1- واقعیت این است که اقتصاد کشور نیازمند تصمیمهای بزرگ و سخت است. هزینه دولت بیشتر از درآمدها است و بخش عمدهای از این هزینهها مرتبط با یارانههای پنهانی است که در بخشهای مختلف مصروف میشود. برای حل این مشکل ساختاری اقتصاد کشور حتما نیاز به اصلاحات جدی وجود دارد که دولت جدید آن را آغاز کرده است؛ اصلاحاتی که دولت حسن روحانی از انجام آن عاجز بود و بهجای حرکت بهسمت آن، کشور را معطل توافق با غرب کرد و درنهایت با تورم بسیار بالا، کاهش فوقالعاده زیاد ارزش پول ملی، رقم رشد نزدیک به صفر و بیکاری بالا، کشور را به دولت بعد تحویل داد. در چنین شرایطی، طبیعی است که راه سختی پیش روی دولت سیزدهم قرار دارد. اکنون که بر همگان سختی این راه روشن شده، طرفداران و بانیان دولت روحانی به جای انتقاد از وضع موجود باید در مقام پاسخگویی قرار بگیرند اما متاسفانه امثال آشنا و آذریجهرمی و دوستانشان شروع به تخریب دولت سیزدهم کردهاند. آنها گمان میکنند که مردم به این زودیها بیخبری روحانی از گران شدن بنزین و ارز جهانگیری و ماجرای گران شدن بنزین را فراموش میکنند. اینها اگر دلسوز ملت بودند بعد از دلار 28هزار تومانی هم دست به توییت میشدند، نه اینکه حالا پس از عملکرد زیانبار اقتصادی دولت خود به سخن آمده و رجزخوانی کنند. این افراد پس از پاسخ به اینکه چگونه اقتصاد کشور را به اینجا رساندند بعد باید جواب دهند که چرا در طول این سالها با وجود فرصتهای موجود بهسمت اصلاح ساختار بودجه کشور نرفتند، نه اینکه اکنون ژست منتقد دلسوز به خود بگیرند.
2- در ماجرای حذف ارز ترجیحی، هدف اصلی باید حمایت از منافع مردم و بهویژه طبقه پایین و متوسط جامعه باشد. به همین دلیل مجلس در لایحه بودجه تصویب کرد که برای سیاست جبرانی، کالابرگ در نظر گرفته شود تا هم پول نقد موجب افزایش تورم نشود و هم مردم نسبتبه تامین کالاهای اساسی مطمئن باشند. بر همین مبنا، مجریان این طرح حتما باید ابتدا موضوع را با مردم در میان گذاشته و سپس با عمل کردن به سیاست جبرانی، ارز ترجیحی آرد را برمیداشتند. با توجه به تجربه گران شدن بنزین، سخن گفتن با مردم و ایجاد اطمینان نسبتبه حمایت از منافع آنها بیشتر به اجرای این طرح کمک میکرد. اجرای چنین سیاستهایی باید کارشناسانه، هدفمند و دقیق صورت گیرد تا درنهایت نتایج مطلوبی برای دولت و مردم داشته باشد. حمایت از سفره مردم نباید عقبتر از تصمیمات اساسی قرار گیرد و چه بسا باید زودتر از تصمیمها، مردم از منافعش بهرهمند شوند. با تحقق این شروط است که درنهایت این طرحها به نتیجه مطلوب منجر خواهند شد.
3- در ادامه تصمیمهای بزرگ برای اصلاح ساختار اقتصادی کشور که با هدف کم کردن از هزینههای دولت صورت میگیرد نباید فراموش کرد که اقناع و همراهی افکار عمومی اهمیت فراوانی دارد. همانگونه که اصلاحات اقتصادی برای کشور لازم است و باید حرکت بهسمت کم کردن هزینهها را آغاز و درعینحال سهم بیشتری از یارانههای پنهان برای طبقات پایین و متوسط در نظر گرفت، نباید از یاد برد که این اقدامات باید با حمایت مردمی و در جهت منافع اقتصادی مردم پیش برود. اگر اعتقاد بر این است که ارز ترجیحی درنهایت به ضرر مردم و به سود رانتخواران و دلالان بوده، حذف آن نباید به مردم فشار وارد کند و برعکس باید آثار ملموس اقتصادی در زندگی آنها داشته باشد. باید منتظر ماند و نتیجه اقدامات وعده داده شده ازسوی برخی وزرای دولت طی چند روز گذشته را دید.
4- مساله گرانی واقعا برای مردم آزاردهنده شده است. طبقه پایین و حتی طبقه متوسط هم سختی زیادی را تحمل میکنند. در چنین شرایطی، موازی با اصلاحات اقتصادی که دولت عزم اجرای آن را دارد، باید تدارک ویژهای برای این طبقات دید و از معیشت آنها حمایت کرد. سیاست جبرانی کالابرگ را آغاز کرد و در کنار آن یارانههای کالایی بیشتری برای طبقات محروم در نظر گرفت. درعینحال وزارت صمت وظیفه دارد در کنترل بازار جدیتر عمل کند و اجازه ندهد اینگونه قیمتها رشد کنند. حال آنکه تصمیم وزارت رفاه در افزایش حدودا 60درصدی حقوقها هم آنطور که کارشناسان میگویند به نظر خود از عوامل تورمزاست که باید مشخص شود بر چه مبنایی انجام شده که درنهایت طبقات پایین و متوسط و حتی خود کارگران از آن ضربه
خواهند خورد.