بحران هویت
این پژوهشگاه در سال 1369 با نام «مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی» تأسیس شد که بعدها بهنام «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» تغییرنام داد. این پژوهشگاه پژوهشکدههای متعدد و متنوعی دارد که این امر در عناوین گوناگون کتابهای منتشرشدهاش نمایان است؛ پژوهشکدههایی مانند زبان و ادبیات، علوم تاریخی، مطالعات اجتماعی، اقتصاد و مدیریت، اندیشه سیاسی و انقلاب و تمدن اسلامی، حکمت معاصر، اخلاق و تربیت، فرهنگ معاصر، مطالعات فرهنگی و ارتباطات و مطالعات قرآنی. بهسختی میتوان تمایزی هویتی برای این پژوهشگاه و همچنین تولیدات متنوع آن پیدا کرد؛ جز آنکه بهطورکلی با هدف توسعه و تعمیق پژوهش فعالیت میکند. این عامبودن رسالت پژوهشگاه در اساسنامه پژوهشگاه قابلردیابی است. در اساسنامه، اهداف پژوهشگاه با عباراتی نظیر «توسعه و تعمیق پژوهش»، «بازآفرینی، توسعه و معرفی دستاوردهای تمدن ایرانی-اسلامی»، «آموزش، ترویج و کاربردیکردن دستاوردهای پژوهشی»، «زمینهسازی برای تبادل دانش و گفتوگوی فرهنگی-تمدنی» و «آموزش و تربیت نیروهای متخصص در حوزه فعالیتهای پژوهشی» ذکر شده است. صرفنظر از امیال و علایق شخصی مدیران و اعضا، بهنظر میرسد رسالت متمایزی برای پژوهشگاه وجود ندارد؛ بههمیندلیل شاهد تولیدات پراکندهای هستیم. عناوین تازهانتشاریافته پژوهشگاه این نکته را نشان میدهد: «عقلانیت نوین در چین»، «امر مطلق؛ مطالعهای در فلسفه اخلاق کانت»، «میانرودان باستان در سپیدهدم تمدن»، «پژوهشی درباره شعر جاهلی»، «رتوریک»، «دیوان سیف اسفرنگ»، «اسنادی از مرکز اسناد فرهنگی آسیا»، «استعاره و شناخت» و... . قطعا در این میان، تولیدات خوب و مسألهمندی وجود دارد؛ اما اینکه پژوهشگاه و تولیداتش دقیقا به کدام سمت حرکت میکند، مشخص نیست.
پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
پاسخی به نیازهای انقلاب اسلامی
این پژوهشگاه تا حد زیادی تکلیفش با خودش مشخص است. این موضوع هم از اهداف درجشده پژوهشگاه مشخص است و هم از تولیدات آن. صرفنظر از تولیدات گذشته این پژوهشگاه، محصولات جدیدش میتواند ویترینی برای دغدغههای این پژوهشگاه باشد. هرکدام از آثار تقریبا به هدفی مشخص ارجاع دارد. شاید مهمترین کتاب جدید پژوهشگاه، کتاب «فقه هستهای» باشد که بهکوشش آیتالله ابوالقاسم علیدوست گردآوری شده است. یکی از حوزههای مهم دانش که دست پژوهشگران مسلمان را برای پاسخگویی به نیازهای زمان بازمیکند، حوزه «فقه مضاف» است که چند سالی است رونق نسبی گرفته است. این کتاب حاصل دغدغه اندیشهورزان فقه اسلامی برای پاسخ به مسائل مربوط به انرژی هستهای و استفادههای نظامی یا صلحآمیز از آن است. پژوهشگاه پیشازاین تولیدات دیگری درزمینه فقه مضاف داشته است. همچنین، حوزه «فلسفه مضاف» هم دیگر حوزهای است که پژوهشگاه به آن بهصورت جدی ورود کرده است. «اندیشهوران شیعی و عرفان ابنعربی» نام کتابی دیگر از این نشر مؤسسه است. یکی از اهداف پژوهشگاه، بازشناسی مواریث حکما و دانشمندان سلف اسلامی است که این کتاب در همین رابطه بهقلم آقای حسین شکرابی نوشته شده است. کتاب «آرای اخلاقی ملاصدرا» نیز یکی دیگر از کتابهایی است که با این هدف بهرشته تحریر درآمده است. کتاب «گفتمان امنیتی آمریکا درقبال جمهوری اسلامی ایران» هم به یکی دیگر از اهداف پژوهشگاه مرتبط است که عبارت است از: رفع نیازمندیهای نظری جمهوری اسلامی. البته اینکه کتابهای منتشرشده چه کیفیتی دارند و سرنوشت چنین کتابهایی در بروکراسی علم چه میشود و آیا تصمیمگیران نظام از آن استفاده میکنند، گزارش مفصل و جداگانهای میطلبد. درضمن، پژوهشگاه مؤسسهای زیرمجموعه با نام «کانون اندیشه جوان» دارد که کتابهای عمومیتری برای ارتقای فرهنگ و اندیشه جوانان و بهویژه دانشجویان منتشر میکند.
