شده است؛ کمی در اینباره صحبت کنید.
ما دو ماه و نیم فیلمبرداری «تکتیرانداز» را داشتیم و نزدیک به یک ماه هم پیشتولید کار به طول انجامید و تقریبا ساخت این اثر سه ماه و نیم زمان برد که قطعا زمان مناسبی هم به شمار میرود. با این حال اگر قرار نبود فیلم در جشنواره امسال به نمایش در بیاید، میتوانستیم برای پست پروداكشن با فراغ بال بیشتری کارها را انجام دهیم؛ با این حال باید به این مساله اشاره کنم که تا لحظه آخر هم کسی نمیدانست که قرار است جشنواره در این دوره برگزار شود؛ بنابراین تعجیلی در فیلمبرداری نداشتیم و آرامشی که برای فیلمهای جنگی لازم است در روند کار حاکم بود. در صحنه فیلمبرداری به کارگردان هم گفتم از اینکه با آرامش فیلمبرداری میشود، لذت میبرم و برای ضبط پلان به پلان وقت صرف میشد، تا جایی که حتی روزهایی را داشتیم که شاید یک یا دو پلان گرفتهایم، چه برسد به یک سکانس. بنده در فیلم دوئل این تجربه را داشتم که وقتی آرامش از سمت تهیهکننده و کارگردان به گروه تزریق میشود، نتیجهاش این میشود که کار در آرامش و سلامتی همه اعضا به پایان میرسد.
فیلم جنگی جزو آثار سخت به شمار میرود؛ همین که لوکیشن از تهران خارج است و پای بازیگران روی آسفالت نیست، کار را از لحاظ فیزیکی سخت میکند. همچنین ضبط پلانهای مربوط به توپ، تانک و اسلحه هم سختیهای خود را دارد، با این حال ما برای ضبط «تکتیرانداز» علاوه بر این سختیها با شرایط کرونایی و سرمای صفردرجه هم روبهرو بودیم که کار را سختتر میکرد؛ اما بعد از چند سال حضور در سینما به این نتیجه رسیدهایم که اتفاقا فیلمهایی که در آن سختی میکشیم، به نوعی پوستاندازی برایمان محسوب میشود که نتیجه شیرینی هم دارد.
در نشست خبری عنوان شد که «تکتیرانداز» زندگی نعل به نعل شهید زرین نیست؛ کمی درباره این مهم و نقشتان در فیلم صحبت کنید.
طبیعتا جواب این سوال را باید سازنده اثر بدهد اما در حد اطلاعات بنده میگویم که ما یک نوع از فیلمها را داریم که پرتره از یک شخصیت محسوب میشود و قطعا در اینگونه آثار باید بهاصطلاح به شیوه نعل به نعل پیش رفت، اما ما در «تکتیرانداز» مستند پرتره یا سینماپرتره را نساختهایم، بلکه یک برشی از زندگی شهید زرین را
به تصویر کشیدهایم و قهرمان خودمان را داشتیم. از سوی دیگر بر اساس قانون اگر قرار به ساخت فیلم درباره شخصیتهای واقعی باشد، باید رضایت کتبی اعضای خانواده یا هفت نفر از نزدیکان او وجود داشته باشد، در غیر این صورت پروانه نمایش توسط وزارت ارشاد صادر نمیشود؛ به همین دلیل اگر رضایت خانواده شهید زرین نبود، ما اثرمان را میساختیم اما با یک اسم دیگر؛ بنابراین ما قهرمان خودمان را داشتیم و چه بهتر که وقتی این رضایت وجود داشت، کار را بر اساس اتفاقاتی که برای شهید زرین
رخ داده بود، جلو ببریم و به همین دلیل «تکتیرانداز» برشی از زندگی این شهید است.
تجربهای که بنده از این دست آثار در فیلم اخراجیها به دست آوردم که در نشست خبری هم به آن اشاره کردم، این است که اسم بعد از ساخت یک فیلم سینمایی موفق، میلیونها نفر با شهیدی را که تا قبل از ساخت اثر آن را نمیشناختند، آشنا میشوند و چند دقیقه دربارهاش و زندگیاش فکر میکنند و این مساله برای ما بسیار مهم بود.
نقش کامبیر دیرباز در «تکتیرانداز» نهتنها در عنوان بلکه در روایت هم مخاطب را به یاد فیلمهای هالیوودی میاندازد؛ کمی در اینباره صحبت کنید.
تشابه اسمی این فیلم با یکی از آثار آمریکایی باعث شده تا مخاطب قبل از اکران به فیلم هالیوود بیفتد؛ از طرف دیگر در جنگ خشونت وجود داشته و صحنههای تلخ جزئی از جریان جنگ محسوب میشود و نمیتوان از خشونت موجود در آن فرار کرد.
