با سلام و تحیت
بهتازگی از حجتالاسلام اژهای تقاضای برگزاری دادگاه برای آقای قالیباف به استناد گزارش تحقیق و تفحص شورای شهر پنجم داشتهاید. بهترین بهانه است ضمن توضیحاتی درباره سخن شما، نکاتی را هم درباره اندیشه جنابعالی و بروز و ظهور آن در عرصه سیاسی و اجتماعی بیان کنم. قصدم برآمدن حقیقت از دل تبادل آرا و نقد است و چون جنابعالی را از اهالی معرفت و دانش و مردان دغدغهمند و اهل دقت میدانم گمان میکنم که از پس این نقد، راهی به حقیقت گشوده شود. کوتاهتر از آنچه حق مطلب است در چند بند نکاتم را بیان میکنم.
1- از بزرگترین آفات یک محقق و اهل اندیشه صدور احکام کلی درباره موضوعاتی است که بهاندازه کافی نسبتبه آن علم ندارد. چنین آفتی سطح اهل اندیشه را در حد جنگ روانیکننده پایین میآورد و «ساق» نازک اندیشه را به «سنگ» ضخیم عملیات روانی مجروح میکند. راهی که جنابعالی در آن قدم برمیدارید کموبیش شبیه چنین مثالی است. دقیقا برعکس نظریه
«عصر حیرت» جنابعالی که شبح «نسبیگرایی» بالای سر آن است در عرصه سیاسی این گونه حکم «مطلق» دادن خود از جنس آفاتی است که موجب تناقض و دوگانگی را فراهم میکند و به آفتی بزرگ تبدیل میشود. با مطلقانگاری، دیگران را نقد کردن بازی در همان زمینی است که در ظاهر نقدش میکنید اما در باطن پیاش را میگیرید و درنهایت مجبور به صدور حکم کلی درباره افراد و شخصیتها میشوید.
2- آنچه درباره آقای قالیباف گفتهاید از جنس همان آفاتی است که در فاصله اندیشه و عمل سیاسی گریبانگیر شما شده است. اگر میدانستید که گزارش ارائهشده ازسوی آقای میرلوحی غیرقانونی و کاملا سیاسی است شاید از قاطعیت در داوری کاسته میشد و اگر میدانستید که برخلاف تصریح قانون، این اسناد باید بهطرف موردادعا ارائه میشد تا بهصورت شفاف به آنها پاسخ داده شود که اسناد تحویل داده نشد، کمی بیشتر تامل میکردید و اگر میدانستید که آقای میرلوحی بهواسطه بیان شبیه این گزارش با حکم دادگاه بدوی محکوم شده، شاید بهگونهای دیگر سخن میگفتید و اگر میدانستید که مدیران اسبق شهرداری در این سالها موردبهمورد به اکثر این اتهامات پاسخ دادهاند و اکنون هم آماده پاسخگویی هستند، قالیباف را در مقام متهم نمینشاندید و اگر میدانستید که بسیاری از این اتهامات در محاکم قضایی مطرحشده و حکم برائت گرفته، شاید لحن سخن و محتوای آن را تغییر میدادید و حکم قطعی صادر نمیکردید و جانب اتهامزنندگان را نمیگرفتید.
داوری که ادعای یک طرف دعوا را میشنود، داور و قاضی نیست. عدالتی که با شنیدن یکسوی ماجرا دادخواهی میکند، عدالت نیست. امیدوارم چنین که بنده فکر میکنم مساله، نشنیدن و تحقیق نکردن باشد که اگر غیر از این باشد، متاسفانه جنابتان در دام سیاستبازی افتاده و بخشی از عملیات روانی جناحهای سیاسی شدهاید، نه اندیشمندی که قصد داوری و اصلاح امور دارد.
