اگر مروری بر دوران قبل از انقلاب داشته باشیم، میتوانیم ببینیم که در این دوران حاکمیت ایران یعنی رژیم پهلوی و عناصری که در این حاکمیت بودند، از شاه گرفته تا نخستوزیر، درباریان، وزرا و نمایندگان مجلس دچار نوعی خودباختگی و خود کمتربینی در مقابل غرب بودند؛ یعنی میتوانیم بگوییم که آنها به این فکر مبتلا بودند که آمریکا و غرب مرکز عالم است و باید از آن تبعیت کرد. با بررسی رفتار آنها میشد این قضیه را درک کرد که غربیها را نژاد برتر و انسانهای برتری میدانستند؛ اگر چه این را به زبان نمیآوردند اما از اعمال، رفتار و کردار آنها میتوان این قضیه را درک کرد.
نمونههایی از این موضوع را لطفا تشریح میکنید؟
نمونههای زیادی از این مسائل وجود دارد؛ در حوزه نظامی به صورت آشکاری این قضیه مشخص است؛ حوزه نظامی حوزه خاص و مورد علاقه محمدرضا پهلوی بود، اما تمامی تجهیزات و امکانات و حتی برنامهها و استراتژیهای نظامی که برای ارتش در نظر گرفته میشد، همه غربی بودند؛ از جمله در سال۵۵ وقتی که شاه تصمیم به پیریزی یک ساختار مدیریتی میگیرد تا ارتش شاهنشاهی را به لحاظ سازمانی متفاوت کند، یک ژنرال آمریکایی برای انجام این قضیه، طرحها و برنامهریزیهای لازم به ایران میآید که همان ژنرال هایزر است؛ بنابراین به لحاظ سختافزاری ارتش ایران صد در صد غربی بود و تمام امکانات آن از غرب میآمد تا حدی خودباختگی شاه در برابر غرب را در این قالب میتوان دید.
نکاتی که شما فرمودید در شرایطی بود که ایران را ژاندارم منطقه مینامیدند و به نوعی ادعای ارتش چهارم دنیا مطرح بود، چطور با این سوابق، امکانات و نگاه این مسائل را باید تحلیل کرد؟
از این نظر به لحاظ تعداد هواپیما، توپ، تانک و این مسائل شرایط خوبی را داشتیم؛ شاید حجم قابل توجهی از امکانات در ایران با دلارهای نفتی جمع شده بود اما تمامی اینها ساخته خارج بود. یعنی به صورت عمده یا از آمریکا و یا از انگلیس یک مقدار هم از دیگر کشورهای اروپایی وارد شده بود. به همین دلیل وابستگی صد درصدی به آمریکا و غرب داشتیم.
این مسائل نشان میدهد که تا چه حد در برابر غربیها نگاه ما نگاه ازخودباختگی است؛ این مسأله معروف است و دقیق و مستند است که نیروهای فنی در ارتش اساسا حق تعمیر اساسی تجهیزات نظامی را نداشتند که چه در نیروی هوایی و چه در نیروی زمینی تمامی اینها قطعات آنها باز میشد و به خارج فرستاده شده و قطعه جدید از آمریکا یا انگلیس به ایران میآمد و روی دستگاهها بسته میشد. به لحاظ تولید هم حداکثر در حد تولید تجهیزات سبک نظامی مثل تفنگ، فشنگ و گلوله توپ بود که در این موارد هم تکنولوژی آن از خارج وارد میشد.
با توجه به اینکه آمریکا از ارتش ایران حمایت میکرد و با توجه به اینکه آمریکا بعد از انقلاب حمایت خود را نه تنها برداشت بلکه با تحریمها و تهدیدها مدام تلاش کرد جلوی پیشرفت نظامی ایران را بگیرد چطور شرایط امروز به لحاظ نظامی با رژیم پهلوی تا این حد متفاوت شده است؟
ادامه از صفحه 4
وقتی آن فاجعهای که در گذشته وجود داشت خود را خوب نشان میدهد که ما با دوران بعداز انقلاب آن را مقایسه کنیم. در دوران بعد از انقلاب به جای شعار «ما نمیتوانیم» در رژیم گذشته «شعار ما میتوانیم» را جایگزین کردیم. یعنی یک تغییر اساسی در رویکرد، در ایران بعد از انقلاب بهوجود آمد و این به واسطه همان آرمانها و ایدههایی بود که در انقلاب وجود داشت.
