آرش انیسی، کارگردان فیلم درباره اثر خود گفت: من همیشه فیلمنامه مینوشتم و وقتی سراغ ساختنش میرفتم بعد از یک سال دوندگی نمیشد. بنابراین تصمیم گرفتم یک بار تا آخر پیگیر ساخت آن شوم. سال۹۶ قرار بود این فیلم ساخته شود و پس از سه سال، به کمک دوستان توانستیم آن را بسازیم.
به گزارش فارس، وی درباره اسامی متعدد شخصیت مامان در فیلم (نانسی، نسرین، خانم مختاری، خانم روستا) گفت: جنوبیها چون در تعامل با خارجیهای مشغول به کار در پالایشگاه و پتروشیمی بودهاند، نانسی همان نسرین به زبان آنهاست. روستا هم فامیل خودش است و مختاری فامیل همسرش.
کارگردان «مامان» درباره اینکه چطور میشود مادری از کار در شرکت نفت به شوفری روی آورد، گفت: نمیتوانم به این سؤال پاسخ دهم. به هرحال مادری است که همه چیز خود را به واسطه اتفاقاتی مانند انقلاب و جنگ از دست داده و امیدش به یک تکه زمینی است که دارد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: ما ناگزیر از قضاوت یکدیگر هستیم و چنین فیلمهایی یادآوری میکند که با شناخت بیشتر قضاوت کنیم تا هزینه کمتری برای اطرافیان داشته باشد.
نشست خبری «منصور»
انقلاب هنوز نوپاست. نیروهای مسلح که تا چندماه پیش بهطور مطلق زیر نظر و هدایت ارتش آمریکا بودند حالا دیگر ارتباطی با آنها ندارند. صدام حمله کرده و تجهیزات نظامی کشور که نقشی اساسی برای دفاع از مردم دارند به تعمیرات و رسیدگی نیاز دارند. دیگر نه خبری از مستشاران آمریکایی است و نه تحریمها اجازه همکاری دیگر کشورها را میدهد. کشور برای تامین سادهترین قطعات دفاعی باید با سختی و هزینه زیاد از طریق بازار سیاه بینالمللی اقدام کند. دراین بین نیروی هوایی یکی از مهمترین بخشها برای دفاع از کشور و مردم است. دفاع هوایی از آسمان ایران درمقابل صدها جنگنده عراقی برعهده نیروی هوایی است. نیرویی که باوجود بهرهمندی از پرسنل کاربلد، به دلیل استهلاک و آسیب رسیدن به تجهیزاتخصوصا جنگندهها با مشکل اساسی مواجه شده است. دراین میان منصور ستاری فرمانده نیروی هوایی برخلاف جریان آب شنا میکند. او درمقابل برخی از مدیران زیادهخواه میایستد و به نوعی صنعت هوایی ایران را از صفر بنا میکند. این اقدام با حضور مهندسین کاربلد و میهنپرستی صورت میگیرد که تحت فرماندهی یک نظامی کارشان را پیش میبرند. مسیری که با آزمون، خطا و شکستهای متعددی همراه میشود اما به واسطه حمایتهای مسوولین ارشد وقت، خصوصا آیتالله خامنهای و مرحوم هاشمی به سرانجام میرسد. «منصور» روایت این قصه است.
سیاوش سرمدی در ابتدای این نشست درباره روند ساخت این فیلم گفت: این فیلم ابتدا یک فیلم مستند بود که درباره شهید ستاری هم نبود ،قهرمان فیلم هم مهندس ثنایی بود. ولی منابع تصویری نداشتیم. برای من جالب بود که اینها سال۶۵ توانسته بودند یک اف5 را کپی کنند. دوست داشتم این فیلم را بسازم. در مرحله بعد میخواستم یک داکیودرام بسازم و در مرحله بعد تصمیم گرفتم فیلم سینمایی بسازم. در مرحله بعد هم باز شهید ستاری قهرمان قصه نبود و روند هواپیماسازی مسأله بود. ولی من شهید ستاری را قهرمان کردم تا فیلم به روز شود و نقطه نگاه قصه عوض شد. ما از کارگاه بیرون آمدیم مسائل را به تصویر کشیدیم.
به گزارش مهر؛ محسن قصابیان، بازیگر نقش شهید ستاری درباره نزدیک شدن به این نقش بیان کرد: وقتی در قالب یک قهرمان فیلم میسازید، بازی در آن هم پیچیدگی خود را دارد. چون قهرمانان معاصر به گونهای هستند که با مخاطب نزدیکی دارند. وی افزود: در ابتدا حس کردم کار سختی است در نود درصد سکانسها آقای ستاری حضور داشت و کار را سخت میکرد. من رفتم و منزل پدری شهید ستاری را دیدم و فضا برایم ملموستر شد بعدها هم توانستم به بستگان او نزدیک شوم. من خودم در رفتار شخصی خودم وقتی فکر کنم یک کار درست است، آن را انجام میدهم ولی گاهی شک میکنم. در اینجا هم قضیه سنگین بود. حتی تصمیمات شخصی خانوادگی من را هم تحت تأثیر قرار میداد. سرمدی درباره فضای مستند فیلم گفت: تجربه مستندسازی به من کمک کردند تا فضای مستندی در روایت داشته باشیم. نخواستم مخاطب را احساساتی کنم. فیلم خیلی پر کات است. اما اکشنهای ما در لانگشات است چون نمیخواستم مخاطب را احساساتی کنم. درباره شخصیت شهید ستاری میخواستم انسانی کنشمند خلق کنم که همیشه هم موفق نمیشود. گاهی شکست میخورد. او گاهی فحش میدهد و اصلا شبیه شهیدانی که تا امروز در سینما خلق شده نیست، من تلاش نکردم مخاطب را احساساتی کنم و از عناصری مثل موسیقی و دیالوگهای شعاری استفاده کنم، میخواستم شخصیت باورپذیر باشد.
