حوزه فرهنگ مردمی که چشمه جوشانی است، همگام با حرکت انقلاب اسلامی جلو آمد و در 30سال اخیر وزن آن، مقداری کاهش یافت. بعد از فتنه۸۸ و اتفاقاتی که رخ داد و از ابتدای دهه۹۰ رهبر انقلاب موضوع جنگ نرم و مواجهه غرب و دشمنان با ما را مورد تاکید بیشتر قرار دادند. وقتی این تحرک اتفاق افتاد، ما شاهد فعالشدن جریانات مردمی فرهنگی در حوزههای هنری و مدرن شدیم. مثلا، در حوزه سینما و موسیقی قبلا کارکرد این بخشها خیلی کمتر یا کمرنگ بود اما امروز که در آغاز کار دولت سیزدهم هستیم، جبهه فرهنگی انقلاب در بخش خارج از دولت به توانمندیهایی رسیده است که میتواند در وزارت ارشاد دولت با نظام حکمرانی جدید ایفای نقش داشته باشد. در این نظام حکمرانی جدید فرهنگی، نظامات مبتنی بر تحولات فعلی باید بازنگری شود. شاخصه بازسازی در نظام حکمرانی فرهنگی در دوره جدید این است که تصدیگری از جریان دولتی به جریان مردمی واگذار میشود. این کار با شعار «دولت مردمی» انطباق دارد؛ البته به این معنا نیست که این جریان جوان و مومن در داخل دولت حل شود. این جریان به هویت متمایزی رسیده و باید با هویت باقی بماند و این دولت انقلابی و مردمی است که باید حوزه تصدیگری خودش را به این جریان واگذار کند. این شکل نوین نظام حکمرانی فرهنگی در گام دوم انقلاب اسلامی است که دولت اسلامی با توجه به رشد جامعه دینی که مظهرش تشکلهای جوانان انقلابی است، وظایف حکمرانیاش را با آنها به اشتراک میگذارد و از ظرفیتهای آنها برای رشد و اعتلای نظام حکمرانی فرهنگی در جمهوری اسلامی استفاده میکند.
کمی جزئیتر و مصداقیتر درباره سازوکارهای واگذاری تصدی جریانات حاکمیتی صحبت میکنید؟ مثلا، سازوکار این تصمیم در معاونت مطبوعاتی، سازمان سینمایی یا معاونت فرهنگی و هنری ارشاد چگونه خواهد بود؟
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سه وظیفه حمایتی، نظارتی و هدایتی دارد. نقش حمایتی و نظارتی دو ابزار مهم است. ما هم قدرت حمایت از جریانات مختلف را داریم، هم قدرت نظارت و مجوز. این دو باید مقدمه هدایت در امر فرهنگی شود؛ یعنی وقتی وزارت ارشاد در دوره تحولی جدید میخواهد اقدام کند، باید تمام ظرفیتهای حمایتی و نظارتیاش را پای کاری بیاورد که خروجیاش در سبد انقلاب اسلامی باشد. مثلا، بنیاد فارابی بهعنوان مجموعه کنشگر ما در حوزه سینما باید از محصولاتی حمایت کند که دقیقا مطابق با اهداف فرهنگی انقلاب باشد. کدام بخش در جریان عمومی نماینده تولید ماست؟ جریان جوان انقلابی. البته این بهمعنای ایجاد حصار نیست، بلکه بهمعنای اعلام اولویت است؛ اولویتی که در آن جریان سینمایی کشور باید پشت سر حوزه اولویتهای فرهنگی قرار بگیرد. یک مثال دیگر بزنم؛ دو سالی میشود که ما درگیر موضوع مواسات مومنانه هستیم. جلوهاش در حوزه سینما کجاست؟! عقبتر برویم. ما در دهههای اخیر درگیر جنگ نرم دشمن بودیم. چند فیلم این موضوع را بازنمایی کرده؟ من لیستی دارم از اسمهایی که رهبر انقلاب آوردند و گفتند برای اینها فیلم بسازید؛ البته بخشی از آنها ازسوی برخی از مجموعههای فرهنگی در سالهای اخیر تولید شده است. اگر برخی از فیلمسازان مستقلی که در این دهه رشد کردند، نبودند ما فیلمهایی که بخش مهمی از اتفاقات انقلاب را روایت میکردند، نداشتیم. مثلا، تا پیش از این چند فیلم درباره سازمان جنایتکار منافقین ساخته بودیم؟ ما در دوره جدید برنامهمان باید این باشد که نظام حمایتی و نظارتی خودمان را پشت سر بخشهایی قرار بدهیم تا این جریانات محصولات و اتفاقات بزرگ و نقاط عطف تاریخی را روایت کنند.
