میلاد نجفی / «مرگ» و عالم پس از آن بهعنوان یکی از خاصترین و سوالبرانگیزترین مفاهیمی است که بشر از هزاران سال قبل با آن درگیر بوده است. هر فرد بسته به نوع آیین و اعتقادش نگاه خاصی به این مفاهیم دارد. در ادیان ابراهیمی -خصوصا شرع مقدس خودمان- توجه ویژهای به مساله شده و به نوعی «مرگ»، «معاد» و از این دست مسائل، پایه تمام مناسک و برنامه زندگی دینداران عنوان شده است. اگر از آیات و روایاتی که سندی قطعیاند، بگذریم، همواره در طول سالیان مختلف، افرادی باواسطه یا بیواسطه روایتهایی از مرگ، مرگ تقریبی، مرگ موقت یا چیزهای دیگری که دراین دایره قرار میگیرند، بیان کردهاند. از آنجایی که تجربه مرگ با هر کیفیتی، یک اتفاق کاملا شخصی است که نمیتوان با یک فرمول مطلق تصویرش کرد، صحتسنجی برخی ادعاها کار آسانی نبود؛ البته در بین روایتهایی که در طول تاریخ بیان شده، آن دسته روایتهایی که به واسطه علما به دست ما رسیده قابل اعتناست و همواره مورد بحث و نظر اهل نظر بوده است.