در همان ابتدای انقلاب باور کردیم در همه حوزهها و بهویژه در حوزه نظامی شروع کردیم به تعمیر و نگهداری و بعدا ساخت و تولید تجهیزات نظامی که این موضوع بر مبنای دانش و تواناییهای داخلی، انجام میشد. پیشرفت این مسیر با شعار «ما میتوانیم» و با خودباوری به اینجا رسیده است که ما تقریبا نزدیک به صد درصد تجهیزات نظامی مورد نیاز خود را خودمان تولید میکنیم؛ البته نمیخواهم بگویم هیچ واردات تسلیحاتی نداریم اما توان ساخت، تولید، تعمیر و نگهداری تجهیزات نظامی در ایران به حدی بالاست که تمام دنیا به آن اعتراف میکند. وضعیتی که در رژیم گذشته بود و فقط با پول نفت صورت گرفته بود با این شرایط تفاوت میکند.
اعتقاد شاه این بود که ما نفت را میفروشیم و دلارهای حاصل از آن را خرج واردات تسلیحات نظامی میکنیم. این نگاه شاه در دوره بعد از انقلاب تبدیل به این نگاه شد که ما خودمان توانمند هستیم و دارای استعداد، تواناییها و قدرت داخلی هستیم و میتوانیم تجهیزات را خودمان بسازیم. البته این کار، کار بسیار سختی بود و اصلا آسان نبود با سختیها و مشکلات آن هم در این تحریمهای شدیدی که در این چهار دهه بر ما تحمیل شده است و همه دنیای امروز اعتراف میکند که ایران در حوزه تجهیزات نظامی به سطح درجه یک دنیا ارتقاء پیدا کرده است.
این تفاوتی است که بین بعد از انقلاب و قبلاز انقلاب تنها در یک حوزه نظامی شاهد هستیم. این حاصل تغییر رویکرد و تغییر حال و احوال، فضا و شرایطی است که در دوره پیشین حاکم بود. در حوزههای دیگر هم میتوانیم این موضوع را ببینیم. قبلاز انقلاب چندین سد ساخته شده بود اما تمامی اینها را شرکتهای آمریکایی و اروپایی ساخته بودند و اساسا مهندسان ایرانی در طراحی و ساخت اینها نقشی نداشتند. کمپانیها و شرکتهای بزرگ خارجی در ازای دریافت مبالغ بسیار هنگفتی این سدها را میساختند. این رویکردی بود که در دوره شاه وجود داشت. وقتی که بحث خودباختگی مطرح میشود یک خودباختگی کامل در دوران پهلوی وجود داشت. امروز در دوران انقلاب تمام دنیا معتقدند که توان مهندسی ایران در ساخت سد در رده اول دنیا قرار دارد و حتی در خدمات مهندسی در تمام کشورهای دیگر جزو سد سازان معتبر دنیا هستند.
علاوه بر این دستاوردهایی را در سالهای اخیر داشتیم که همین مسأله هم باعث شده هجمهای به ایران وارد شده و مشکلاتی را جلوی پای ملت ایران بگذارد؛ چرا غربیها بعد از انقلاب روی انرژی هستهای تمرکز کرده و انقلاب اسلامی در این حوزه پیشرفتهایی را داشته است. این پیشرفتها نشان دهنده چیست؟
در حوزه انرژی اتمی اقداماتی در زمان پهلوی انجام شده بود؛ از جمله ساخت رآکتور آموزشی نصب شده در امیرآباد یا قراردادهایی برای ساخت نیروگاههای اتمی با فرانسه و آلمان که در رژیم شاه بسته شده بود. یک سری کارهایی که وجود داشت و انجام شده بود که در این باره هم کارهای اساسی و اصلی و طراحیهای اصلی و دانش فنی و مهندسان و عوامل اصلی همان غربیها بودند. نیروهایی که در ایران حضور داشتند اگرچه به لحاظ استعداد، توانایی، قدرت یادگیری و مهندسی ذاتا نیروهای خوبی بودند اما اجازه کارهای جدید به آنها داده نمیشد.
همانگونه که ما در نیروی نظامی خود در نیروی هوایی جوانان ایرانی حضور داشتند و استعداد هم داشتند و قابلیتهای زیادی هم داشتند اما اجازه انجام کارهای اساسی به آنها داده نمیشد. در انرژی اتمی نیز به همین ترتیب است و هر آنچه که وجود داشت واردات بود و واردات خدمات مهندسی، تجهیزات و سختافزارها و نرمافزارهای لازم، انجام میشد.
