در برابر این آمار، آمار سال 1391 شورای فرهنگ عمومی کشور حاکی از آن است که 20 درصد خانوارها در سال قبل پایشان به سینما باز شده است. با این احتساب در سالهای 1391 تا 1393 میزان اقبال به سینما در میان خانوارهای ایرانی کاهش پیدا کرده است. طبق همین آمار، استانهای تهران، هرمزگان و همدان سینماروترین خانوارها و استانهای سیستان و بلوچستان، آذربایجان غربی و اردبیل کماقبالترین خانوارها در رجوع به سینما بودهاند. نکته دیگری که در میان اقبال به سینما وجود دارد، نسبت نسل جوان کشور با این رسانه است. در طی سالهای 74 تا 91، میزان اقبال این دسته از مخاطبان که از قضا مصرف رسانهای و فرهنگی بالاتری هم دارند، دچار فراز و نشیب بوده به طوریکه این اقبال در سال 74 برابر با 21 درصد و در سالهای 83، 88 و 91 به ترتیب برابر با 2/54، 5/31و 5/31 بوده است.
با توجه به آمار کلی کاهش خانوارهای ایرانی در سال 1393 احتمالاً این نرخ در میان مخاطبان جوان هم کاهش پیدا کرده باشد. افزایش استقبال از سینما در سال 83 نسبت به سال 74 در میان مخاطبان جوان بیارتباط با پدید آمدن فضای فرهنگی دولت اصلاحات نیست. فضایی که در آن تولیدات سینمایی از نظر کمی رشد زیادی کرد. با این حال این اقبال در سالهای بعد کاهش پیدا کرده است. این کاهش را میتوان با قوت گرفتن کمی و کیفی شرکتهای مختلف شبکه نمایش خانگی که آثار سینمای ایران را بعد از کران به چرخه خود وارد میکردند توجیه کرد. مضاف بر اینکه افزایش کمی و کیفی دسترسی به دستگاههای پخش سیدی و دیویدی که از اواسط دهه 80 شدت گرفت نیز با این قضیه بی ارتباط نیست. بر حسب همین آمار تماشای فیلم از طریق دستگاههای مختلف نمایش خانگی در سالهای 74 تا 91 افزایش پیدا کرده است.
نمودار گرافیکی زیر هم تا حدی مؤید این مطلب است. میزان استفاده از شبکه نمایش خانگی از سال 83 به بعد رشد پیدا کرده است. رشد استفاده از این فناوری با کاهش اقبال به سینما در میان مخاطبان جوان برای گذران اوقات فراغت یکسان است.
تعداد دفعات رفتن به سینما در سال
از میان افراد بالای 15 سال خانوارهای ایرانی، 37 درصد آنها یک بار، 9/28 درصد دو بار، 2/16 درصد سه بار، 2/7 درصد چهار بار، 2/1 درصد پنج بار و 5/9 درصد هم شش بار و بیشتر در سال قبل از گردآوری دادهها به سینما رفتهاند. سینماروهای حرفهای 10 درصد کسانی هستند که در سال حداقل یک بار پایشان به سینما باز میشود.
نکته جالب در این میان، مهجوریت مصرف سینمایی و رفتن به سینما در میان خانوارهای ایرانی است. طبق الگوی قبلی فقط 14 درصد مردم در سال به سینما میروند. حال اگر نمودار گرافیکی بالا را هم در تحلیلها مد نظر قرار دهیم مشخص میشود که حدود 66 درصدِ همان اقلیت 14 درصدی که در سال به سینما میروند تنها یک یا دوبار پایشان به سینما باز شده است. با همه این احوالات باید در نظر داشت که این به معنای کماهمیت بودن سینما در سبد مصرف فرهنگی خانوار ایرانی نیست چرا که آثار این مدیوم در مدیوم دیگری بهنام شبکه نمایش خانگی در گسترهای میلیونی توزیع شده و به مصرف میرسد.
تماشای فیلمهای سینمایی ایرانی و خارجی در میان جوانان
از دیگر آمارهای قابل اعتنایی که در این زمینه توسط شورای فرهنگ عمومی کشور ارائه شده، نحوه گذران اوقات فراغت توسط رجوع به فیلمهای سینمایی ایرانی و خارجی در سالهای 74 تا 91 است. حسب این آمار با گذشت زمان به مرور اقبال به فیلمهای سینمایی ایرانی کاهش پیدا کرده و اقبال به فیلمهای خارجی برای پر کردن اوقات فراغت در میان جوانان افزایش یافته است. البته رشد تکنولوژی و فناوری اطلاعات را نیز در این زمینه نباید بیتأثیر دانست. با رشد فناوری دسترسی به محتواهای اینچنینی فرهنگی هم به مراتب، راحتتر و سهلالوصولتر از گذشته میشود. نمودار گرافیکی زیر نشاندهنده این واقعیت است. در بازه بین سالهای 74 تا 83 با رشد اقبال به سمت فیلمهای خارجی مواجه هستیم. در این بازه هم فضای بازتری برای فعالیت و استفاده از آثار و محصولات فرهنگی و سینمایی خارجی وجود دارد هم رشد تکنولوژی و فناوری، دسترسی به این محصولات را آسانتر کرده است.
نکته قابل توجه دیگر در این نمودار، کاهش اقبال در سالهای 83 تا 88 به فیلمهای خارجی است. برخلاف این دسته اقبال به فیلمهای ایرانی در این بازه افزایش پیدا کرده است، به بیان دیگر رشد اقبال به آثار ایرانی با کاهش اقبال به آثار خارجی همنشین شده که قابل تأمل مینماید. از بعد از سال 88 هم اقبال به هر دو کاهش پیدا کرده است.