3- جناب نصیری از مهندسی در انتخاباتهای اخیر سخن گفتهاید که بحث درباره آن مجال دیگر و عرصه فراختری میطلبد. اینگونه سخن گفتن بیش از هر چیز گرایش سیاسیتان را عریان میکند و شما را در جرگه اصلاحطلبان قرار میدهد و این خود تبدیل شدن به یک بازیگر سیاسی بهجای اندیشمند است که البته خود قدمی درراستای شفافیت و صراحت است که البته در خود آفاتی هم دارد، ازجمله سیاستزده شدن اندیشه. به همین واسطه از شما بهعنوان همنظر اصلاحطلبان میخواهم به این سوال پاسخ دهید که در انتخابات شورای تهران که نهتنها مساله شورای نگهبان وجود نداشت که فهرست موردحمایت اصلاحات با حمایت و دستخط آقای خاتمی روانه رقابت شد، چرا آرای این دوستان به 30هزار هم نرسید؟ انگار مردم برای قضاوت، بیطرفانهتر و منصفانهتر از برخی سیاسیون عمل و رفتار میکنند. مردم فراتر از اصلاحطلب و اصولگرا، بهتر رابطه با حقیقت را درمییابند و اسیر تعصبهای جناحی و سیاسی نمیشوند. گویا مردم بهخوبی دریافتند که قالیباف بزرگترین هدف تهمتها و تخریبهای راست و چپ افراطی و دوران او از بهترین ایام مدیریت شهری بوده است. اکنون هم شکستخوردگان شورا برای خالی نبودن عریضه چهارساله روی به تهمت و فرافکنی آورده و اینگونه سراسیمه گزارش غیرقانونی میخوانند تا سنت «طلبکاری» دائمی خود را حتی در هنگامه «پاسخگویی» دوام دهند.
4- از میان تفاسیر متفاوت از اسلام یکی هم تفسیر جناب نصیری است که در دورههای مختلف - که از حوصله بحث خارج است- در نوسان میان «سنتگرایی» و «عدالتخواهی» بوده است و اکنون به ترکیبی از این دو تبدیل شده که میتوان نامهایی چون سکولاریسم سنتی، نوتعطیلیه یا حتی نوتفکیکی بر آن نهاد. مهدی نصیری را چه سنتگرا بدانیم چه متفکری چپ در هر دو صورت، ایستادن او مقابل اندیشه «پیشرفت عدالتمحور» و کارآمدی که قالیباف از مهمترین نمایندگان آن است، طبیعی و مقتضای تفکر ایشان است. چراکه کارآمدی دین در اداره کشور بزرگترین رقیب نظریه «عصر حیرت» است؛ همانگونه که پیشرفت عدالتمحور علاوه بر آنکه در تضاد با اندیشههای سنتگرایانه است با تفسیر چپگرایانه از اسلام و عدالتخواهی کاذب هم نمیخواند.
آقای نصیری، متاسفانه امروز دو وجه اندیشهتان پرچمدار مخالفت با تفکر پیشرفت است و باز هم متاسفانه این نگاه چپگرایانه به عدالت با مطلقپنداری، گونه و رنگی مارکسیستی گرفته که از درون آن علاوه بر تهمت و هتک حیثیت، بزرگترین دشمن پیشرفت زاده میشود که این البته بزرگترین دشمن عدالت حقیقی هم هست که عدالت در خود آزادی و پیشرفت و گشایش را مراد میکند، نه تضاد، دشمنی و بیاخلاقی را و نکته جالب برای من چگونگی همزیستی «محافظهکاری» سنتگرایی و عصر حیرت با «رادیکالیسم چپ» است که خود مجال فراخی میطلبد. عدالت نوع اول متاسفانه عدالت احمدینژادی است که سامان امور را برهم میریزد و جامعه را دوقطبی میکند که متاسفانه به یک سنت در میان برخی جریانها تبدیل شده که خود بزرگترین قاتل عدالت و حقیقت است. امروز بیشاز هر زمانی به عدالت ایجابی و سازنده نیاز داریم که بهجای آبروبری و هتک حیثیت، ساختارهای فاسد را اصلاح کند، روابط ناسالم را پالایش کند و بهجای تخریب، سازنده و ایجابی باشد. عدالت واقعی با پیشرفت و اخلاق همساز است همانگونه که پیشرفت واقعی هم رفیق عدالت است. قدم اول برای سربرآوردن عدالت ایجابی آزاد کردن عدالت از زندان «عدالتخواهی کاذب» و سیاسی و گام دوم اخلاقمندشدن عدالتخواهی است. بردن آبروی افراد و تهمتزدن به آنها به نام عدالتخواهی متاسفانه بیهزینه و جذابشده حالآنکه در جامعه اسلامی آبروی مومن، حرمت دارد. چنانچه حضرت رسولاکرم؟ص؟ فرمودند: «همهچیز مسلمان از مال، آبرو و خونش بر مسلمان دیگر حرام است. هرگاه مومن برادر دینی خود را متهم کند، ایمان او آب میشود و از بین میرود؛ همانطوری که نمک در آب حل میشود و از بین میرود». جنابعالی بهعنوان فردی برخاسته از دل حوزه میتوانید منادی این اخلاقگرایی باشید و حداقل نسبت بهجا زدن بیراهه بهجای راه در سرزمین عدالت قدمی بردارید.
