از منظر معماری شهر و دربار و سبک زندگی شاه ایرادهایی که میتوان به سریال وارد کرد، نیاز به اطلاع تاریخی عجیبوغریبی ندارد و میشد خیلی از آنها را بهسادگی رفع کرد. لانگشات شهر تهران که در قسمت اول سریال میبینیم، نمایی از یک استخر بزرگ در وسط تهران نشان میدهد که طبق تاریخ در تهران چنین استخری با این ابعاد وجود نداشته است و آن تعداد گنبدهای فیروزهای پررنگ هم بیرون از شکل معماری آن زمان است. وقتی به دربار شاه وارد میشویم، شاه قاجار را روی تختخوابی میبینیم که شبیه قصرهای اروپایی است و شاه پس از دیدن کابوس از روی تخت پایین میپرد، اما ناصرالدینشاه همیشه روی زمین و در تشک شخصیاش میخوابیده است، نه روی تختی که همین روزها هم در خانههای لوکس تهران کمتر پیدا میشود. نکته دیگر معماری و طراحی صحنه این است که در تهرانی که برق وجود نداشته است، در نیمههای شب، نور آبیرنگی که دربار شاه را روشن میکند، از کجا تأمین شده است؟ این ایراد البته که از لحاظ فنی هم سوتی کوچکی نیست و نمیتوان راحت پذیرفت کسی نبوده است سر صحنه دلیل وجود نور آبی را بپرسد.
سنوسال
از منظر جفتوجوربودن تاریخهای ذکرشده در سریال با اتفاقات واقعی هم سریال «جیران» کم سوتی نداده است.
اولین نکته سن بازیگران است؛ برای مثال طبق تاریخ در دورانی که سریال میگذرد، بهرام رادان باید نقش یک مرد جوان 21ساله را بازی کند و غزل شاکری بهعنوان خواهر شاه زنی 18ساله است. خود جیران هم قطعا زمانی که همسر شاه شده، مثل الان پریناز ایزدیار 36ساله نبوده است.
در قسمت هشتم سریال، تاجالدوله درباره ولیعهدی معینالدین حرف میزند و ادعا میکند که تازه او را از شیر گرفته است، اما ماجرای فیلم دارد بعد از فتح هرات میگذرد و معینالدینمیرزا در پنجماهگی ولیعهد شده و در شب رسیدن خبر فتح هرات در چهار یا ششسالگی فوت کرده است و طبیعتا دیالوگی که به خانم آزادیور داده شده است، درست
نیست.
ظاهر و چهره
درباره لباس و گریم بازیگران هم نکتههایی هست که بهشکلی عجیب سادهانگارانه است. اول اینکه دختر روستایی ساکن حوالی تهران پس از اسبسواری و چرخیدن در کوه و کمر، آن حجم آرایشی را که شاه در دیدار اول با آن روبهرو شد، از کجا دارد؟ البته که زنان دربار هم همه چهرههای امروزی، بعضی با عمل واضح دماغ و آرایشهای امروزی دارند، درحالیکه عکسهای موجود از دربار شاه که احتمالا همه دیدهایم، چیزی دیگر میگویند. درباره لباس بازیگران هم میتوان گفت که کلاههای کوتاه هنوز در آن دوره مد نشده بود و کلاهها بلند با سر کج بودهاند نه مثل کلاههایی که در سریال میبینیم. سردار مکری و حاجبالدوله که در سریال نقشهای مهم با حضور زیاد دارند، با سبیل دیده میشوند، درحالیکه در همه نقاشیهای موجود، این دو شخصیت ریش دارند. حمایلی که همه مردان دربار میبندند و روی شانه چپ است، در آن دوره روی شانه راست بسته میشده است. از سوی دیگر در یکی از مراسمهای دربار، زنان در حضور مردان و خود شاه ایستادهاند و با روی باز در مراسم حضور دارند و حرف میزنند؛ اتفاقی که اصلا به این راحتیها ممکن نبوده است.
فرهنگ و آداب
درباره شکل فرهنگی و آداب آن زمان در ارتباط افراد هم نکتههای مهمی وجود دارد. «امیرم» گفتن همسر میرزاتقیخان امیرکبیر در قسمت اول که به جوک مجازی هم تبدیل شد، برای هر بیننده نهچندان حرفهای هم توی ذوق میزد. یا مثلا زنانی که در آن زمان حق حضور در بیرونی را به این راحتی نداشتهاند، در سریال هر وقت بخواهند، به هر طریقی از دربار خارج میشوند یا مادر شاه هر وقت میخواهد تا کاخ اصلی شاه که محل کار اوست، میرود. درحالیکه طبق تاریخ، برای این بیرونرفتنها قرق کامل سلطنتی انجام میشده است تا نوامیس شاه بیدغدغه عبور کنند. در زمینه حضور بانوان یکی از عجیبترین اتفاقات دیگر هم این است که رئیس قراولان سلطنتی همسر شاه را بهتنهایی بیرون میبرد تا در یک زیرزمین با عاشق قبلیاش در خلوت صحبت کند! متخصصان تاریخی خیلی ایرادهای ریزودرشت دیگر هم به این سریال دارند که میتوان آن را بهشکل تخصصی بررسی کرد. اما بهنظر در این مطلب مطبوعاتی، تا همینجا و با این استنادات میتوان اثبات کرد که سریال «جیران» علاوه بر کیفیتهای فنی و هنری در ادعاهای تاریخیبودنش هم بهشدت ناکام مانده است!