بعد از جنگجهانیدوم ،قحطیهایی شروع میشود که تاریخ معاصر ایران نیز با چند قحطی بزرگ مواجه شد. از آنجاییکه بعضی از این قحطیها به سالهای 1200 برمیگردد و دسترسی به افرادی که راوی خاطرات آن دوران باشند، وجود ندارد، نهایتا ممکن است از طریق کتابها و زندگینامهها به بعضی اطلاعات دست پیدا کرد اما خاطرات مردمی و تاریخ شفاهی وجود ندارد. در بین قحطیهای معاصر، قحطی سال1320 که همزمان با جنگ جهانی دوم بود، سیستم حملونقل کشور به دست متفقین میافتد، گندم و نان محدود میشود و... . قحطی دیگری از سال 1296 تا1298 وجود داشت که تعدادی خاطره از آن سالها در دسترس است. ازجمله نکاتی که باید به آن اشاره کرد این است که قحطیها با یکدیگر تفاوت داشتند؛ قحطی سال1296 از نظر تعداد کشتهها بسیار فجیع بود. قحطی بعدی که در سال1320 رخ داد و شدت کمتری داشت، بیشتر در زمینه غلات بود و درنهایت در قحطی سال1320 که تقریبا تا سال1324 طول کشید، با وجود کشتههایی که داشت اما در بعضی مناطق، تعداد کشتهها بیشتر و در بعضی مناطق کمتر بود که کتاب «ننگسالی» درمورد اتفاقاتی است که در بازه زمانی آخرین قحطی رخ داد.
تراکم وقایع تاریخی در شهر اصفهان
در ادامه گفتوگوی «صبحنو» را با فائزه درهگزنی، نویسنده کتاب «ننگسالی» میخوانید.
دغدغه شما برای این سوژه از چه زمانی شروع شد؟
در دفتر واحد تاریخ شفاهی استان اصفهان از سال1396 پروژهای را در شهر اصفهان شروع کردیم که این پروژه همزمان در شهرهای دیگر نیز به اجرا درآمد. قرار شد کتابی همچون کتاب «اطلس» یا «دایرةالمعارف» از وقایع تاریخی شهرها از سال1300 به بعد تا زمان انقلاب باشد.
چه روشی را برای این پروژه در نظر گرفتید؟
روش کار ما تاریخ شفاهی بود؛ یعنی از طریق مصاحبه با اشخاص.
یعنی قصد داشتید یک دایرةالمعارف جامع از شهرها گردآوری کنید؟
در بسیاری از شهرها این دایرةالمعارف یا اطلس بهصورت شهری انجام میشد؛ به عبارت سادهتر، دایرةالمعارفها یا اطلسها به این صورت بود که مثلا اطلاعات شهر سبزوار در یک دایرةالمعارف یا اطلاعات شهر یزد در یک دایرةالمعارف دیگر گردآوری شود اما درمورد اصفهان کمی متفاوتتر پیش رفت؛ چراکه در اصفهان بهقدری تراکم وقایع و اشخاص زیاد بود که نتوانستیم این دایرةالمعارف را به سیاق شهرهای دیگر بهصورت شهری پیش ببریم و بهصورت محلهنگاری به این موضوعات پرداخته شد.
چه شد که شما محله علیقلیآقا را انتخاب کردید؟
یکی از محلههایی که در زمینه وقایع تاریخی غنی بود، محله علیقلیآقای اصفهان بود که کتاب «ننگسالی» درمورد این محله است. پروژه اطلس این محله حدود دو سال زمان برد؛ از مصاحبه و فیشبرداری کتابها گرفته تا تدوین نهایی.
چه چیزی شما را به پرداختن موضوعات مطرحشده در کتاب «ننگسالی» مجذوب کرد؟
بعد از تدوین اطلس که اکنون در دست چاپ است و دلیل طولانی شدن زمان انتشار آن حجم عظیمی از ویراستاری و صفحهآرایی است، به این نتیجه رسیدیم که در کنار اطلس و اطلاعات بهدستآمده، میتوان خروجیهای متنوع دیگری هم داشت.
