زهرا محمدنژاد / رویای شهرت، رویای نویسنده شدن؛ نویسندهای مشهور و جهانی، از آن دسته رویاهایی است که برای بسیاری از افراد از سنین نوجوانی با خواندن داستانها و رمانهای تخیلی و فانتزی آغاز میشود و تا گور در تاریکجای روح و ذهن آنها میماند؛ گاه در سنین جوانی و گاه حتی در میانسالی و کهنسالی از میان لایههای پیازیشکل ذهن جوانهای از آن رویا سر برون آورده و خود را به نوری در خارج از وجود انسان میرساند و به کلماتی بر کاغذی تبدیل میشود. در این گزارش میخواهیم مجموعه سخنرانیها و مقالات هاروکی موراکامی، نویسنده ژاپنی شهیر و پستمدرن معاصر درباره رویکرد شخصی وی به رماننویسی و داستاننویسی را که در «داستاننویسی بهمثابه شغل» جمعآوری شده است، بررسی کنیم. رویای نویسندگی در ذهن دانشجوی ادبیات چه در هاروارد باشد، چه سوربن، بغداد یا سنتپترزبورگ، دانشگاه تهران و حتی واسهدیتوکیو پررنگتر و گویاتر از هر انسان دیگری رخ مینمایاند. یکی از این دانشجویان ادبیات که در پسزمینه ذهن درونگرای شرقیاش، داستانهای شرق دور را کارگران بهزعم خودش، کوتوله پنهان در مغز میپرورانند، هاروکی موراکامی است. او در آستانه 30سالگی خود نوشتن را آغاز کرد و حالا که نگارنده، این سطور را درباره اثر تازه ترجمهشدهاش در نشر پرنده مینگارد، حدود 30اثر از او منتشر شده است که تقریبا بسیاری از آثار داستانی او توانستهاند مخاطبان زیادی را از سراسر دنیا به خود جلب کنند و همه آثارش در همه زبانهای زنده توانستهاند یکی از پرمخاطبترین آثار ادبیات داستانی باشند. این نویسنده در بیش از 40 و اندی سال با خلاقیت خود در زمینه داستانگویی توانسته چندین جایزه ازجمله جایزه تانیزاکی، جایزه بهترین داستان فانتزی جهان، جایزه داستان کوتاه فرانک اوکانر، جایزه فرانتس کافکا و ... را کسب کند.