نبرد تیلهها خاطراتِ کودکی علیاکبر حسینی است که در قالبِ داستان نوشته شده است. نویسنده که خود اهل پاکستان و شهر کویته است، رشد تروریسم را در محله خودش شاهد بوده و تاثیر منفی تروریسم بر افراد محل را از نزدیک دیده و آن را در قالب داستان نوشته است، سعی دارد آثار
سوء تروریسم بر زندگی افراد یک محل امن را به تصویر بکشد؛ محلی که زمانی شیعه و سنی در آن کنار هم زندگی میکردند و با رشد تروریسم در پاکستان و مخصوصا کویته، فاصله عجیبی میان آنها بهوجود میآید و باعث بدبینی نسبتبه همدیگر میشود و این بدبینی به جایی میرسد که بسیاری از افراد محل، جانشان را از دست میدهند و آنهایی هم که زنده میمانند یا به کشورهای خارج مهاجرت میکنند یا همانجا میمانند و هر لحظه را با ترس و وحشت سپری کرده و هر آن منتظر مرگ ناگهانی خود هستند. این کتاب از اتفاقات تلخ و شیرین سخن میگوید که گاهی مخاطب را میخنداند و گاهی میگریاند و گاهی هم وحشتزده میکند.
این کتاب رمانی ارزشمند و خواندنی است. ارزشمند از آن جهت که درباره موضوعی است که اساسا برای مخاطب ایرانی دغدغهمند، همیشه در دسته مجهولات دائمیاش قرار داشته است؛ یعنی پاکستان و اوضاع سیاسی، دلایل ناامنی، انفجار و حملات تروریستیاش که گویا قرار نیست هیچوقت تمامی داشته باشند. در این رمان، فضاسازی محیط اجتماعی، فرهنگی و مذهبی پاکستان بسیار ملموس و تحسینبرانگیز است. بیان انواع آداب و رسوم بومی، مذهبی و ملی همراه با رفتار متفاوت یا مشابه افراد و خانوادهها، تصویری زنده و جاندار از پاکستان و مشخصا شهر کویته و باز بهصورت اختصاصیتر از خیابان علمدار این شهر در مقابل چشم مخاطب ترسیم میشود.
آنقدر فضاسازی و شخصیتپردازی رمان، دقیق و زیبا انجام شده که مخاطب پس از خواندن رمان، احساس میکند او هم روزگاری دراز در خیابان علمدار کویته زیسته و آن مردم دوستداشتنی و خونگرم را از نزدیک دیده است. او هم با چشم خود شاهد تنشها بوده و همراه با شخصیت رمان، بزرگ شده است. مخاطب با شروع رمان، همراه با اکبر، کودکی میکند؛ همراه با او از اینکه نصیرالدین را از دست داده شوکه میشود و ناخودآگاه اشکش فرومیریزد که آن دوستی بیآلایش را گویا باید برای همیشه ازدسترفته دانست. همانطور که فصل به فصل جلو میرود، از اینکه متوجه دستهای پشت پرده و تحرکات مشکوک میشود همراه با اکبر قلبش فروریخته و دچار ترس و دلهره میشود. با شنیدن و خواندن خبر شهادتها و عملیاتهای انتحاری مثل او خونش به جوش آمده و گاه سردرگم میشود. با شنیدن خبر شهادت ناجوانمردانه پدر شریف و مهربان شرأفت، خبر شهادت جگرسوز و شجاعانه خود شرأفت، حتی خبر شهادت قاری صاحب در عملیاتی تروریستی در خاک افغانستان و درنهایت خبر شهادت جانسوز علی نوجوان و معصوم که هنوز چیز زیادی دربارهاش نمیدانیم ولی همان اندک اطلاعی که نویسنده از او به ما میدهد به قدر خروارها داده اطلاعاتی برایمان فهم و معرفت و شناخت به ارمغان میآورد. علاقهمندان جهت تهیه کتاب میتوانند از طریق سایت رسمی انتشارات شهیدکاظمی
(https://nashreshahidkazemi.ir/) و همچنین از طریق ارسال نام کتاب به سامانه پیامکوتاه 3000141441 کتاب را با ارسال رایگان تهیه کنند.