«در پناه تو» اثری که سالهای۷۳ و ۷۴ تولید شد و درنهایت۱۳۷۵ از شبکه دو به نمایش درآمد. «در پناه تو» درامی عاشقانه و جذاب داشت، درامی که به یک مثلث عشقی میپرداخت و روابطی که در آن به تصویر کشیده بود بهشدت به حال و هوا و روابط اجتماعی آن سالها شباهت داشت. مریم افشار (لعیا زنگنه) دختر دانشجویی است که دل در گروی یکی از همکلاسیهایش، محمد منصوری دارد، محمد هم به مریم علاقهمند است اما یکی دیگر از بچههای دانشگاه به نام رامین یوسفی (رامین پرچمی) در این میان ظهور میکند و بهعنوان رقیب محمد پا به میدان میگذارد. رامین زمانی برنده بازی میشود که محمد را واسطه ازدواج خود و مریم قرار میدهد و با جواب مثبتی که عروسخانم میدهد، برنده این دوئل عشقی میشود اما در ادامه زندگی به آن شکلی پیش نمیرود که انتظار میرفت.
این سریال در طول 26قسمت خود موفق شد مخاطبان زیادی را پای تلویزیون بنشاند و در زمان پخش آن خیابانهای شهر خالی میشد. لبخنده برای پخش بدون سانسور این سریال تلاشهای زیادی کرد ولی درنهایت هم آنچه روی آنتن رفت، چیزی نبود که میخواست. او تا همین اواخر هم نتوانسته بود با ممیزیهایی که به سریالش اعمال شد کنار بیاید؛ بهنحویکه سال گذشته با فراگیرتر شدن شبکههای اجتماعی، تصمیم گرفت، قسمتهای «در پناه تو» را از ابتدا بدون اصلاحات در صفحه اینستاگرامش منتشر کند.
سریال «در قلب من» روایتگر زندگی دو خانواده از قشر فقیر و ثروتمند بود که دختر خانواده ثروتمند (سارا) به رضا و دایی سارا به لیلا علاقهمند بود. لبخنده در این رابطه دراماتیک پارهای از مسائل اجتماعی را نیز به تصویر کشیده بود. باوجوداینکه لبخنده در این سریال نیز از بازیگران موفقش در مجموعه «در پناه تو» استفاده کرده بود اما به دلایلی «در قلب من» موفقیت پیشین این کارگردان را تکرار نکرد و تعداد مخاطبانش بهاندازه سریال قبلی لبخنده نبود اما با وجود همه اینها یکی از سریالهای ماندگار صداوسیما باقی ماند. لبخنده با سریالهایش نسل جدیدی از بازیگران را به مخاطبان معرفی کرد؛ بازیگرانی که هنوز هم محبوب دلهای مردم هستند. معرفی شخصیتهایی مانند لعیا زنگنه، پارسا پیروزفر، حسن جوهرچی، رزیتا غفاری، پویا امینی و بسیاری دیگر از بازیگران جوان دیروز و بازیگران خوب امروز از این سریالها شروع شد.
به یاد استاد
رامین پرچمی با ابراز تاثر و ناراحتی عمیق از درگذشت حمید لبخنده، این هنرمند فقید را تنها استاد زندگیاش میداند و میگوید: «هیچوقت شبیه حمید لبخنده را ندیدم. او مرد بزرگی برایم بود. برای «در پناه تو» مدت طولانی -حدود دوسال-
با آقای لبخنده کار کردیم. من شخصا به رابطه استاد-شاگردی اعتقاد چندانی ندارم اما درباره آقای لبخنده عزیز، استثناست. من غیر از کار، روابط دوستانه و خانوادگی با ایشان داشتم و بعد از «در پناه تو» با هم در ارتباط بودیم. حتی زمانی که برایم مشکل پیش آمد و مدتی در زندان بودم، ایشان مدام پیگیر کارم بود و تلاش بسیاری برایم کرد؛ درحالیکه دیگران به این قضیه اهمیت ندادند. زمانی هم که بیرون آمدم، متاسفانه چندبار خواستم با ایشان قرار بگذارم و نشد، آخرین پیغام ایشان به من مربوط به همین سه-چهار روز اخیر بود که گفت: کسالتی دارم، رفع شد، حتما بیا دفتر همدیگر را ببینیم! که متاسفانه منجر به این خبر تلخ شد. شبیه حمید لبخنده را هیچوقت ندیدم.»
