این مداح اهلبیت(ع) محرم را فرصتی برای شکلدهی به اساس دین اسلام در وجود هر انسان میداند و میگوید: ما همه در پناه سیدالشهدا(ع) هستیم و تنها راه نجات از رخدادهای نامبارک امامحسین(ع) و اهلبیت(ع) است. باید همه این را باور داشته باشیم و وظیفه خودمان را بهعنوان خادم این درگاه درست به سرانجام برسانیم.»
او میگوید: خاطرم هست در دفعه اولی كه در بیت آقا دعوت شدم، كسی كه مسوول دعوت بودند محترمانه به من گفتند كه شما مداح هستید و قرار است كه مداحی كنید؛ اما من با خودم گفتم كه سنتم را نمیشكنم و سخنرانی را هم انجام میدهم، بعد از شروع مجلس در شب عاشورا، من این بیت شعر را خواندم كه: «درس آزادی به دنیا داد رفتار حسین(ع)، بذر همت در جهان افشاند افكار حسین...» و آن را خواندم تا به روضه متصلش كنم و بعد این حدیث از امامحسین(ع) را خواندم كه حضرت شب عاشورا را مهلت گرفت و فرمود: «عباسجان امشب برای این چهار چیز از دشمن مهلت بگیر: نماز، قرآن، دعا و استغفار»، تا اینجا را با صوت خواندم و بعد از آن پنجدقیقه سخنرانی و بعد هم روضه را تمام كردم؛ به محضر آقا كه رسیدم ایشان سه مرتبه فرمودند: خوب بود، خوب بود، خیلی خوب بود و همین سخن آقا من را بسیار دلگرم كرد.»
باید محتوای خوب ارائه داد
استاد بهتاش درباره ارائه محتوای خوب مخاطب هیئتی میگوید: «گاهی یک شعر ممکن است که خیلی خوب هم باشد منتها از لحاظ اعتقادی ضربه بزند. من توی نوار شنیدم که کسی میگفت که «قل هو الله دروغی بیش نیست/ خدا دختری دارد که اسمش زینب است.» شاید این احساسات را تحریک کند و شاید ازلحاظ احساسی خوب باشد ولی این دارد کفر میگوید. شعرها هم باید ازلحاظ محتوایی خوب باشد و هم ازلحاظ اعتقادی باید رویش کار بشود و هر چیزی را نباید خواند. حالا هر چیزی هم كه بر زبان مردم افتاد و گل کرد که نباید خوانده شود.»
نوكر امامحسین(ع)، در ونیز
«ما مداحان هم داخل و هم خارج اثرگذاری خوبی داریم اما توقع بیش از اینهاست كه باید برآورده شود. امروز از همه لحاظ مردم توجه دارند و باید ما ازلحاظ محتوایی خود را تقویت كنیم؛ خاطرم هست زمانی كه در ایتالیا روضهخوانی میكردم بعد از جلسه به ما گفتند، خودرویی آمده و میخواهند شما را به ونیز ببرند تا آنجا را هم ببینید، بعد از ونیز چون از هتل اصلی دور بودیم ما را به شهر كوچكی به نام پادووا بردند كه در آنجا یك خوابگاه دانشجویی بود؛ بعد از رسیدن به خوابگاه دیدم كه در و دیوار را همچون حسینیهها پرچم زدهاند؛ سوال كردم كه اینجا حسینیه است؟ گفتند كه نخیر اینجا اتاق ماست، و به من گفتند زمانی كه متوجه شدیم نوكر امامحسین(ع)، در ایام محرم به ونیز آمده و قرار است شب را در كنار ما سپری كند فضا را تغییر دادیم تا مجلسی هم برای ما داشته باشید و فیضی ببریم. روضه دلچسبی بود كه برای آن چند دانشجوی پزشكی ایرانی و عراقی در این شهر دورافتاده از ونیز خواندم و تنها بچهمذهبیهای آنجا بودند. كسانی كه با اهلبیت(ع) باشند و رابطه بگیرند هر جای دنیا هم كه بروند باز محفوظ هستند؛ حساب كنید در یك شهر دوردست ایتالیا درحال تحصیل در مقطع دكتری بودند اما چون محب اهلبیت(ع) هستند راهشان را فراموش نكردهاند.»