شاید «تکتیرانداز» در وهله اول فیلمهایی را تداعی کند که هم در هالیوود و هم سینمای روسیه و چین ساخته شده باشد، اما بیننده به محض اینکه 10 دقیقه ابتدایی را با فیلم همراه شده و با کاراکتر شهید زرین در فیلم آشنا میشود، خواهد فهمید که در فیلم نگاه ایرانی به قضیه داشتهایم.
خوشبختانه داستان «تکتیرانداز» واقعی بوده و قهرمان ما شناسنامه دارد، حتی همرزمان این شهید هنوز در قید حیات بوده و درباره آن ساعتها گفتوگو وجود دارد. تفکر قهرمان ما باعث شده تا «تکتیرانداز» به نسبت فیلمهای مشابه متفاوت شود، نه صرفا مهارت تیراندازی این شهید، البته مهارت او در این زمینه در دنیا تک است.
بعد از نمایش «تکتیرانداز» زمزمههایی از کاندیداتوری شما برای بازی در این فیلم به گوش میرسد؛ چقدر احتمال میدهید این اتفاق بیفتد؟
همیشه در جشنواره این صحبتها وجود دارد و بنده به جز اولین حضورم در جشنواره که مربوط به فیلم «دوئل» میشود و اصلا هیچکسی را در سینما نمیشناختم و به همین دلیل از این فضاها دور بودم، اما از جشنواره بعدی که با «به نام پدر» حاتمیکیا به جشنواره آمدم، همواره این زمزمهها را شنیدهام؛ با این حال تجربه نشان داده که باید اینها را در حد زمزمه بشنوم چراکه فقط زمانی میتوان به این سوال جواب داد که همه آثار را ببینیم؛ البته آثار هم سلیقه شخصی است. به عبارت دیگر در جشنواره سلیقه هفت داور اعمال میشود و کاش این فرهنگ نهادینه شود که به نظر داوران احترام بگذاریم چراکه اگر پذیرفتهایم که آنها داوران جشنواره باشند و با رضایت در جشنواره شرکت کردهایم باید به آنها احترام بگذاریم و امیدوارم روزی که برگزیدگان اعلام میشوند، چه کسانی که در کاندیداها بوده و چه کسانی که نبودهاند از جمله خودم بتوانیم احترامگذاشتن به سلیقه همکاران را در خودمان
تقویت کنیم.
کامبیز دیرباز در کارنامه کاری خود نقشهای متفاوتی را از کمدی گرفته تا جدی و جنگی تجربه کرده؛ قرار است این روند ادامه داشته باشد؟
سوال بسیار خوبی را پرسیدید. من بازیگری هستم که طبق آنچه اساتید بنده به من یاد دادهاند و به قول سعید راد باید یک ساز و ویولن خوشدست باشم تا کارگردان بتواند با من موزیک زیبایی بزند؛ حال میتواند موزیک غمگین، حماسی و شاد بسازد و من باید به عنوان یک ساز خوشکوک در دستان کارگردان باشم. اینکه در سال چند اثر کمدی ساخته میشود و از این تعداد چه میزان به من پیشنهاد میشود، مناسباتی است که بضاعت سینمای کشور را نشان میدهد و همیشه هم محدود بوده و در کنار آن سالانه بازیگران مختلفی به سینما اضافه میشود و قرار نیست همه نقشها را بنده بازی کنم؛ اما تا جایی که به من مربوط میشود، ترجیح میدهم این نقشها را توامان با هم پیش ببرم.
کامبیز دیرباز همان آدمی است که نابرده رنج را بازی کرده که کاراکتری با ضریب هوشی پایین بود؛ همان بازیگری که عیار 14 پرویز شهبازی را بازی کرده و همان کسی که مجید سوزوکی و شهید زرین را بازی کرده است. تلاشم این بوده که در طول 20 سال گذشته از فرصتهایی که داشتم نهایتا استفاده را ببرم و اینکه کارگردان چقدر ریسکپذیر است که بخواهد مرا در قالب متفاوت
قرار دهد، فقط مربوط به من نیست.
آرزویتان برای «تکتیرانداز» چیست؟
آرزويم این است که یک اکران مناسب برای این فیلم در نظر گرفته شود چراکه اگر قرار باشد شرایط کرونایی تداوم یابد، به اعتقاد بنده این فیلم مناسب اکران آنلاین نیست و اتفاقی که برای فیلم «خروج» ابراهیم حاتمیکیا رخ داد، نمیتواند برای «تکتیرانداز» تکرار شود چراکه پلانهای این فیلم باید روی پرده دیده شود و تماشاچی در سالن تاریک سینما غرق تماشای اثر شود؛ به همین دلیل امیدوارم فیلم اکران مناسبی داشته باشد.