوید یک سایت نامعتبر بوده است و وقتی قالیباف آدرس سایت مورد نظر را داد، حرفی جز کلیگویی و توجیهات بیاساس و توسل به گناه بودن دروغ نمانده بود که روحانی از سر ناچاری بگوید. اینها واقعیت روز مناظره بودند و همگان هم آن را بهصورت مستقیم دیدند اما چیزی که صبح روز بعد رسانههای اصلاحطلب نشان دادند ۱۸۰ درجه با واقعیت مناظره و نتیجه آن تفاوت داشت. این جملههای حماسی که برای چند لحظه عصبیت بیمنطق جهانگیری از طرف این رسانههای زنجیری ماکیاولی تیتر شده است.
«زلزله جهانگیری»، «توفان جهانگیری»، «قالیبافی اسحاق»، «بافتن قالیباف تاختن جهانگیری»، «دود در لانه زنبور»، «پیروزی روحانی با پاس جهانگیری»، «مدافع پیشتاخته» جملههای حماسی که برای چند لحظه عصبیت بیمنطق جهانگیری از طرف رسانههای زنجیری ماکیاولی اصلاحطلب تیتر شده است. اینها نمونههایی از این قلب واقعیت و تلاشی سازمانیافته و هدایتشده برای جهتدهی به افکار عمومی بر خلاف واقعیت است و بدون شک میتوانند روی افرادی که هنوز به تحلیل خودشان از مناظره اعتماد کامل ندارند، تأثیر بگذارد و علاوهبر آن به استنادی برای مردم عادی طرفدار آنها تبدیل شود که در مباحثات و گفتوگوهای خانوادگی و دوستانه به این جملات و تحلیلها استناد شود. بسیاری از عقاید خاکستری و بیطرف هم تحتتأثیر این تیترها و تحلیلهای دروغین قرار میگیرند و باورشان میشود که برنده واقعی مناظره جهانگیری و روحانی بودهاند و لابد حرفهایشان هم منطقی.
ناگفته نماند که این شیوه مهندسیشده قلب واقعیت برای فریب افکار عمومی قبل از رسانهها در بین سیاسیون این طیف معمول است و رسانهها هم قاعدتاً ترویجدهنده همان افکار هستند. جلاییپور نیز در گفتوگو با اعتماد، با اعتماد به نفسی عجیب و انگار که مردم خودشان شاهدان مستقیم مناظره نبودهاند، برنده را نه حتی جهانگیری که روحانی معرفی کرده است و میگوید: «روحانی برنده نخستین مناظره انتخاباتی بود.»
البته از رسانههای زنجیرهای اصلاحطلب، این انتظار نمیرود که مشی ماکیاولیستی خودشان را و آن هم در بحبوحه چنین کارزاری حساس که به شکست قطعی هم نزدیک شدهاند، تغییر دهند و از آن طرف نیز از رسانههای اصولگرا این توقع نیست که شیوهای مشابه شیوه غیراخلاقی رسانههای اصلاحطلب را اتخاذ کنند. شاید زمانی دروغبودن یک تحلیل برملا شود که کار از کار گذشته باشد و نتوان آب رفته را به جوی بازگرداند، این است که بلافاصله بعد از هر مناظره و هر برنامه در میان مردم حاضر شد و با نظرسنجیهای معتبر میدانی و انعکاس وسیع آنها راه را بر تحلیلهای دروغین و کاذب بست.