5- درخواست جنابتان برای محاکمه قالیباف بهغایت عجیب و تحیرآور است. آقای نصیری، آیا باید مدیری را که طی هشتسال 132ایستگاه مترو و حدود 200کیلومتر مترو ساخته را محاکمه کرد؟ با کدام منطق باید مدیری را که 197کیلومتر بیآرتی ساخته و 1445واگن به مترو اضافه کرده محاکمه کرد؟ به کدامین گناه باید مدیری را که در شرایط تحریم داخلی دولت عدالتخواه احمدینژاد و لیبرال روحانی، پل صدر و توحید و بزرگراه امامعلی؟ع؟ را ساخته، محاکمه کرد و بعد برای یکسری مدیر بیعمل و حراف که بهتازگی برخی تخلفات آنها از پرده بیرون افتاده کلاه به احترام برداشت؟ در کدام مرام و مسلک ساختن بیش از هزار بوستان و افزودن بر فضاهای ورزشی برای مردم جرم تلقی میشود، جز دادگاه عدالتخواهان نئومارکسیست؟
آیا باید فردی را که با پیشرفت عدالتمحور بزرگراهی برای وصل جنوب و شمال شهر ساخته، پروژه توانمندسازی بانوان را پیش برده، 192کیلومتر شبکه جمعآوری آبهای سطحی و تونل سطحی ساخته، زمینه حملونقل معلولان به مدرسه را فراهم کرده، بخش زیادی فضای سبز در جنوب شهر ایجاد کرده به جرم توجه به مناطق جنوبی شهر محاکمه کرد یا الگوی توجه به مناطق جنوبی شهر ازجمله هرندی را موردتوجه قرار داد و آن را ستایش کرد؟ این چه عدالتی است که خواستار محاکمه مدیران کارآمد و باکفایت میشود و مدیران تنبل و بیعرضه را عدالتخواه میداند؟ به بنده حق بدهید که به این عدالت شک کنم.
درخواست محاکمه شما مصداقی از آن مثال معروف است که هر کسی بیشتر کار کند بیشتر تخریب میشود و دردسر بیشتری میکشد، حال آنکه هر آنکه کمتر کار کند و بیشتر حرف بزند دردسر کمتری دارد. کارآمدی و پیشرفت بهاندازه این میزان تهمت و تخریب هزینهدار است. درحالیکه کار نکردن هیچ هزینهای ندارد. چقدر خوب بود که یک دادگاه هم برای مقایسه کارآمدی و ناکارآمدی تشکیل میشد تا طلبکاران مدعی و بیکارنامه نتوانند خود را مبرا کنند و صبح و شب در سودای وارونهنمایی واقعیت نقشه بکشند، خرج کنند و سخن بگویند. محکمهای برای آنان که کار نکردند و تهمت زدند و منابع را اتلاف کردند و گرهی از کار مردم نگشودند؛ آن دادگاهم آرزو است.
6- در پایان امیدوارم که جناب نصیری با رعایت جانب انصاف فاصله میان اندیشه و سیاست را طی کنند و بدون افراطوتفریط چون چشمی تیزبین همه اهالی سیاست را نقد کنند و چونان که به نقد جریان راست اهتمام دارند چشم بر ناراستیها در جناح مقابل هم نبندند و همانگونه که به قول نادرست شورای پنجم استناد میکنند به رفتارهای شائبهدار شهرداری اصلاحات هم بپردازند و در نقد رفتارهای دولت روحانی هم مانند نقد بقیه نهادها اهتمام کنند تا عدالتخواهیشان رنگ و روی جناحی نگیرد و درعینحال بهعنوان فردی که عمر در تحقیق و بحث گذاشتهاند راه جدیدی برای عدالت بگشایند که از درون آن پیشرفت و سازندگی و انصاف زاده شود، نه منکوب کردن، تخریب کردن و حذف کردن.
جناب نصیری! صراحت مرا حمل بر غرضم برای برداشتن حجاب از مقابل حقیقت بدانید و نه چیزی کمتر و بیشتر. امیدوارم در رسیدن به این هدف گامی برداشته باشم. در ادامه حاضرم در قالبهای مختلف گفتوگو چه مناظره و چه میزگرد به سوالات و شبهات شما درباره دکتر قالیباف که البته زاییده سیاسیکاران راست و چپ افراطی است در حد توان پاسخ بگویم تا قدمی درراستای عقب راندن غرضورزان و جلوگیری از وارونهنمایی واقعیت برداشته باشیم.
منبع: تسنیم