روحالله فرقانی / انفجارهای تروریستی داعش درافغانستان پایانی ندارد، بهخصوص در این روزها و ماههایی که طالبان با عدم شکلگیری دولت ائتلافی در کابل، نتوانسته است هنوز نگاه جامعه بینالمللی را با خود همراه سازد؛ نگاهی جامع که میتواند این کشور را بهسمت برقراری ثبات و آرامش بیشتر سوق دهد. گویا گروه تروریستی داعش در این بزنگاه و با حمایت آمریکا و رژیمصهیونیستی و با یک سلسله اقدامات تروریستی در پی بیثبات ساختن افغانستان است، راهبردی طراحیشده ازسوی کاخ سفید تا با بهرهگیری از داعش، افغانستان را بهسوی بیثباتی سوق دهد؛ موضوعی که دکتر «حسین اکبری»، رییس مرکز مطالعات مجمع جهانی بیداری اسلامی در گفتوگو با روزنامه «صبحنو» بر آن تاکید دارد و میگوید: گروه تروریستی داعش تصورش این است که منافعش با آمریکا مشترک است و براساس ادله فقهی خودشان میخواهند، از دشمنان برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند. اگر نگاهی به جنگ هشتساله گروههای تروریستی داعش در سوریه داشته باشیم، میبینیم هم از حمایت اسراییل و هم از حمایت آمریکا برای عملیاتهای تروریستی خود استفاده میکردند.
روز سهشنبه سپری شده بود که وحید اشتری، سردمدار گروه موسوم به عدالتخواهی، در رشتهتوییتی از سفر برخی بستگان رییس مجلس به ترکیه خبر داد. اشتری نوشت: «چند تا از مسافران استانبول یکسری فیلم و عکس از یک خانواده چادری(در پروازهای ترکیه چندان مرسوم نیست) فرستادهاند که امروز بهخاطر حجم بالای بار با متصدی کانتر به مشکل خوردهاند و بعد با رفتار عوامل هواپیمایی معلوم شده از خانواده مسوولاناند. ظاهرا خانواده آقای قالیباف بودهاند. همسر ایشان، سرکارخانم زهرا مشیر را شناختهاند. یک زوج جوان هم با ایشان بوده که یا پسر و عروسشان یا دختر و دامادشان بودهاند. ظاهر حجم بالای باری که از ترکیه میآوردهاند، کالسکه، کیف نوزاد، تختتاشوی کودک و امثالهم بوده است. یعنی برای خرید سیسمونی به ترکیه رفته بودند». اشتری در ادامه توییت خود با تکیه بر اطلاعات محرمانه مسافران که خود مدعی است، هواپیمایی معراج در اختیارش قرار داده بود، نوشت: «از بعدازظهر تا حالا برای مطمئن شدن با بچههای فرودگاه امام (ره) و هواپیمایی معراج ارتباط گرفتم و اطلاعات پرواز را درآوردم. اسم این سه نفر در لیست پرواز شماره4804 ساعت 13:45 دقیقه امروز معراج از فرودگاه استانبول به فرودگاه امام(ره) است؛ زهرا مشیر، مریم قالیباف و امیررضا بحیرایی (داماد)». این مدعی عدالتخواهی در بخش پایانی توییت خود با موجسواری روی احساسات مردم و سوءاستفاده از شرایط اقتصادی بد جامعه برای تسویهحساب سیاسی با قالیباف مدعی شد: «پیشاپیش قدم نوه نورسیده را خدمت آقای قالیباف تبریک عرض میکنم ولی باور کنید نمیشود آن بالا نشست و با چفیه برای مردم از تولیدملی و اشتغال و ممنوعیت ورود لوازمخانگی و خودروی ملی سخنرانی کرد و خانواده را برای خرید سیسمونی بدرقه ترکیه کرد.»
مذاکرات ایران و عربستان در بغداد پس از پنج دور مذاکرات به نتایج و چشمانداز قابل قبولی رسیده است تا آنجا که احتمال دیدار وزرای خارجه ایران و عربستان قوت گرفته است و این امید میرود که تهران-ریاض روابط خود را پس از 6سال از سرگیرند. گویا اراده ریاض برای دوستی و نزدیک شدن به تهران قویتر از گذشته دیده میشود.
آنهایی که سن و سالی پشتسر گذاشته و کمی اهل تفکر در باب مرگ و آخرت هستند، احتمالا با نام «سیاحت غرب» آشنایند. «سیاحت غرب» در قالب محصولات مکتوب، صوتی و تصویری در بین مخاطبان منتشر و با استقبال زیادی مواجه شد؛ البته محصول مادر این عنوان که تمامی دیگر محصولات از آن اقتباس شدهاند، کتاب «سیاحت غرب» آقانجفی قوچانی است؛ سیاحت غرب یا سرنوشت ارواح پس از مرگ، کتاب داستانی نوشته آقا نجفی قوچانی(۱۲۹۵-۱۳۶۳ ه.ق) از عالمان شیعه. این کتاب ماجرای پس از مرگ و عالم برزخ را بهصورت داستانی روایت میکند. نویسنده، داستان را براساس روایات امامان شیعه درباره عالم برزخ نگاشته است. کتاب مزبور پس از چاپ مورد استقبال واقع شد و بارها ازسوی ناشران مختلف منتشر شده است. براساس این کتاب فیلمی نیز در سال۱۳۸۲ ساخته شده است. تقریبا بعد از موج استقبال از این کتاب در دهههای قبل، دیگر موضوع مرگ و روایتهایی از آن عالم خاص در آثار فرهنگی و هنری ایرانی محدود شد. تا آنکه از چند سال پیش اتفاقات جدیدی رخ داد؛ آنهم نه صرفا در قالب یک محصول سرگرمی.
جعفر پاکزاد / توسعه صنعت نیازمند دانش است؛ دانشی که میتواند اشتغالزایی و جهش را برای تولید به ارمغان آورد و موجب رونق اقتصادی شود. نیاز به علم برای صنعت کشور بسیار حائزاهمیت است چون ما از تکنولوژی چند دهه پیش اروپا استفاده میکنیم و همین مساله باعث میشود تا امکان تولید بسیاری نداشته باشیم. این عقبافتادگی که یکی از دلایل آن تحریم است؛ مانعی جدی برای تولید محصولات باکیفیت چون صنایع خودرو، لوازم خانگی، معدن و بسیاری دیگر محسوب میشود. به همین دلیل سالهاست که حرف از تکنولوژی و پیشرفت علم برپایه دانشبنیان بودن به میان آمده است. عام و خاص تلاش کردند تا در زمینه دستیابی به تکنولوژی دانشبنیان قدم بردارند اما از آنجایی که در ایران رسیدن از نقطه صفر تا صد مستلزم این است که کفش آهنی به پا کنی و هفتخان رستم را سپری کنند دانشبنیانها با هزارتوی پیچیدهای مواجه هستند اما حالا مقام معظم رهبری بر اهمیت دانشبنیانها تاکید کردهاند و شعار سال را «سال تولید، دانشبنیان و اشتغالآفرین» تعیین کرده اند؛ توجه به موضوع «تولید دانشبنیان» بیشتر از قبل مورد توجه قرار گرفته است. اما سوال اینجاست که صنعت ما چقدر با دانشبنیان شدن فاصله دارد و این فاصله چه چالشهایی را برای این حوزه رقم زده است؟ شرکت دانشبنیان برای حضور در عرصه رقابت با چه چالشهایی مواجه هستند؟