از سال1314 تا 1324، هشت اتفاق تاریخی مهم داریم؛ از انتخاب فامیلی(بهاصطلاح سه جلد) و سربازی اجباری و لباس متحدالشکل گرفته تا کشف حجاب، قحطی و ممنوعیت روضه.
طی مصاحبههایی که با مردم صورت گرفت، از نظر خاطرات و چگالی پژوهشی به این جمعبندی رسیدیم که سه موضوع کشف حجاب، قحطی و ممنوعیت روضه حجم بیشتری را شامل میشود.
با وجود اینکه این وقایع تاریخی بسیار قدیمی هستند، چطور به مصاحبهها بسنده کردید؟
علاوهبر مصاحبهها مطالعات بیشتری در این زمینهها انجام شده بود و صرفا مصاحبه، برای پرداخت به موضوع کافی نبود. نزدیک به 30جلد کتاب و 33مجله و 69سایت را فیشبرداری کردیم؛ البته این موارد از نیازهای محقق نیز هست؛ زیرا زمانی که محقق قصد مصاحبه کردن دارد، باید نسبتبه موضوع اشراف کامل داشته باشد. اشراف کامل سبب میشود اگر راوی هم اطلاعات اشتباهی را منتقل یا دو واقعه را بهجای یکدیگر نقل میکند، محقق به ورطه اشتباه نیفتد.
یکی از مشکلاتی که ما در این پروژه با آن مواجه بودیم، مسن بودن سن مصاحبهشوندهها بود (که در کتاب سن هر مصاحبهشونده در بالای مطلب ذکر شده است). حتی ما خاطراتی داریم که «به نقل» است، مثلا یک خانم به نقل از پدرش خاطرهای را روایت کرده است که این سنت قصهگویی و بیان خاطرات در قدیم بسیار پررنگتر از زمان حال بود.
از مشکلات دیگری که حین اجرای پروژه با آن مواجه شدید، چه بود؟
مساله دیگری که وجود داشت این بود که باید مصاحبههای دریافتی را با اطلاعات و محتوایی که از تاریخ به دست آمده بود تطبیق میدادیم، تا از وقوع روایت اشتباه جلوگیری کنیم.
نکته جالبی وجود داشت که در مصاحبهها با آن برخورد داشته باشید؟
ما در خاطرات به تواترهای زیادی برمیخوردیم؛ یعنی وقتی ماجرایی برای یک نفر اتفاق افتاده بود، برای دیگران هم اتفاق افتاده بود اما در یک مکان و یک زمان دیگر.
برای محله علیقلیآقا با چند نفر مصاحبه داشتید؟
در این محله با حدود 200نفر مصاحبه انجام شد. تعداد بالای این افراد بهدلیل گستردگی و عظمت پروژه بود. بازه زمانی مدنظر ما نیز سالهای زیادی را دربرمیگرفت.
ما بعد از مطالعه منابعی که داشتیم، طراحی سوالات را انجام میدادیم؛ طراحی سوالات به ترتیب توالی زمانی و تاریخی صورت گرفت.
مصاحبهها را با چه روندی پیش بردید؟
در مصاحبهها براساس سن افراد، وقایع تاریخی همان سال را دنبال کردیم، مثلا اگر فردی متولد سال1312 بود با موضوع کشف حجاب مصاحبه را پیش میگرفتیم یا اگر فردی متولد دهههای30 یا 40 بود، از او درمورد خاطراتی که از پدرش به او رسیده، میپرسیدیم. ما این روند را تا تاریخ انقلاب ادامه دادیم.
از سختی مصاحبهها چه بود؟
مصاحبهشوندهها بهسختی مصاحبه میکردند. تعدادی از مصاحبهها در دوران کرونا بود و همانطورکه در فیلمها ضبط شده است، بسیاری از راویان با ماسک مصاحبه میکردند (که ما هم اجباری در برداشتن ماسک نداشتیم، چراکه سلامت آنها برای ما در اولویت بود)، اگر خودمان هم مشکوک به علائم کرونا بودیم، دو هفته قرنطینه داشتیم.
