پری اشتری / رمان «فیلکش» را تقریبا یکماه پیش خواندم و تمام کردم. از همان روز دلم میخواست درموردش چند خطی بنویسم اما بیهیچ دلیلی نمیشد که نمیشد. گاهی ذهن آدمی از کلمات میگریزد یا شاید کلمات میگریزند، نمیدانم. حسی شبیه همان مواجهه آدمی با یک شوک عظیم یا ترس بزرگ است که توان هر واکنشی را سلب میکند. به گمانم همین است حال این چند هفته: مواجهه با شکل عجیب و جذابی از چینش و رقص کلمات و تصور اینکه پس از آن هر واژهای از زیبایی تصاویر داستان خواهد کاست.