ظریف؛ کاندیدای اول اصلاحطلبان
البته ظریف تاکنون بارها تکرار کرده است که قصد حضور در انتخابات ریاستجمهوری را ندارد اما بازهم در سیبل توجه رسانهها و گروهها و جریانات سیاسی است. خیلی از اصلاحطلبان او را گزینه اصلی میدانند و برخی هم مخالفش هستند؛ اما در این میان حسین مرعشی او را کاندیدای اول اصلاحطلبان میداند. سخنگوی حزب کارگزاران اخیرا در مصاحبه با «خبر آنلاین»، گفت: چیزی که در حال حاضر فراوان است الحمدلله کاندیداست؛ بنابراین کاندیدا کم نداریم بلکه نفر زیاد است؛ آنطور که بنده در ذهنم منظم کردهام، ابتدا آقای ظریف است که الان بیشتر مطرح است. به نظر من انتخاب اول جبهه اصلاحطلبان آقای ظریف خواهد بود. اصلاحطلبان آقای ظریف را به عنوان اصلاحطلب قبول دارند. نظر جبهه اصلاحات در مورد آقای ظریف، قاطع است. از دیگر سو، حامیان دولت میانه خوبی با کاندیداتوری وی ندارند و بیشتر او را در قامت وزارت خارجه یا حتی پستهای دیگر میبینند. اطرافیان علی لاریجانی هم که مدتهاست نامش بهعنوان کاندیدای 1400 بر سر زبانهاست، خوشبین به کاندیداتوری ظریف نیستند.
در میانه ظریف و جهانگیری
حزب اتحاد ملت هم که در دولت حسن روحانی کار خود را شروع کرده است، اکنون در میانه حمایت از دو چهره اصلاحطلب قرار دارد؛ بخشی از این حزب به اسحاق جهانگیری و بخشی دیگر به محمدجواد ظریف گرایش دارند؛ اختلافنظری که هر چه به انتخابات نزدیکتر میشویم، شرایط را سختتر میکند. در همین راستا جلال جلالیزاده، عضو شورای مرکزی اتحاد ملت در گفتوگو با فردا، با بالادانستن شانس جهانگیری نسبت به بقیه گزینهها، تصریح کرد: به نظر من شانس اسحاق جهانگیری بیش از سایر افرادی است که نام برده شده است، زیرا او سابقه اصلاحطلبی بیشتری دارد. وی با انتقاد از کارنامه ظریف در وزارت خارجه گفت: ظریف هیچ سابقه اصلاحطلبی ندارد. او حتی در وزارت خارجه هم موفق نبوده است. به نظر من همین بلد بودن زبان انگلیسی و زندگی در آمریکا برای او سابقه و موجب توجه مردم به او شده است. بخش دیگری از اتحاد ملت مثل محمدجواد روح، عضو شورای مرکزی اتحاد و سردبیر مجله «صدا» ارگان مطبوعاتی این حزب، اما برخلاف امثال جلالیزاده، منتقد جهانگیری هستند و بیشتر دل در گرو ظریف دارند و او را گزینه مناسبتری برای 1400 میدانند.
دوقطبی «گام در مقابل گام»
در این میان اما با روی کار آمدن بایدن در آمریکا، موجب شد اصلاحطلبان بیشتر بر روی گزینهای به نام ظریف فکر کنند؛ گزینهای که میتوانند با آن دوقطبی کاذب مذاکره راه بیندازند. در این فضا نیز با مطرح شدن طرح «گام در مقابل گام» بهدنبال آن بودند که با افتادن در وادی و راه مذاکره طولانی، آن را به کمپین تبلیغاتی خود تبدیل کنند؛ طرحی که از سوی مقامات عالیرتبه نظام مردود شد و تنها راه بازگشت آمریکا به برجام و ورود به مذاکره را رفع یکباره و کامل تحریمها عنوان کردند. در همین روز گذشته زمینه یک منبع آگاه ایرانی به شبکه خبری العالم گفت: «تا زمانی که تحریمهای آمریکا علیه ایران برداشته نشود، هیچگونه مذاکراتی بین واشنگتن و تهران برگزار نخواهد شد. تفسیر غربیها درباره اظهارات رییسجمهور و وزیرخارجه ایران درباره طرح جدید، اشتباه بوده و هیچگونه طرح جدیدی برای مذاکره با واشنگتن وجود ندارد. وی ادامه داد: موضوع «گام در مقابل گام» برای آغاز مذاکره با واشنگتن از سوی مقامهای ارشد ایران رد شده و تا زمانی که تحریمها علیه ایران برداشته نشود، هیچگونه مذاکرهای با واشنگتن انجام نخواهد شد.» این طرح هر چند تاکیدات مکرر مجموعه نظام را نادیده گرفته بود اما راهبردی انتخاباتی را دنبال میکرد. هدف از این طرح انتخاباتی، بازکردن پای مذاکرات به کمپینهای انتخاباتی بود تا فرصتی باشد برای دوقطبیسازی و نمایشهای بینتیجهای که فرجامی ندارند.
رویای کمپینسازی مذاکراتی
مذاکره با دنیا رویایی بود که روحانی را بر مسند ریاستجمهوری نشاند؛ مذاکرهای که تقریبا هیچ را نصیب مردم ایران کرد و فشارهای حداکثری و هوشمند را بر آنها تحمیل کرد. حالا گویا باز هم همان روند پا برجاست و رویای مذاکره آری یا نه؟ قرار است راهبردی باشد برای رسیدن به صندلی پاستور. در حالی سیاست خارجی در سالهای دور و نزدیک به متغیر تاثیرگذاری در انتخاباتهای ریاستجمهوری تبدیل شده است که بازی در این میدان هزینههایی بر مردم و نظام تحمیل کرده است. بحث درباره مسائل داخلی و حل مشکلات اهمیت خود را از دست داده و راه برونرفت از مسائل را معطوف به خارج از مرزها کرده است. سیاست خارجی نباید متغیر اصلی انتخابات باشد و از این منظر به مشکلات نگاه کرد؛ نگاه به خارج از مرزها گرهی از مشکلات باز نمیکند و دوقطبیکردن جامعه ما را در موضع ضعف قرار خواهد داد. توهم مذاکره نتیجهبخش حالا باز مولفهای شده است برای اقناع جامعه و کشاندن آنها پای صندوق رای، آن هم برای هدف خاصی؛ هدفی که پیروزی را و حفظ جریان سیاسی خاصی را در قدرت دنبال میکند. محمدجواد ظریف هم گویا بهدنبال بهرهبری از راهبردی است که روحانی را به ریاستجمهوری رساند؛ راهبردی که علاوه بر زرق و برق فراوان، امتیازی را نصیب ملت نکرد. حفظ اتحاد در داخل کشور نسبت به موضوعات خارجی و پیروی از الگویی که منافع ملی را تامین کند باید در دستور کار همه و بهویژه تمامی مسوولان قرار گیرد تا از آن طریق سربلندی ایران حاصل شود.