مرضیه کیان / برای ما که شاید فرسخها با مشهد فاصله داشته باشیم و به محض اراده کردن (بهخصوص در روزهایی که کرونا سد راهمان شده بود) نمیتوانستیم کنار ضریح باشیم و دلی از عزا دربیاوریم، هر بار با شنیدن «آمدم ای شاه پناهم بده/ خط امانی ز گناهم بده» از استاد محمدعلی کریمخانی، با وجود اینکه جسممان سر جایش قفل شده بود اما دلمان پر میکشید وسط حرم شاه غریب و بعد از اینکه جرعه آبی از لیوان پلاستیکیهای سقاخانه نوشید و نگاهی به پنجره فولاد انداخت، آرامآرام به طرف صحن جامع راهی میشد و در مسیرش چند کبوتر سفید را پر میداد تا خودش را به ضریح برساند و عرض ارادتی به آقای مهربان توس داشته باشد، همان موقع بود که وقتی صلوات خاصه حاجرضا انصاریان بر لب جاری میشد، به جسم قفلشده برمیگشت و میدید پهنای صورت با اشک چشمان تر شده و حالا کمی آرام و قرار گرفته است.