باورهای دینی انسان نخستین از اسطورهها آغاز میشود و بعدا در زمانهای متأخرتر بهگونه ادیان شکل میگیرد. پس اسطوره به یک عبارت، دین و دانش انسان نخستین و داشتههای معنوی اوست؛ دانشی که بیشتر جنبه شهودی و نمادین دارد و از قوانین علمی ادوار بعد به دور است. اسطوره در هر جامعهای وجود داشته و بهراستی یکی از سازههای مهم فرهنگ بشری است. چون انواع اسطوره متعدد است عمومیت بخشیدن به سرشت اساطیر بسیار دشوار است اما روشن است که اسطورههای یک ملت با ویژگیهای کلی و جزیی خود بازتابنده شارح و کاشف تصویر منحصربهفرد آن ملتاند. اسطوره تلاشی برای بیان واقعیتهای پیرامونی با امور فراطبیعی است. انسان در تبیین پدیدههایی که به علتشان واقف نبوده به تعبیرات فراطبیعی روی آورده و این زمانی است که هنوز دانش بشری توجیهکننده حوادث پیرامونیاش نیست؛ بهعبارتدیگر، انسان در تلاش ایجاد صلحی روحی میان طبیعت و خودش اسطورهها را خلق کرده است.
اسطورههایی از گذشته افسانهای ایران
در مقدمه کتاب اسطورههای ایرانی چنین نوشته شده است: «اسطورههای ایرانی قصهها و داستانهایی کهن هستند که موجوداتی خارقالعاده یا ماوراءطبیعی را شامل میشوند. این اسطورهها که از گذشته افسانهای ایران برجای ماندهاند، دیدگاههای جامعهای را منعکس میکنند که در آغاز به آن تعلق داشتهاند. دیدگاههای این مردم نسبتبه رویارویی خیر و شر، اعمال خدایان، دلاوریهای قهرمانان و موجودات افسانهای. اسطورهها در فرهنگ ایرانی نقش مهمی ایفا میکنند و چنانچه در بافت تاریخ ایران به آنها توجه کنیم، آنها را بیشتر درک خواهیم کرد.»
نویسنده کتاب را با آفرینش دنیای باستان و اسطورههای آن مانند اهورامزدا، انگره مینیو، اردوی سوراناهیتا، میترا و... شروع میکند. او درباره آفرینش جهان چنین نوشته شده است: «ایرانیان باستان عقیده داشتند آسمان نخستین بخش از جهان بود که آفریده شد. آسمان در اصل بهصورت یک پوسته تهی گرد توصیف شده است که از صخره سخت ساخته شد و از زیر و بالای زمین میگذرد. بعدا این اندیشه پیش آمد که از فلز ساخته شده است. پس از آن آب و سپس زمین آفریده شد. بعد از اینها نوبت به گیاهان و حیوانات رسید. انسانها ششمین مخلوق و آتش احتمالا هفتمین و آخرین مخلوق بود.
عقیده بر این بود که کوهها از سطح زمین بیرون آمدهاند و زمین در اصل صفحه صافی بوده است که شرق و غرب عالم را دربرمیگرفته است. بعضی نامها با آفرینش عالم پیوند خوردهاند؛ بهعنوانمثال البرز نخستین کوه جهان توصیف شده که بیرون آمدن آن از زمین 800سال طول کشیده و ریشههایش در اعماق زمین است و سر بر آسمان میساید...».
در بخش دوم، نویسنده درباره دیوان، موجودات افسانهای و پهلوانان صحبت میکند. این بخش شاید برای مخاطب ایرانی بیشتر از دیگر اسطورهها آشنا باشد و نامهای آنها را بهوفور شنیده باشد. در این بخش، نویسنده درباره اسطورههایی مانند سئین (سیمرغ)، کیومرث، هئوشینگه (هوشنگ شاهنامه)، تخمواوروپ (تهمورث شاهنامه) و ... حرف میزند.
کتاب شاهان
بخش سوم کتاب به شاهنامه یا همان کتاب شاهان اختصاص دارد. در این فصل درباره نخستین اسطورههای شاهنامه، حکومت جمشید، ضحاک (فرمانروای ماردوش)، پیروزی خیر بر شر، تقسیم امپراتوری فریدون و پیامدهای آن، خانواده رستم و داستانهای رستم حرف زده میشود. در فصل بعد به معرفی موجودات اسطورهای در شاهنامه پرداخته میشود مانند رخش، سیمرغ، دیوان و اژدها. در بخش بعد داستانهای زرتشت، کوروش و اسکندر بیان میشود. سپس کتاب درباره استمرار
یک سنت باستانی، قصههای پریان و تعزیه حرف میزند و در پایان نیز پیشنهادهایی را برای مطالعه بیشتر ارائه میدهد.
اسطورهها و افسانههای ایرانی، بازتاب استمرار یک سنت قدیمی در فرهنگ و زبان این ناحیه جغرافیای پهناور است که در فراسوی مرزهای ایران کنونی گسترش یافته است. نه حرکتها و تاختوتازهای عشایری و نه تحولات سیاسی و فرازونشیبهای داخلی، هیچیک نتوانستهاند این حماسههای پهلوانی کهن را نابود سازند و این افسانهها با پشت سر گذاشتن هزارهها همچنان برجای ماندهاند. حفظ آنها سنتها و مفاهیم اجتماعی گذشتهای دور را زنده نگاه داشته و درعینحال به زبان و فرهنگ ایرانی کمک کرده است که باقی بماند و ببالد.
کتاب «اسطورههای ایرانی» کتابی کمحجم و سبک با 105صفحه است، زبان کتاب روان و روایتهای آن از اسطورهها نیز جذاب است. این کتاب میتواند شروع خوبی برای مخاطبانی باشد که اسطورههای ایرانی را نمیشناسند و تلاش دارند اطلاعاتی کلی درباره آنها به دست بیاورند.
اسطورهها و افسانههای ایرانی، بازتاب استمرار یک سنت قدیمی در فرهنگ و زبان این ناحیه جغرافیای پهناور است که در فراسوی مرزهای ایران کنونی گسترش یافته است