در عصری که پایههای نظم و نظام جدید جهانی به مرور در حال تکوین و تحکیم بود و روند مناسبات با فرهنگ مصرفگرایی و رفاهزدگی درک میشد، انقلاب اسلامی یکباره با مختصات خاص خود ظهور کرد؛ انقلابی که با اتکا به دین مدعی حکمرانی، مروج استقلالخواهی و حرکت در خلاف جریان حاکم شد. شاید بیراه نبود که فوکو با برداشت آزاد از گزاره مشهور مارکس(دین، روح یک جهان بیروح است)، انقلاب ایران را روح یک جهان بیروح تعبیر کرد. در این بین، نقش امامخمینی(ره) در برکشیدن روح هویتخواهی ملت ایران در عصری که رضایت به واقعیت سرد حرف اول را میزد، بیبدیل است. امامخمینی(ره) در مقام پرچمدار طغیان علیه نظام حاکم بر بینالملل، با طرح دوباره موازنه عدمی(نه شرقی، نه غربی) باطلالسحر قطببندی دو ابرقدرت شرق و غرب شد و جمهوری اسلامی ایران را در جایگاه پیشقراولی پیروان ایستادگی در برابر کبر سرمایهداری و کمونیسم، قرار داد و آغازگر یک بیداری جهانی شد.