دفترچهاش را که باز میکند، با بغض میگوید: «تمام زندگی همسران شهدا در این مصراع خلاصه میشود که من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود...» با بغض دلنوشتهها و درد دلهایش را با همسر شهیدش میخواند: «مطصفی جان، تو لحظه تحویل سال، از امام مهربانیها چی خواستی؟ زیر لب چی زمزمه کردی، که آمینش را از من خواستی؟...»