از ابراز وفاداری به نظام تا تلاش برای عرفیسازی حاکمیت
اظهاراتی از این دست در شرایطی است که مواضع اصلاحطلبان به خصوص طیف رادیکال آنها که از قضا قدرت مانور و نفوذ بیشتری در مناسبات اصلاحطلبان دارند، در موقعیتهای مختلف معمولا مغایر با تعابیر و برداشتهای انقلابی امام و رهبری بوده و اصلاحات عامدانه یا از سر قصور، از مرزبندی میان خود و نیروهای ضدانقلاب عاجز است و نمیتواند یا نمیخواهد اصلاحطلبی را از حشو و زوائد براندازی، پالایش کنند. برای نمونه، عبدالله گنجی، فعال رسانهای در واکنش به اظهارات موسویلاری که گفته جریان اصلاحات خود را وابسته به نظام میداند، نوشت: نمیدانم ایشان به نمایندگی از کل جریان صحبت میکند یا یک طیف؟ آنچه از کتابها، مقالات، یادداشتها و راهبردهای مولدان اندیشه اصلاحطلبی برمیآید اینگونه نیست. جناب موسویلاری این عبارت درستتر است: جریانچپ خود را وابسته به نظام میداند. اشاره گنجی و چهرههای منتقد مواضع اصلاحطلبی، شاید معطوف به اظهارات تئوریسینها و چهرههای نخبگانی اصلاحات در لزوم جدایی دین و سیاست از همدیگر باشد. برای نمونه هاشم آغاجری در شماره شهریور و مهر 99 «مشق فردا» در لزوم جدایی نهاد دین و نهاد سیاست برای تقویت روندهای دموکراتیک نوشت: «تجربه بیش از دو دهه جنبش اصلاحطلبی اثبات کرده است که ادغام نهاد قدرت و نهاد دین و وجود نظامی تئورکراتیک/ کلریکال یکی از موانع نظری و عملی گذار و تحکیم دموکراسی است و فرایند دموکراتیزاسیون جز با گذار به نظامی عرفی ممکن نیست.» تلاش برای عرفیسازی و سکولاریزهکردن نظام جمهوری اسلامی، به دفعات در نوشتههای سایر تئوریسینهای بانفوذ اصلاحطلب از جمله سعید حجاریان و علیرضا علویتبار نیز رخنه و نفوذ یافته و ایشان بدون پردهپوشی و خودسانسوری، عرفیسازی نظام را فریاد میزنند.
در مراوده با حاکمیت تعلل کردیم
بیتفاوتی اصلاحطلبان به حاکمیت، موضوعی بود که اخیرا مورد نقد حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی قرار گرفت. مرعشی در یادداشتی در هفتهنامه صدا با اشاره به قطع ارتباط میان اصلاحطلبان و حاکمیت، تصریح کرد: مجموعه حوادثی که پس از سال 88 رخ داد بدون دلیل و بدون ضرورت و برخلاف مصلحت کشور و اصلاحطلبان بود و ارتباط بین رهبری و آقای خاتمی نیز قطع شد. هیچگاه چنین شکافهایی به نفع کشور نخواهد بود. وی افزود: این درست است که آقای خاتمی انتقادهایی نسبت به سیاستهای مختلف در پیش گرفتهشده داشته باشد؛ رهبری نیز از آقای خاتمی و کسانی که در سال 88 موضعگیریهایی داشتند یا رفتار آنها با رفتار رسمی نظام هماهنگ نبوده، گلایههایی دارند؛ اما همه این گلایهها و اختلاف نظرها نباید مانع از برقراری ارتباط شود. مرعشی با بیان اینکه خاتمی در مراوده با حاکمیت تعلل کردهاست، تصریح کرد: اگر به اقدامات آقای خاتمی تاکنون نقدی هم وارد باشد این است که در بخش رایزنی با نهادهای حکومتی و رهبری، ایشان ضعیفتر عمل کردهاند چون تاکنون بیشتر متوجه اثرگذاری بر مردم و جامعه مدنی بودهاند.
چرا ابراز وفاداری اصلاحطلبان صادقانه نیست؟
ابراز وفاداری به نظام و اصول بلابحث آن امری البته خوشایند و پسندیده است که هر جریان سیاسی داخلی باید و حتما به آن مبادرت کند اما آنچه ابراز وفاداری اصلاحطلبان را با اما و اگرهای زیادی مواجه میکند، عدممرزبندی ایشان با تئوریسینهای طرفدار عرفیسازی حاکمیت است؛ مسالهای که نیروهای برانداز نیز با تلاش برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی ایران، در پی آنند و اساسا قرائت سیاسی از دین که میراث گرانبهای امام خمینی؟ره؟ و انقلاب اسلامی است را مانعی بزرگ بر سر آرزوهای کور خود میبینند؛ البته اصلاحطلبان پیش از مرزبندی با هممسلکان سیاسی خود که دل در گرو سکولاریسم دارند، باید سابقه سیاسی خود را از اتهام همآوایی با نیروهای اپوزیسیون بهخصوص در بزنگاه سال 88 بزدایند؛ بنابراین، بدون مرزبندی با طرفداران سکولاریسم و بدون تعیین تکلیف نسبت میان جریان اصلاحات با نیروهای برانداز، اعلام وفاداری به نظام و انقلاب و رهبری در قالب نامه و عریضه و... اقداماتی حداقلی و صرفا برای فرار از تن دادن به بایدها و نبایدهای بنیادین و مصرح نظام است.