مردمی که این سطح از نزاع سیاسی را مشاهده میکنند رفتهرفته پی به ذات سیاستباز این بهظاهر عدالتخواهان خواهند برد. ابرها که کنار بروند از درون این ظاهر حقبهجانب، باطن «پروژهای» آنان هویدا خواهد شد که تاکنون هم شده است. جماعتی که حاصل عدالتخواهیاش افزودن بر سبد اپوزیسیون و ضدانقلاب است تا امیدوار کردن انقلابیها. حاصل عملکردش نه روشن شدن «حقیقت» که سایه انداختن «تاریکی» بر سیاست ایران است. تخم تفرقه میکارند و سیاهی درو میکنند. عدالت را به مسلخ سیاست قربانی میکنند. آبرو میریزند و فالوور جمع میکنند. هتاکی کرده و نان خود را داغ میکنند. این جماعت البته در ظاهر سیاسیونی هستند که نان در تخریب دیگران به تنور میزنند و دوام خود را نه در ایجاب و ساختن که در حذف و دشمنی با «کارآمدی» میجویند. گروهی تنگنظر و تمامیتخواه که جان و نفس از تخریب رقبا میگیرند، نه عملکرد و کردار نیک و طرح و ایده خود. انقلاب اسلامی در تنگنای جمود و وادادگی سالهاست برای خود «راه» یافته و در این دالان تنگ و نفسگیر گرفتار نشده و نخواهد شد؛ دالانی که یکی دار و ندار زندگی مردم را به اراده واشنگتن و لندن و پاریس گره میزند و دیگری بهدنبال خشکاندن ریشه سرمایه اجتماعی است و از تولید نارضایتی و کم کردن سهم مردم و تضعیف جمهوریت توشه سیاسی میجوید. هدف این است که در این دالان تنگ و سیاه، با نیرو دادن به دوقطبی تحجر- وادادگی درنهایت نیروهای اصیل انقلال کنار زده شوند و شبهانقلابیون برای جولاندهی فضا بیابند که به فضل خداوند اینگونه نخواهد شد. قالیباف با عملکرد شبانهروزی خود و تلاش برای کارآمدی همچون گذشته، این اشتباه فرزند را جبران خواهد کرد و مانند همیشه برای مردم، شب و روز نخواهد شناخت و در این راه باکی از آبروی خود هم نخواهد داشت اما آیا امیدی هست که این جماعت ظاهربین و هتاک از این راه توبه کنند؟ متاسفانه؛ خیر.