خط قرمز پرداختن به اختلافات
همزمان با فرارسیدن هفته وحدت دوباره باب بعضی اختلافات تاریخی میان روایت اهل تشیع و تسنن از تاریخ صدر اسلام باز شده است. رفتن سراغ اختلافات و دامنزدن به آنها و گسترششان، آن هم در هفتهای که مزین به نور وجود رسول گرامی اسلام؟ص؟ است، چه نفع و کارکردی برای امت اسلامی دارد؛ آن هم در بازه زمانیای که حجم توهین و افترا به رسول گرامی اسلام؟ص؟ بالا گرفته است. درواقع این سوالی است که احتمالا خود افرادی که سراغ چنین موضوعی رفتهاند هم پاسخی برایش ندارند. سوی دیگر این قضایا آن است که سخن از وحدت با اهل تسنن بهمیانآوردن، هرگز بهمعنای نادیدهگرفتن بعضی واقعیات مسلم تاریخ اسلام نیست. تاریخ را نمیتوان و نباید معوج کرد. سخن آنجاست كه تشیع و تسنن در عین وجود بعضی اختلافات میان یکدیگر، در برابر بعضی خطرات مشترکی که کیان جهان اسلام را تهدید میکند، با یکدیگر عقبه استراتژیک اشتراکی دارند یا درباره صهیونیسم بینالملل که نشان داده فرقی بین فلسطینی اهل سنت با لبنانی اهل تشیع قائل نیست! فتنه داعش و گروههای تکفیری که با حمایت مستقیم امپریالیسم به جان ملتهای غرب آسیا افتاد، آیا در ریختن خون مخالفانش، فرقی بین اهل تسنن و تشیع قائل بود؟! در نهایت آنکه در طول تاریخ اسلام هرچند نخبگان عالم اسلام حول این موضوعات با هم بحث و فحص داشتهاند اما هیچگاه سرریز این بحثها به افکار عمومی، طرد تکفیر و مباحشمردن جان و مال دیگر فرق اسلامی نبوده است. خط قرمز پرداختن به این اختلافات آنجایی است که آب به آسیاب صهیونیسم بریزد و دودش به چشم عالم اسلام برود. هرجا این اتفاق افتاد، باید اندیشید که ادامه پرداختن به این موضوعات آیا به نفع اثبات حقانیت یکی از طرفین است یا عامل متزلزلکردن کیان اسلامی.