برنامه ما در دوره جدید برخلاف حرفهایی که میزنند، انقباضی نیست. ما از گرایشها و سلیقههای مومنانه و معتقد به جریان انقلاب حمایت خواهیم کرد. ما در حوزه رسانهها و رسانههای مکتوب نظام حمایتی یارانهای داریم که این نظام به همه کسانی که در آن عرصه فعالاند، تعلق میگیرد اما حتما وقتی میخواهیم از بیتالمال هزینه کنیم، این اولویت را در نظر میگیریم که باید جریاناتی را تقویت کنیم که مردم و جریان فرهنگی با آنها قرابت دارند. این اتفاق خارقالعادهای نخواهد بود، بلکه ریلگذاری را طوری تنظیم میکنیم که خروجی آن قرارگرفتن در جریان انقلاب باشد.
از جریان انقلاب چه تعریفی دارید؟
من جریان انقلاب را محدود به یک گروه و سلیقه خاص نمیدانم. اکثریت قریببهاتفاق جامعه ایرانی را تحتپوشش قرار میدهد اما چه اتفاقی میافتد که جریان فرهنگی در بعضی جاها بهدرستی ظاهر نمیشود؟ بهخاطر اینکه سیاستهای فرهنگی حاکمیتی بر مبنای حمایت از فکر انقلاب تنظیم نشده است. وقتی این تنظیمگری درست شود خودبهخود این جریان رشد مییابد. دولت در تنظیمات جدیدش طوری ریلگذاری خواهد کرد که عمده فعالان در مسیر تعمیق فرهنگ و ارزشهای ملی، دینی و انقلابی حرکت کنند. این وظیفه ذاتی جریان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت سیزدهم خواهد بود.
بخش دیگری از محورهای بیانات رهبر انقلاب ناظر به تحول انقلابی و بنیادین در ساختارهای فرهنگی بود که بهنوعی میتوان گفت در فضای بوروکراتیک معنایش چابکسازی است. انتقادی که از بیرون مطرح میشود این است که دستگاههای فرهنگی ما ازلحاظ بوروکراتیک و دیوانسالارانه بهحدی طول و عرض پیدا کردهاند که اداره خود اینها دولت دیگری میطلبد. برای چابکسازی وزارت ارشاد چه برنامهای در نظر دارید؟
وزارت ارشاد شکل کاریکاتوری به خودش گرفته و ما در تهران با تورم نیرو مواجهیم اما هر قدر به پیرامون و مناطق محروم کشور میرویم، با وضعیت ضعیفی مواجه میشویم. مثلا، یک شهرستان بسیار مهمی در غرب کشور هست که در معرض انواع آسیبهاست ولی فقط یک نفر مسوول اداره و یک کارمند دارد؛ حتی ماشین هم ندارد! خیلی از ادارات ارشاد ما با مشکلات پشتیبانی حداقلی مواجهاند؛ اما براساس چه منطقی باید در استانهای دیگر اداره ارشاد ایجاد کرد؟! نظام شکلدهی ما جوری اتفاق افتاده که امروز نزدیک 90درصد کارهای نمایشی در تهران تولید میشود. آیا نباید از استعدادها و سابقه تمدنی چند هزارساله سایر مناطق این کشور استفاده کرد؟ چرا از فرهنگها، لهجهها، قومیتها و گویشهایی که داریم هیچ استفادهای نمیکنیم؟ چون سیاستگذاریها غلط است. من معتقدم که در دوره تحولی جدید، نظام عدالت فرهنگی در کشور باید رعایت شود؛ یعنی اولویتمان در حوزه مناطق پیرامونی باید تقویت شود. دو وجه هم دارد؛ یک وجهش نیاز خود آن منطقه است و دیگری تاثیرگذاری در منطقههای پیرامون و خارج از مرزهاست. مثلا، اگر بخواهیم در پاکستان قدرت فرهنگی فرهنگ ایرانی را گسترش بدهیم، باید با برادران و خواهران بلوچمان این کار را انجام بدهیم. اگر ما درست برنامهریزی کنیم، هم به عدالت فرهنگی میرسیم و هم قدرت الهامبخشی فرهنگیمان را افزایش میدهیم.
