بر سر حمایت از عبدالناصر همتی در انتخابات ریاستجمهوری1400 به نتیجه نهایی نرسید و امر سیاسی در جبهه اصلاحات بهنوعی دچار تعلیق و تعویق شد، همگان این انتظار را از خاتمی و سایر نخبگان اصلاحطلب داشتند که با ورود محکم به عرصه، حمایت خود از همتی را رسما اعلام بدارند. اما آنچه خاتمی به آن همت گماشت، حمایت نیمبند و همراه با درصد بالایی از محافظهکاری سیاسی بود. خاتمی حتی حاضر نشد در بیانیه انتخاباتی خود، از همتی نام ببرد؛ این در حالی است که رییس دولت اصلاحات در انتخابات ریاستجمهوری سالهای 92 و 96 بهطور رسمی با نام بردن از شخص حسن روحانی، از او بهعنوان نامزد اجماعی اصلاحطلبان، حمایت کرده بود. محافظهکاری خاتمی در انتخابات امسال صدای بدنه اصلاحات را درآورد؛ چه آنکه در شامگاه 28خرداد (تنها چند ساعت به پایان زمان قانونی رأیگیری) بسیاری از نیروهای اصلاحطلب در کلابهاوس خطاب به محمدعلی ابطحی از او خواستند تا خاتمی را برای حمایت رسمی و قاطعانه از همتی، وادار به موضعگیری کند. با وجود این فشارها، خاتمی هرگز حاضر نشد از همتی حمایت علنی و رسمی کند و صرفا به بیان این جمله کوتاه که
«همت کنید»، بسنده کرد.
محافظهکاری شدید خاتمی، حتی صدای همتی را هم درآورد. نامزد جریان اصلاحات در انتخابات ریاستجمهوری، شامگاه 26خرداد در اتاق کلابهاوس که به همت بهزاد نبوی تدارک دیده شده بود، با ابراز گلایه نسبتبه محافظهکاری رهبران اصلاحات، تصریح کرد: «من فقط مردم را دارم، چهرههایی که باید در صحنه باشند و حمایت کنند، مرا تنها گذاشتند. نمیخواهم کسی تکرار کند و آبرویش را برای من بگذارد. شرطبندی روی اسب برنده که هنر نیست». پس از پایان انتخابات و شکست سنگین جریان اصلاحات، اکنون فضای خودانتقادی اصلاحطلبان گرم گرفته است. یکی از چهرههایی که انتظار میرفت با اظهارنظرهای خود، بلاتکلیفی خاتمی در حمایت از نامزد واحد و ضعف او در بسیج نیروهای اصلاحطلب را به رخ رییس دولت اصلاحات و اطرافیانش بکشد، غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی بود. کرباسچی چندی پیش در گفتوگو با نشریه «صدا»، با انتقاد از بیتصمیمی خاتمی و تردید او برای حمایت از همتی تاکید کرد: در همین انتخابات دیدید که در جریان اصلاحطلب، بزرگان تا آخرین لحظه در تردید هستند، درحالیکه شخص سیاسی باید تصمیم بگیرد و جریان شکل بدهد، نه اینکه تحتتاثیر قرار بگیرد. این مجموعه رفتارها باعث شد تا آخرین لحظه خطوربطها مشخص نشود. دفعات قبل هم این اختلافات بود، اینبار هم شدیدتر بود و باعث تردید و نامشخص بودن تصمیم نهایی شد. خاتمی به تردید نجیبانه رسید و ما به عمل ایشان نقد داریم.
خروج کارگزاران از جبهه اصلاحات؟
همانطورکه گفته شد، انتقادات کرباسچی نسبتبه عملکرد خاتمی مختص وضعیت اکنون نیست و او پیشتر نیز علیه رییس دولت اصلاحات اظهارنظر کرده بود. یکی از این اظهارات که واکنشهای زیادی میان اصلاحطلبان خلق کرد، به مقطع مردادماه سال98 بازمیگردد. کرباسچی در آن مقطع زمانی و در گفتوگو با روزنامه «سازندگی» با بیان اینکه اصلاحات از ابتدا تاکنون رهبری نداشته است، تاکید کرد: نه آقای خاتمی ادعای رهبری اصلاحات را داشته و نه جریان اصلاحات با هم بر سر رهبری این جریان توافق کردهاند. او در بخش دیگری از همان گفتوگو با تاکید بر اینکه جریان اصلاحات نه در گذشته که در وضعیت فعلی نیز بهمعنای واقعی رهبر نداشته و ندارد، افزود: جریان اصلاحات نیازمند رهبری است که برنامه، خطمشی و استراتژی آن را تعیین کند.