آیا پروژهای را برای کار بعدی در نظر دارید یا پروژهای در دست اقدام دارید؟
حدود یکسال است که روی موضوع بازار اصفهان کار میکنیم. بازار اصفهان بهلحاظ سنتی، آداب و رسوم خریدوفروش و فعالیتهای اجتماعی از موارد عجیبی است که ما درابتدا با یک پیشفرض، کار را شروع کردیم اما وقتی بیشتر به موضوع ورود پیدا کردیم متوجه شدیم که بازار اصفهان پروژه بسیار جالب و بزرگی است.
چه نکات جذاب دیگری در میان گفتوگوها وجود داشت که فکر میکنید برای مخاطبان ما جالب باشد؟
معماری اصفهان در جریان موضوع کشف حجاب به خانمها کمک بزرگی کرد؛ چراکه در اصفهان بهخصوص خانههای قدیمی، معماری بهصورتی بود که خانهها کاملا به هم چسبیده بودند. خیلیها در این دوران از درون حیاطها راهی به خانه همسایه باز میکردند تا اگر خانمی قصد رفتن به کوچه را داشت، به جای بیرون رفتن از در خانه، از حیاطها عبور کند؛ چون آن زمان وجود حمام در داخل منازل متداول نبود، باید به حمام عمومی میرفتند و انجام این راهحل، بهترین گزینه بود.
در بحث روضه نیز ما سه دسته مصاحبه داشتیم؛ یک دسته صاحبان منازل بزرگ در اصفهان که هر سال محل برگزاری روضه بود (خانههایی با 100 یا 200سال قدمت، مثل خانه زرگرباشی)، دسته دیگر علما و روحانیونی بودند که روضهخوان بودند و دسته آخر مردم عادی بودند. همانطورکه میدانید روضه هفتگی جزو رسوم ثابت در اصفهان بود (که جمع محدودی را دربرمیگرفت) و این یکی از رسوم دیرینه در اصفهان بود که حتی با وجود ممنوعیت روضه، همچنان این رسم برقرار مانده بود. اهالی برای اینکه حساسیت رژیم را برنیانگیزند، مراسم را نصفهشب یا در زیرزمین خانه برگزار میکردند که صدایی بیرون نرود.
همچنان نیز در این محله، خانههایی وجود دارند که در آنها جلسات قرآن برگزار میشود و از پدربزرگ به پدر و بعد به پسر رسیده است.
اگر نکته خاصی وجود دارد، بهعنوان سخن آخر بفرمایید.
اصفهان امسال به مناسبت هشتادمین سالگرد ورود لهستانیها به این استان، در حوزه هنری بزرگداشتی برگزار کرد که در این مراسم، وزیر امورخارجه لهستان نیز حضور داشت. در این مراسم، نمایشگاه عکسی ازسوی لهستان برپا شد که ما تعدادی از این عکسها را در کتاب «ننگسالی» آوردیم؛ در آخر هر فصل تعدادی اسناد و عکس قرار گرفته شده است. در بخشی از کتاب نیز عکس لهستانیها وجود دارد. جریان ورود لهستانیها به ایران از این قرار است که وقتی جنگجهانی دوم آغاز میشود، تعداد بسیار زیادی از جنگزدههای لهستانی در جریان جنگ به ایران میآیند که برخی از آنها در اصفهان ساکن شدند. به همین دلیل، هرسال در اصفهان مراسم بزرگداشت برگزار میشود.
آن زمان لهستان درگیر جنگ نظامی بود و مردمان آن سرزمین به کشوری مثل ایران پناه آورده بودند؛ اگرچه در ایران پیامدهای جنگ وجود داشت و قحطی در آن دیده میشد اما درگیر جنگ نظامی نبود.