رامین پرچمی در ادامه خاطراتش از سریال «در پناه تو» و همکاری با حمید لبخنده، اضافه کرد: «در این مدت سهماهی که نبودم، آقای لبخنده گویا جنوب کشور بودند و نمایشخوانی داشتند و متاسفانه نشد همدیگر را ببینیم. ایشان حتی از من دعوت کرد که به آموزشگاهش بروم و فن بیان، کار کنم. ایشان در کل خیلی حواسش به من بود و دوست خوبی برایم بود. من قبل از «در پناه تو» در چالوس زندگی میکردم. آن زمان خانوادهام و بهویژه پدرم دوست نداشتند به تهران بیایم که من گفتم برای کاری قبول شدم و باید بروم. پدرم آن زمان با آقای لبخنده تماس گرفت و گفت: نقشی که برای پسرم در نظر گرفتهاید، چقدر است، آنقدر میارزد که به تهران بیاید؟ من خودم میگفتم حتی اگر یک سکانس هم باشد دوست دارم بازی کنم. آقای لبخنده با حوصله و اخلاق خیلی خوب برای پدرم توضیح داد و گفت: خیالتان راحت. بعد از «در پناه تو» پدرم هم با آقای لبخنده دوست شدند.»
پرچمی سپس در توصیف شخصیت حمید لبخنده گفت: «آقای لبخنده بسیار مرد مهربان و صبوری بود. ایشان استاد بزرگی برای من بود، اگر بگویم در زندگیام یک استاد داشتم آن هم آقای لبخنده بود. من زمانی که با ایشان آشنا شدم، اوایل کار دانشجوییام بود و تازه به تهران آمده بودم تا خودم را پیدا کنم. در این سالها هرچه یاد گرفتم همه را مدیون آقای لبخنده هستم. ایشان پدرانه مرا راهنمایی کرد، تمام این حرفها را بدون تعارف و بیاغراق میگویم. ایشان مرد بزرگی بود و اکنون با رفتنش حسی که نسبتبه رفتن پدر و مادرم داشتم، دوباره پیدا کردم. باورم نمیشود چنین آدمی به این سرعت از بین ما رفت و متاسفم برای صداوسیمایی که حمید لبخنده، مجموعههای موفقی چون
«در پناه تو» و «در قلب من» را برایش ساخت ولی این همه سال بیکار بود، کارهایش تصویب نمیشد و رغبتی برای کار در تلویزیون نداشت.»
محسن شایانفر، تهیهکننده سینما و تلویزیون نیز با عرض تسلیت نسبتبه درگذشت این کارگردان قدیمی گفت: «شاگرد و مرید حمید سمندریان بود و در ادامه راه استاد سمندریان موسسه و کلاسها را ادامه میداد. یکی از آخرین کارهای برجسته وی با استاد حمید سمندریان «مردههای بیکفن و دفن» نوشته ژان پلساتر بود که سال1360 در تالار رودکی اجرا شد و او بازی درخشانی داشت.»
آخرین شنبه زندگی
نیما لبخنده، فرزند حمید لبخنده درباره فوت پدر چنین گفته است: «پدر چندی پیش تحت عمل جراحی
قرار گرفته بود و بعد از بستری بودن در بیمارستان به منزل منتقل و بستری شد. متاسفانه ایشان بهدلیل عوارض ناشی از عمل جراحی، عصر روز شنبه ۱۸دی چشم از جهان فروبست.» خاطره حمید لبخنده، سریالهای ماندگار و هنرش بیشک برای همیشه در یاد مردمی که او را دوست داشتند باقی میماند اما جای خالیاش در صداوسیما بعید است که پر شود. روحش شاد.