سمانه استاد / در مترو ایستادهام تا به دفتر روزنامه برسم. پسرک 8-7ساله آدامسفروشی به زور آدامسی را دست پسربچهای دوساله میدهد. پسرک کوچک آدامس را گرفته و پس نمیدهد و مادرش مجبور میشود آدامس را بخرد. تراولی 50هزار تومانی به پسرک آدامسفروش میدهد و منتظر 40هزار تومان باقیماندهاش میشود. پسر اعلام میکند پولی ندارد تا بقیه پول زن را پس بدهد، تراول را هم پس نمیدهد، آدامس را هم نمیگیرد. تنها لحظه آخر، پیش از حرکت قطار از آن پیاده شده و درهای قطار بسته میشود. در بهت فرومیرویم، من، زن خریدار و همه کسانی که شاهد این خرید و فروش بودهاند. تا دفتر روزنامه به این موضوع فکر میکنم. سه روز گذشته و باز هم این تصویر از ذهنم بیرون نمیرود. تصویر پسر هشتسالهای که به چه راحتی و در روز روشن پول زنی را جلوی چشم همه ما میدزدد. به دفتر که میرسم خبرهای زورگیری از هنرمندان را میخوانم و بیشتر و بیشتر درگیر میشوم.