اظهارات کرباسچی علیه خاتمی بهگونهای بود که باعث شد برخی نیروهای اصلاحطلب شائبه خروج کارگزاران سازندگی از جبهه اصلاحات را مطرح کنند. یکی از این چهرهها صادق زیباکلام بود. زیباکلام در توئیتی با اعلام خبر خروج کارگزاران از جبهه اصلاحات و با انتقاد از خاتمی، نوشت: خروج سازندگی از جبهه اصلاحات را با همه تلخیاش میتواند درک کنم. این فقط کرباسچی و مرعشی نیستند که بیبرنامگی، بیهدفی، بیارادگی، بیمسوولیتی و بیعملی رهبری اصلاحات بالاخص جناب خاتمی آنها را بالمره ناامید و به آخر خط رسانیده کرده اما باید از این عزیزان پرسید که آیا خروج از اصلاحات راه درستی است؟
در مقابل کارگزارانیها با رد شائبه خروج کارگزاران از جبهه اصلاحات، به دفاع از مواضع کرباسچی درآمدند. محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در گفتوگو با «پانا» با بیان اینکه برداشتهای نادرستی از این گفتوگو صورت گرفته است، گفت: ما (کارگزاران) همچنان به اصلاحات پایبند هستیم و از این جریان سیاسی اعلام خروج نکردهایم و اخبار منتشرشده در این زمینه را تکذیب میکنم. همزمان محمد قوچانی، دیگر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران نیز در گفتوگو با «ایرنا»، با تاکید بر اینکه امکان ندارد کارگزاران از اصلاحطلبی خارج شوند، تصریح کرد: از نظر گفتمانی خروج کارگزاران از اصلاحطلبی به معنی خروج از هویت خود بوده و امکانپذیر نیست و از نظر تشکیلاتی هم تا این لحظه در همه ارکان اصلاحات حضور دارد و با تمام جریانهای اصلاحطلب در حال همکاری است.
ناامیدی جوانان اصلاحطلب از پدران
مخدوش ساختن جایگاه رهبری خاتمی بر جریان اصلاحات، چیزی نبود که صرفا کرباسچی به آن اذعان کرده باشد. در همان مقطع یعنی مرداد98 بهزاد نبوی درباره رهبری خاتمی به خبرآنلاین گفته بود: «ایشان هیچگاه نگفته که رهبر اصلاحات است. داشتن کاریزما موضوع متفاوتی است. اگر من نوعی صدبار تکرار کنم کسی به حرفم توجه نمیکند. ایشان یکبار تکرار میکنند، تمام لیستشان رأی میآورد. اصلاحطلبان باید از این امتیاز حداکثر بهره را ببرند و این ربطی به رهبری فردی ندارد و آقای خاتمی هم مدعی آن نیست». اگر بخواهیم اظهارنظر بهزاد نبوی در رثای خاتمی را ملاک قضاوت کنونیمان درباره رییس دولت اصلاحات قرار بدهیم، باید تصریح کنیم که علت محافظهکاری خاتمی در انتخابات سیزدهم ریاستجمهوری و عدم حمایت قاطعانه از همتی، آگاهی از ریزش وجهه کاریزماتیک در میان بدنه رأی اصلاحات بود. خاتمی از مدتها پیش میدانست که دیگر نه شخص او و نه «تکرار میکنم»های او دیگر جایگاهی در میان بدنه اجتماعی اصلاحات ندارد و طبقه مدرن شهری حاضر نیست با فرمان او پیش برود. اکنون که هم جایگاه رهبری خاتمی بر جبهه اصلاحات بنابر اقوال متعدد از جمله انتقادات کرباسچی و چهرههایی نظیر او، مخدوش به نظر میرسد و هم شخص خاتمی دیگر از اعتبار و کاریزمای سابق میان بدنه رأی اصلاحات برخوردار نیست، باید دید اصلاحطلبان چه واکنشی نشان خواهند داد و آیا حاضرند حول شخص دیگری جز خاتمی سیاستورزی کنند؟ به نظر میرسد چنانچه نخبگان رهبریکننده واقعه دوم خرداد76 بخواهند نسبتبه بازبینی در جایگاه خاتمی و بررسی بدیلهای او تعلل کنند، نسل جدید اصلاحات همچون جوانان سال1379 -که در آستانه انتخابات ریاستجمهوری هشتم، تز «عبور از خاتمی» را مطرح کردند- بار دیگر آهنگ عبور از شخص خاتمی را کوک خواهند کرد. این تحلیل از آنجایی نشات میگیرد که در انتخابات اخیر ریاستجمهوری نیز با وجود انفعال خاتمی و سایر نخبگان اصلاحطلب در اداره شرایط، جوانان اصلاحطلب با راه انداختن اتاقهای مختلف در کلابهاوس، ایجادگر شور انتخاباتی شدند و بدون توجه به کمپین «نه به انتخابات» یا «رأی بیرأی»، ساز حمایت قاطع از همتی را کوک کردند. با وجود این صحنهآرایی، آیا علاوهبر انشعاب میان نخبگان اصلاحات میتوانیم انشعاب جوانان اصلاحطلب از رأس جبهه را نیز محتمل بدانیم؟ باید به انتظار بنشینیم.