نخست اینکه انریکه مورا و دیگر مقامات اروپایی کماکان حاضر نشدهاند نقش خود بهعنوان یک طرف متعهد در برجام را بپذیرند! اروپاییان در طول مذاکرات وین و خصوصا طی ماههای اخیر، به جای آنکه در کسوت یک طرف قرارداد در قبال گره بهوجودآمده در مذاکرات ایفای نقش کنند، به پیامآور واشنگتن و دلالهایی ناکارآمد تبدیل شدند. درحالحاضر نیز نه خبری از پذیرش واقعیت ازسوی اروپاییان است و نه خبری از ابتکارعمل آنها! انریکه مورا قصد دارد در سفر خود، پیام واشنگتن را به تهران اعلام کند! یکی از اصلیترین عوامل خروج آمریکا از برجام در دوران ریاستجمهوری ترامپ، نگاه ابزاری سران اتحادیه اروپا نسبتبه برجام و عدم تعهدپذیری حداقلی آنها در قبال این توافق بود. همین مساله، ریسک خروج از توافق هستهای ازسوی دولت سابق آمریکا را کاهش داد. درحالحاضر نیز اروپاییان همین بازی را دنبال میکنند!
نکته دوم اینکه طرف اروپایی خود نیز در سلسلهنشستهایی که تا 11 مارس امسال در وین ادامه داشت، در جریان استدلال منطقی و حقوقی جمهوری اسلامی ایران درخصوص لزوم خروج سپاه پاسداران در لیست موسوم به FTO قرار گرفتهاند. حتی انریکه مورا و همراهانش بهوضوح آگاه هستند که با وجود متفاوت بودن ظاهری برچسب محدودیت اعمالشده علیه سپاه ازسوی دولت آمریکا، آثار و تبعات آن در پروسه اجرایی شدن توافق هستهای خلل ایجاد میکند و از این رو، در تناقض با بند29 برجام تعریف میشود. در چنین شرایطی انریکه مورا بیش از آنکه نیتی واقعی برای احیای توافق هستهای داشته باشد، قصد دارد نوعی رفتار و رویکرد سیاسی و تبلیغاتی را جهت مبرا ساختن اتحادیه اروپا و متعاقبا آمریکا نسبتبه بنبست ایجادشده به نمایش بگذارد. بدیهی است که دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان باید قبل از اینکه چنین نمایشی روی پرده برود، باید تماشاگران داخلی و جهانی را نسبتبه نیت واقعی بازیگران اصلی و پشت پرده آن توجیه کنند.