سمانه استاد / روزی شاه ایران به خیانت همسرش پی میبرد و او و معشوقش را به قتل میرساند. پس از آن هر شب با دختری ازدواج کرده و روز بعد دختر را به قتل میرساند و این کار را به مدت سهسال تکرار میکند. تا اینکه دیگر در شهر دختری باقی نمیماند، جز دختران وزیر. یکی از این دختران که شهرزاد نام دارد داوطلب میشود تا به دربار شاه برود. او همان شب برای شاه قصهای تعریف کرده و ادامهاش را به شب بعد واگذار میکند و بدین طریق داستانهای هزارویک شب شکل میگیرد. جادوی قصه، شهرزاد قصهگو را از تیغ مرگ میرهاند و داستانهای او را ماندگار میکند. این قصهها اما در طول زمان دستخوش دخل و تصرف بسیاری شدهاند و حال حامد شیخی در قالب نمایش «قصه شهرزاد به روایت سِنمار» به نقد این دخل و تصرفها میپردازد.