کار ما یک کار گروهی بود. آقای کیومرث مرادی تا نیمه فیلم بازیگردان بود و نقش مهمی داشت. بازیگران ما بزرگان تئاتر بود و این نقطه مقابل کار ما بود چون میخواستیم کار به زندگی شبیه باشد. همه دستبهدست دادند تا از شدید بودن بازی بکاهند و به زندگی واقعی شبیه باشند.
سرزمین مادری
کشوری با تاریخی چندهزارساله که به واسطه حوادث، جغرافیا، اعتقادات و... دشمنان زیادی داشته است. سرزمینی که بدخواه داشته باشد معمولا قهرمان هم کم ندارد. قهرمانانی در حوزههای علمی، سیاسی، اجتماعی، نظامی و... که هرکدام لااقل دریک مورد باهم اشتراک اساسی داشتهاند؛ عشق به ایران. با پیروزی انقلاب اسلامی و به واسطه ورود اقشار مختلف جامعه به فعالیت و همینطور شکستهشدن انحصار و سیطره بیگانگان درکشور، مردان و زنان بسیاری در حوزههای مختلف وارد عرصه شدند. هزاران نخبه در بخشهای مختلف آستین بالا زدند تا کشور تازه آزادشده از سیطره بیگانگان را به سمت رشد و پیشرفت ببرند. پتانسیلهای موجود کشور به حدی بود که هروقت مدیران ارشد با این موج همراهی کردند خروجیاش معمولا بسیار چشمگیر میشد. فرقی نمیکند که این نخبه یک دانشمند باشد یا یک تکنسین، یک نظامی باشد یا یک محقق، هرجا فضا برای رشد باشد نتیجه ارزشمند است. حتی اگر در قدمهای اول با شکستهایی هم همراه باشد؛ که شکست مقدمه پیروزی است. هزاران مرد و زن در دوره چهل و دوساله انقلاب اسلامی موقعیتهای وسوسهکننده شغلی و معیشتی در خارج از کشور را نادیده گرفتهاند تا زکات علم و دانششان را در کشورشان پرداخت کنند. نکته ناراحتکننده این موضوع آن است که تعداد بسیار محدودی از این نخبهها دربین مردم شناخته شدهاند. ممکن است خدمات آنها در زندگی روزمره مردم ایران جاری باشد اما کسی عامل ایجاد آن خدمت را نمیشناسد. در بهترین حالت نام و خدمات این افراد در کتابهای تاریخ و پژوهشهای دانشگاهی درج میشود و خبری از معرفی آنها به مردم نیست.
دربین صدها نفر از مشاهیر ایران شاید به تعداد انگشتان یک دست هم فیلم یا سریال باکیفیت ساخته نشده است. آثاری که میتوانند علاوهبر جذابیتهای نمایشی نقش یک سندتصویری ملی را داشته باشند. اما دربین همین صدها نفر هم تعدادی هستند که علاوهبر خدماتشان، عزیزترین دارایی خود یعنی جانشان را نیز فدای این سرزمین کردهاند. به راستی چندنفر از این شهدا تاکنون سهمی در سینمای ایران داشتهاند؟ «منصور» فیلمی درقالب پرتره است که توانسته با بیادعایی مسیری درست را پیدا کند. اصولا پرداخت سینمایی به مقطعی از زندگی یکی از مشاهیر در سینمای ایران سبقه خاصی ندارد و بسیاری از فیلمسازان از ورود به آن گریزانند. تفاسیر مختلف از شخصیت، منابع محدود یا متعدد، محدودیتهای تولیدی و... از جمله دلایلی است که فیلمسازان را برای ورود به این ژانر منصرف میکند.
به خوبی ردپای فضای مستند و فیلمسازی با سبقه مستندسازی در «منصور» دیده میشود. همانطور که کارگردان گفته حتی درابتدا قرار بر ساخت فیلمی مستند با این موضوع بوده اما نهایتا یک فیلم داستانی خروجی کار میشود. البته سبقه مستندسازی سرمدی باعث نشده «منصور» فضایی خشک و فاقد جذابیتهای داستانی داشته باشد. سرمدی سعی کرده از خردهداستانها و تخیلات شخصیاش ترکیبی مناسب به بدست آورد
که انصافا تاحدود زیادی هم دراین کار موفق بوده است. کارگردان توانسته از بازیگران بازی خوبی بگیرد و نبود بازیگران مشهور در فیلم را کاور کند. «منصور» بینقص نیست اما توانسته از قصهای که بهطور پیشفرض برای مخاطب عام جذاب نیست، یک خروجی آبرومندانه بگیرد. فیلم سرمدی میتواند تصویری نو از فرماندهان نظامی ایران به مخاطب منتقل کند. «منصور» فیلمی بهدور از گندهگوییهای مرسوم و اثری قابلاحترام است.