یکی دیگر از توصیههای رهبر انقلاب در این دیدار، استفاده از ظرفیتهای نخبگانی خارج از دولت است. جریانی در طول 40سال بعد از انقلاب بهوجودآمده که در حوزه سینما، ادبیات و سایر حوزههای فرهنگی و هنری بهعنوان نخبگان این حوزه شناخته میشوند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت مردمی چه تعاملی با این نخبگان خواهد داشت؟
دولت مردمی، به همه اهالی فرهنگ و هنر و رسانه کشور برای نظام تحولی در پیش رو نیاز دارد. به همه آنها با هر گرایش و سلیقهای احترام میگذارد. من فکر میکنم اینقدر حرف مشترک وجود دارد و درباره آنها کارنکرده داریم که همه این اهالی فرهنگ و هنر را میتوانیم زیر این چتر جمع کنیم. برخلاف نوع القائاتی که دارد صورت میگیرد، دولت مردمی، دولت همه مردم است. نباید فرهنگ و هنر را به یکسری برنامههای نمایشی آن هم از جنس خاص تقلیل بدهیم. همین الان بدنهای عمومی از اهالی هنر گلهمندند که اصلا دیده نمیشوند. دولت مردمی میخواهد چترش را بالای سر همه نخبگان، نه عدهای خاص باز کند. ما با کار ویترینی نسبتی نداریم. کار ویترینی مال کسانی است که میخواهند کار نمایشی انجام بدهند. ما کار مردمی و عمیق میخواهیم. همه بخشهای فرهنگی هنریای که در معرض نابودی هستند، در این زمره قرار میگیرند. جزو اولین برنامههایم این خواهد بود که با هنرمندان تجسمی کشور صحبت کنم یا با اهالی تئاتر که در قضیه کرونا آسیب زیادی دیدند، صحبت کنم؛ چراکه تئاتر ما در مصاف با حوزههای تصویری مثل سینما که قدرت رسانهای دارد، اغلب کمتر دیده میشود. اولویت ما این است که سراغ شاخههای مختلف و افراد برجسته دیگر حوزهها هم برویم که در رسانهها کمتر دیده میشوند.
یک موضوع دیگر، گلهمندی رهبر انقلاب در تحول ساختار رسانهای بود. با توجه به اینکه بخشی از این ماموریت متوجه وزارت ارشاد است، چه اتفاقات و اقدامات ساختاری و بلندمدتی قرار است که اتفاق بیفتد؟
ما جلوی هژمونی رسانهای غرب ایستادهایم. طبیعتا دچار یک مصاف رسانهای سنگین هم هستیم. در این مصاف رسانهای سنگین نظام رسانهای ما بهاندازه کافی رشد کیفی پیدا نکرده است. ما در آرایش رسانهای اغلب در حالت پدافندی قرار داریم و از ابزارهای آفند برخوردار نیستیم. اگر میخواهیم این صحنه نزاع را تغییر بدهیم، باید از حالت دفاع به حمله دربیاییم. این اقدام نیازمند کاری هوشمندانه و بیندستگاهی است. وزارت ارشاد بخشی از این ماموریت را بهعنوان دولت دارد و بخش دیگر آن در حوزههای خارج از دولت مثل بخشهای عمومی و غیردولتی و غیرنهادهای حاکمیتی است. این مساله را همه باید در کنار هم ببینیم. اگر این اتفاق بیفتد من فکر میکنم صحنه آرایش رسانهای به نفع جریان انقلاب تغییر خواهد کرد. شما نگاه کنید الان آنها بهراحتی در موضوعات کوچک یکدفعه جریانسازیهای عمیقی علیه ما میکنند اما ما نه از داشتههای خودمان در این نظام درگیری رسانهای میتوانیم بهخوبی استفاده کنیم، نه از نقاط ضعف فراوان و مشهود جریان رقیب. این بازسازی رسانهای و آرایش رسانهای مبتنی بر این خواهد بود که اولا، از همه ظرفیتهای فرهنگی خودمان استفاده کنیم و آنها را به صحنه بیاوریم و ثانیا، از آسیبشناسیای که روی نظام فرهنگی رقیب داریم بهخوبی بتوانیم در این جنگ استفاده کنیم.
حوزههای تصویری مثل سینما که قدرت رسانهای دارد، اغلب کمتر دیده میشود. اولویت ما این است که سراغ شاخههای مختلف و افراد برجسته دیگر حوزهها هم برویم که در رسانهها کمتر دیده میشوند
ما جلوی هژمونی رسانهای غرب ایستادهایم. طبیعتا دچار یک مصاف رسانهای سنگین هم هستیم. در این مصاف رسانهای سنگین نظام رسانهای ما بهاندازه کافی رشد کیفی پیدا نکرده است