پژوهشگاه علوم و فرهنگی اسلامی
مونولوگهای پرتعداد
این پژوهشگاه وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم است و سبقه حوزوی آن بسیار پررنگ است و عمده اعضای آن از روحانیان هستند. این پژوهشگاه خیلی پرکار است و 74 عنوان کتاب فقط در سال 97 منتشر کرده است. از نظر اهداف، بسیار به پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی شباهت دارد و پژوهشکدههای متعددی دارد که البته معلوم نیست فایده این تقسیمبندیهای پژوهشکدهها چیست. این تنوع بیش از هر چیز به تبیین و تولید «علم دینی» ارجاع دارد. گاهی موضوعات برخی کتابها تا مسائل ریز فقهی، مانند «مالکیت فضای محاذی زمین» پیش میرود و گاهی هم موضوعات کلی، مانند «آراستگی براساس آموزههای قرآن و اهل بیت» محور کتابها میشود. رویکرد پاسخ به شبهات در بسیاری از تولیدات این نهاد قابلمشاهده است. یکی دیگر از پروژههای پژوهشگاه دایرهالمعارفنویسی است. دانشنامه قرآن کریم (ویژه نوجوانان)، منتقد المنافع فی شرح مختصر المنافع، دانشنامه قرآنی حج و سرزمین وحی، اصطلاحنامه فقه و فرهنگنامه مؤلفان اسلامی نمونههایی از تولیدات پژوهشگاه با این رویکرد است. حجم انبوه تولیدات اینچنینی که عمدتا درباره اندیشه اسلامی نوشته میشود و بنا دارد پلی بین سنّت فکری اسلامی و جهان جدید بزند، این سؤال را به ذهن متبادر میکند که آیا بهواقع این حجم آثار خوانده میشوند و اگر خوانده شوند، گفتوگویی برمیانگیزند؟ یا اینکه صرفا گزارههایی تکگویانه از میراث اندیشه اسلامی استخراج و در قالب کتاب منتشر شده که توان همسخنی با بدنه علمی و اجرایی کشور را ندارد؟
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
حرفهای کلی درباره
موضوعات کلی
این پژوهشگاه هم از همان نهادهایی است که بهمنظور تحقق علمی مبتنی بر آموزههای اسلامی تشکیل شده است؛ بهگونهای که نخستین فراز فلسفه وجودی خودش را «نظریه پردازی و توسعه مرزهای دانش در علوم انسانی براساس دیدگاه اسلامی و بومی» عنوان کرده است. تولیدات این پژوهشگاه در سالهای 96 و 97 به 73 عنوان میرسد. کتابهای این پژوهشگاه گویی از کلیشه متحدی تبعیت میکند: «فلان موضوع از دیدگاه اسلام». این کلیشه در عناوین کتابها پیداست: «اقتصاد خرد با نگاهی به مباحث اسلامی، پول و بانکداری با رویکرد اسلامی»، «علمالنفس از دیدگاه اندیشمندان مسلمان»، «الگوی خلاقیت از دیدگاه اسلام»، «مبانی فلسفی تربیت اسلامی»، «زن در قرآن»، «مشروعیت حکومت در قرآن»، «رویکرد اسلامی به مدیریت رفتار سازمانی» و... بر این منوال هزاران کتاب میتوان نوشت. کافی است مفهومی را بگیریم و به آن «از دیدگاه اسلام» اضافه کنیم و مجموعه آیات و روایات را با آن کلیدواژه ببینیم و گزارههایی بههم متصل کنیم و حاصلش بشود «علم دینی»؛ غافل از آنکه «علم»، چه دینی و چه غیردینی، با مفهومپردازیهای خلاقانه مبتنیبر مسائل شکل میگیرد. پژوهش قبل مسأله، مفهومزده میشود؛ آنهم نه مفهومی خلاقانه، بلکه تکرار مکررات و کلیگوییهای خستهکننده. البته، این تکرار حرفهای کلی صرفا مختص به پژوهشگاه حوزه و دانشگاه نیست و تولیدات مراکز پژوهشی دیگر هم عمدتا گرفتار این آفت هستند.
مؤسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی؟رح؟
شکاف مبانی و مسائل
این مؤسسه هم با هدف پاسخگویی به نیازهای علمی و عملی دنیای جدید از گنجینه تفکر اسلامی تشکیل شده است. صرفنظر از کتابهای کلاسیک این مؤسسه با موضوعاتی مانند آموزش فلسفه، موضوع کتابهای دیگر بین مباحث نظری بسیار عمیق و مباحث عملی بسیار کاربردی در تناوب است. درواقع، با کشکولی از آثار مختلف در حوزههای گوناگونی مانند اقتصاد و روانشناسی و مهدویت و بهداشت و معرفتشناسی و تاریخ و فلسفه مواجهیم. از میان بعضی کتابهای جدید، برخی از تولیدات مانند کتاب «بحران خاموش؛ واکاوی جامعهشناختی علل فرهنگی اجتماعی کاهش باروری در ایران» سعی کرده که به افق مسألهمحوری نزدیک شود؛ اما اپیدمی مهلکی چنین کتابهایی را عقیم میکند. نگاه گزارهزده که بهجای توجه به متن مسأله و مفهومپردازی خلاق، سعی میکند هر گزارهای را مرتبط با موضوع کتاب جمعآوری کند و بدون اولویتبندی خاصی آنها را دستهبندی کند، بدون اینکه بتواند ایده محوری خودش را توضیح دهد و راهحل نهایی را در یک جمله خلاصه کند. کتابهایی هم از این مؤسسه رنگ کلامی دارد و بهدنبال پاسخ به شبهات است. باوجوداین، شاید بتوان کتاب «مبانی علوم انسانی اسلامی از دیدگاه آیتالله مصباح یزدی» را در حکم معرف پروژه فکری مؤسسه دانست. این کتاب که بهتازگی منتشر شده، مبانی معرفتشناختی، مبانی هستیشناختی، مبانی کلامی، مبانی انسانشناختی، مبانی ارزششناختی، مبانی دینشناختی و مبانی روششناختی علوم انسانی اسلامی را توضیح میدهد. کتاب براساس این ایده شکل گرفته که برای تحول در
علوم انسانی اسلامی باید ابتدا مبانی را منقح کرد. این مبانی هم بیش از آنکه از دل مطالعه تجربیات تولید علم دینی کاربردی بهدست آید، از مباحث فلسفی-کلامی بهدست میآید.
تیراژ کتابهای اندیشهای بهطورکلی بسیار اندک است. بعضی کتابها چاپ افست نمیشوند و به چاپ دیجیتال فقط 200 نسخه چاپ میشوند. این کتابها کجا میروند و بهدست چه کسانی میرسند؟ اگر فضای فکری علوم انسانی و اسلامی نیاز به این تعداد عناوین کتاب دارد؛ چرا مشتری کتابها اینقدر کم است که 1000 نسخه هم به فروش نمیرسد که چاپ افست برای ناشر بصرفد؟ گویی مؤسسات پژوهشی رسالتی فارغ از این دارند که آثارشان به درد بخورد. این آثار انبوه برای بایگانی تولید میشوند، نه برای تحول در
علوم انسانی. البته، این به آن معنا نیست که هیچ اثر باارزشی تولید نمیشود؛ بلکه حرف بر سر روندی است که مؤسسات پژوهشی قبل مسأله در پیش گرفتهاند. مرکز پژوهشهای علوم انسانی صدرا، انجمن حکمت و فلسفه، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، سمت، پژوهشکده مطالعات اجتماعی، مجمع عالی حکمت اسلامی و... هم از این آفات بهدور نیستند.