بازرگان، حساسیت لازم را نسبتبه آمریکاییها نداشت
وی ادامه داد: این مساله با مخالفت حضرت آیتالله خامنهای و دکتر چمران مواجه میشود و مجبور میشوند آن را تعطیل کنند. نگاه آنها به آمریکا اینطور بود و دچار سادهاندیشی نسبتبه آمریکا بودند و فکر میکردند که آمریکا قادر است روابط عاقلانه، دوطرفه و مبتنی بر احترام متقابل با ایران داشته باشد.
رضایی افزود: درحالیکه آمریکاییها منافع زیادی را از دست داده بودند، از انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی کینه در دل داشتند و بهدنبال تسویهحساب بودند. این قضیه سابقه هم داشته است و ما شاهد کودتای ۲۸مرداد در سال۱۳۳۲ علیه دکتر مصدق بودیم. خود مهندس بازرگان در آن زمان از فعالان و اطرافیان دکتر مصدق بود و دیده بود که انگلیسیها و آمریکاییها چگونه با همکاری یکدیگر این دولت مردمی را با یک کودتا از بین برده بودند؛ آنهم با کارهای مخفیانهای که انجام داده بودند. جای تعجب بود که مهندس بازرگان چطور احتمال تکرار چنین قضیهای را در دوران جدید نمیداد.
این پژوهشگر تاریخ معاصر ایران تصریح کرد: بازرگان حساسیت لازم را نسبت به آمریکاییها نداشت. مرکز فرماندهی و طراحی و هدایت طرحهای آمریکا، سفارت این کشور در تهران بود. در سال۳۲ سفارت آمریکا مرکز فرماندهی منصوب میشد و در حال سازماندهی بودند و با گروههای آشوبطلب ارتباطات گوناگون و غیرمتعارف داشتند. با نیروهای سیاسی هم همینطور. بهخصوص وقتیکه شاه به آمریکا منتقل شد و احساس خطری در بین دانشجویان و تشکلهای سیاسی و مردم ایجاد شد که ممکن است آمریکا درصدد تکرار طرح کودتای ۲۸مرداد باشد، دست به اقداماتی زدند.
سفارت آمریکا ،مرکز توطئه علیه ملت ایران بود
وی تصریح کرد: دولت بازرگان نسبتبه این قضیه حساسیت نشان نمیداد و در ملاقات با برژینسکی سادهاندیشی خود را به نمایش گذاشت. با گرفته شدن سفارت آمریکا در تهران و حمایت حضرت امام(ره) مشخص شد که این سفارت مرکز طراحی علیه ملت ایران بوده است.رضایی افزود: سفارت آمریکا یک مرکز توطئه علیه دولت و ملت ایران بود و دانشجویان آن را تصرف کردند. واژگانی مثل گروگانگیری هم در آن زمان مطرح شد اما آن چیزی که در اختیار دانشجویان قرار گرفته بود، یک مرکز توطئه بود و عوامل آمریکا برای اجرای برنامههای ضدایرانی از آن بهره میبردند. هرچند در ظاهر و قالب دیپلماتیک فعالیت میکردند.این پژوهشگر تاریخ معاصر ایران ادامه داد: بنابراین، این واژهها چیزهایی است که در همان زمان ساخته شده و گفته شدند اما اصل ماجرا این بود که یک مرکز توطئه به دست دانشجویان تصرف شد. ایرانیها روابط دیپلماتیک را میدانند اما کسی که آن را اجرا نمیکند آمریکاییها هستند. آمریکاییها اگرچه بهظاهر خودشان را وفادار به عرف دیپلماتیک نشان میدهند اما در باطن واقعا به این الفاظ و مسائل پایبند نیستند.وی با تاکید بر اینکه آنها از هر روشی که بتوانند استفاده میکنند تا دیگران را تحتفشار قرار دهند، گفت: اگر لازم باشد زمانی بمب اتم را به کار ببرند، این کار را خواهند کرد و نشان دادهاند که از این قضیه ابایی ندارند. صدها هزار نفر آدم را در چند ثانیه دود میکنند و بعد هم اقدام خود در مسیر دستیابی به صلح عنوان میکنند.
