او میگوید: شاید من هم چند سال پیش یکی از منتقدان این مساله یعنی استاد و دوره ندیدن و شاگرد نبودن جوانان بودم اما الان نگاه من نگاهِ متفاوتی شده است. چون زمانی تعدادی مثلا از شهر تهران، شاید ۵۰۰نفر، در حدود سنین ۱۲ تا ۱۵سال، میخواستند در مداحی فعالیت کنند که بهاندازه آنها کلاس بود و افرادی هم بودند که حوصله اداره کردن این جلسات را داشتند ازجمله آقای سازگار.
اما ما نمیتوانیم الان این انتقاد را به جامعه مداحی کشور و نوجوانها و جوانهای کشور وارد کنیم زیرا بستر لازم وجود ندارد؛ برای همین به آنها نمیتوانیم بگوییم شما استاد ندیدید! وقتی میگوییم چرا استادی ندیدید؟ میگویند شما بگویید من کجا بروم؟! باید به این افراد حق داد اما از آنها یک درخواست دارم؛ حال که فضایی نبوده تا شما استاد یا دوره ببینید، هر چیزی را نخوانید. استاد به شما نمیگوید این شعر را بخوانید یا نخوانید، بلکه یک قالب را به شما توضیح میدهد و مسیری را برایتان باز میکند.
او که نمیتواند همه علائم آن مسیر را هم برای شما بگذارد، شما خودتان پیچ و سربالایی و سرپایینی را میبینید. استاد مسیر را نشان میدهد و چراغ را میگیرد، آنکسی که این راه را باید برود، شما هستید. پس نباید فکر کنیم استاد میتواند شما را بسازد و بار بیاورد.
شأن اهلبیت(ع) حفظ شود
خمسه میافزاید: جوانها میتوانند خوب و بد را تشخیص دهند و شأن اهلبیت(ع) را حفظ کنند و هر کلامی را به زبان جاری نکنند. اگر به این دقت کنند نیمی از راه را رفتهاند و در نیم دیگر راه هم سیدالشهدا نوکرهای خود را تنها نمیگذارد و رها نمیکند، خودش نمک را میریزد و کمک میکند و در دل مردم راه پیدا میکنید. یکشبه نمیشود ره صدساله را رفت، یکشبه بروید یکشبه هم پایین میآیید، یکشبه دیده شوید، یکشبه از بین میروید.
خواندن همه مداحی نیست. به قول استاد ما، از هزار فاکتور مداحی، یکی صدا و خواندن است. یکی تبحر و استاد شدن و سوار شدن بر کار و پیادهکردن کار است. اینها را جمع کنید پنجتا فاکتور است اما شاید ۹۹۵موضوع دیگر کنار آنها باشد که با خواندن و صدا نیست.
نفرات قبلی ما را دیدند و براساس شایستگیهایی که داشتیم به ما اجازه و میدان دادند. خیلیها میگویند اگر اجازه بدهید من این هفته در جلسه شما بخوانم. بر مبنای فکری خودش تصور میکند که میتواند. اگر من این فضا را به او بدهم این جفا را میکنم، هم خراب میکند و جلوی تعداد زیادی روحیهاش را میبازد و خراب میشود و شاید مجبور شود از این بساط برود.
کسانی که در امر مداحی مسوول هستند، متاسفانه دنبال منافع خودشاناند و براساس سلایق و منافع خودشان، چهارچوبی را درست کردهاند که هیچکس در این چهارچوب راه پیدا نمیکند؛ مگر آدمهایی که با آنها همنظر و همفکر هستند و این آسیب میزند و به آن جوان نمیتوان اعتراض کرد.
اداره مجلس با یک شعر
این مداح اهلبیت(ع) میگوید: من به لطف خدا و اهلبیت(ع)، حوزه فعالیتم در بخش روضه سیدالشهدا(ع) است و روضهخوان هستم. در این زمینه باید خطکشی داشته باشیم و سراغ بسیاری از چیزها نرویم. یکسری اشعار خاص به درد کار ما میخورد، چون روضهخوان هستم. مرثیه، غزل مرثیه، قصیده و ... متناسب با این حوزه است. آقای سازگار پنج کتاب با عنوان «نخل میثم» دارد که سالهای سال مداحان بسیاری میتوانند با این اشعار مجالس خود را اداره کنند، بیآنکه تکراری باشد. در این کتابها اشعار سلیس، خوشمضمون و به زبان امروز، برای تمام سلایق وجود دارد. اکثر مجالس من به اشعار استاد سازگار مزین است؛ البته از زمانی که دوربینها و انعکاس جلسات مطرح شد، مجبور شدیم خودمان را بهروز کنیم و برای بهروز کردن باید مدام نوشت و از شعرای مختلف و براساس ذائقه مردم پیدا کرد. برای انتخاب اشعار مهمترین ملاکم این است که شأن اهلبیت(ع) را پایین نیاورد و درخور دستگاه سیدالشهدا(ع) باشد. هم حق نوکر را ادا کند و هم حق ارباب را ادا کند؛ یعنی ارباب و رعیتی را در همه زمینهها رعایت کند.
من یک آدمی هستم که مثل برخی مردم کاسب هستم، شغل و کار را دارم که گاهی روضه میخوانم. من نه دین مردم را تبیین میکنم و نه مردم از من دینشان را میگیرند، نه مسیر دینشان را، فقط من یک وظیفه و باری را روی دوش خودم احساس میکنم که خودم را طوری بار بیاورم و مراقبت کنم که بتوانم دل شما را در یک لحظات خاص که به آن نیاز دارید، تحتتاثیر قرار دهم تا بتوانید با امامحسین(ع) حرف بزنید.
بنابراین به خودم اجازه نمیدهم که خطکش سنجش شعر خوب و بد شوم، صرفا نظر شخصی خود را میدهم. من با پدرم نمیتوانم خیلی راحت حرف بزنم، همه ما همینطور هستیم، با پدرمان مبادی آداب برخورد میکنیم و هرچه سن پدر بالاتر میرود این آداب بیشتر میشود اما با امامحسین(ع) خیلی راحتتر از پدرم در کمال احترام و ادب صحبت میکنم. شهادت میدهم سعی کردم در روضه زبان مستمع باشم یا حداقل دو، سه بار اینطوری حرف بزنم تا آنها هم یاد میگیرند. سعی میکنم اظهار عشق و علاقه کنم.
هیچوقت شعر و روضه را عشق و عاشقی نکردم. من میگویم شما را دوست دارم، ارادت دارم و حرف میزنم. این بیانصافی است اگر مردم آن ۵ یا ۱۰دقیقهای را که روضه میخوانم نگاه کنند. ما یک ساعت جلسه داریم، ۵۰دقیقه آن حرفهای احساسی با آن کسی که جوانیام را برای او گذاشتم. سعی کردم طوری که نمیتوانم با پدرم صحبت کنم با امامحسین(ع) با حفظ احترام و ادب حرف بزنم اما مخالف عاشق و معشوقی شدن کلام و اشعار هستم.