کارکرد آمریکا در ایران کودتایی بود
رضایی گفت: بنابراین آمریکاییها هستند که با کلمات بازی میکنند و به هیچ اصلی هم در عرصه دیپلماتیک پایبند نیستند. علیرغم اینکه چند سال با اروپا و آمریکا مذاکره شد و به توافقنامهای به نام برجام رسیدیم و آنها امضا کردند و پنج کشور قدرتمند جهانی هم امضا کردند و در شورای امنیت نیز تایید شد، آنها بودند که زیر قضیه زدند.این پژوهشگر تاریخ معاصر ایران ادامه داد: اینها نشان میدهد که آمریکاییها ظاهری دیپلماتیک به خود میگیرند، کمااینکه در سال۵۷ و ۵۸ هم همین ظاهر دیپلماتیک را داشتند و علیرغم اینکه تحت عنوان اقدامات دیپلماتیک در ایران کار میکردند اما کارکردشان در ایران کودتایی بود و اسناد سفارت این را ثابت میکند.وی با اشاره به اینکه آمریکاییها به هیچ تعهد و معاهده بینالمللی وفادار نیستند، تاکید کرد: آنها ثابت کردهاند که به این مفاهیم اعتقادی ندارند، درحالیکه ایران به این موضوع وفادار است. یکی از کارهای مهمی که آمریکاییها انجام میدهند، جلب اعتراض نیروهای سیاسی سادهاندیش در کشورهای هدف است؛ ازجمله در ایران سعی میکند بهگونهای با آنها برخورد کنند که بهاصطلاح آنها را کاملا به خود مطمئن کنند.رضایی ادامه داد: درست همان زمانی که آمریکاییها در حال اجرای طرح کودتای خود بودند، یعنی در سال۱۳۳۲، سفیر آمریکا با دکتر مصدق ملاقات میکند و بهگونهای با او صحبت میکند که سعی میکند اعتماد او را به خود جلب کند؛ بنابراین دکتر مصدق در این زمینه فریب این ریاکاری سفیر آمریکا را میخورد و کودتا به نتیجه میرسد و دکتر مصدق سرنگون میشود.
نباید به آمریکا اعتماد کرد
این پژوهشگر تاریخ معاصر ایران با تاکید بر اینکه پس از انقلاب هم همین روش را دنبال میکردند، گفت: در بحثهایی که برژینسکی با مهندس بازرگان و دکتر یزدی دارد، آمریکاییها اگرچه قولهایی میدهند اما کاری که انجام میدهند تنها جلب اعتماد است؛ اگر طرف مقابل دچار غفلت و سادهاندیشی شود، ضربه خود را وارد میکنند.وی افزود: در ماجرای آزادی جاسوسان آمریکایی قراردادی در الجزایر بستیم که معروف به بیانیه الجزایر است؛ آقای مهندس نبوی رفتند و یک توافقی صورت گرفت. شاید بهدلیل تازهکار بودن طرفهای ایرانی متن آن قرارداد خیلی محکم و دقیق نبود اما هر آنچه بود هم اجرایی نشد. آمریکاییها مجددا همان رفتارهای مداخلهجویانه و کینهتوزانه و امثال آن را دنبال میکردند و هرگز به این بیانیه عمل نکردند.رضایی ادامه داد: رویه آمریکاییها این است و باید آن را شناخت، نباید به آنها اعتماد کرد؛ البته ما بهواسطه همین تجربیات باید مراقب باشیم که در انعقاد قراردادها با آنها و مذاکرات، اگر در زمینهای خاص صورت گرفت، تمام دقت را داشته باشیم و تضمینهای لازم را در قراردادهای اینچنینی بگیریم.
مسعود رضایی: آمریکایی ها ظاهری دیپلماتیک به خود میگیرند، کما اینکه در سال ۵۷ و ۵۸ هم همین ظاهر دیپلماتیک را داشتند و علی رغم اینکه تحت عنوان اقدامات دیپلماتیک در ایران کار میکردند، اما کارکردشان در ایران کودتایی بود و اسناد سفارت این را ثابت می کند