بعد از انقلاب با تعدیل رویکردی که صورت گرفت نگاه مسوولان بر استعدادها و توانمندیهای داخلی قرار گرفت؛ یعنی همان مهندسان، اساتید دانشگاه و دانشمندان که زمان سابق حضور داشتند و قدرت مانور زیادی نداشتند. در دوره بعد از انقلاب همه اینها بهکار گرفته شدهاند به علاوه بر جوانانی که مستعد و علاقهمند بودند و فضا را برای فعالیت خود کاملا مهیا میدیدند.
کشور هم کاملا به توانمندیهای آنها نیاز داشت . اگر به وضعیت امروز نگاه کنید تکنولوژی و دانش فنی هستهای، آموزش علوم هستهای در دانشگاهها و دستاوردهای هستهای در کشور ما در رده یک دنیا قرار دارد؛ یعنی امروز ما از صفر تا صد را در کشور تولید میکنیم. همین که امروز انرژی هستهای ما بهعنوان بزرگترین چالش آمریکا مطرح میشود و این خود نشاندهنده سطح بالای توانایی هست که ما در این زمینه
به دست آوردیم. اگر در سطح پایینی بودیم یا اگر وابستگیهای علمی و فنی خیلی گستردهای به خارج از کشور داشتیم اساسا آنها این حساسیت را روی ما نداشته و به سادگی میتوانستند با قطع جریان دانش و تکنولوژی به ایران این توانایی را محدود کنند، اما امروز با همان نگاه تحول یافته بعد از انقلاب ما به چه سطحی از دانش هستهای رسیدیم که یک نمونه آن ساخت سانتریفیوژهای بسیار پیشرفته است و ساختهIR8 کاملا ایرانی که قویترین و کارآمدترین و پیشرفتهترین سانتریفیوژ به حساب میآید و برای ایران دستاورد قابل توجهی است.
ایران در رژیم پهلوی با همه صحبتهایی که میشد و به تاریخ 2500ساله اشاره میشد اما شاهد این بودیم نقاطی از ایران جدا شد اما امروز نه تنها کیان ایران حفظ شده بلکه به بازیگر منطقهای قدرتمندی هم تبدیل شده است؟ چرا شاه علیرغم ادعاها به این موضوع پایبند نبود؟
زمان پهلوی دوم با توجه به سابقه تمدنی ایران بسیار از این موضوع صحبت میشد. اما دیدیم در عمل و وقتی پای دفاع از خاک وطن پیش میآید به شکل دیگری عمل میشد. از جمله آن که در زمان رضاشاه ارتفاعات آرارات به ترکیه واگذار شد؛ ارتفاعاتی که بسیار حساس و بسیار استراتژیک است و هم جدا شدن بحرین از ایران نمونهای است که شاه به سادگی قبول میکند که محوطه و محیط بزرگ و با اهمیتی از ایران جدا شود که بهعنوان یک لکه ننگ تاریخی بر پیشانی رژیم پهلوی همیشه باقی خواهد ماند. چشمپوشی از حقآبه ایران از رود هیرمند در فرمان محمدرضا در دهه پنجاه صورت گرفت که باعث خشک شدن سیستان میشود.
اما در دوره بعد از انقلاب بسیار مشهور است که علیرغم همه فشارهایی که در جنگ هشتساله بر ما وارد شد و یک دنیا پشت سر رژیم عراق ایستاد، ایران مقابل آنها مقاومت کرد؛ همین جوانان مسلمان انقلابی و حزباللهی با فدا کردن جان خود از خاک ایران دفاع کردند و نشان دادند آن کسی که بیشتر از هر کس دیگری ایران را دوست دارد همین مردم و جوانان هستند.
امروز شاهد این موضوع هستیم که همین مقامات آمریکایی که در گذشته محمدرضاشاه پهلوی در ارتباط با آنها احساس افتخار میکرد، آرزو دارند با مقامات ایرانی صحبت کرده و ارتباط داشته باشند اما مقامات ایرانی تن به این موضوع نمیدهند، این تفاوت در رویکرد از چه چیزی نشأت میگیرد؟
رژیم پهلوی از ابتدا توسط بیگانه در ایران بر سر کار آمد و به همین دلیل هم پهلوی اول و پهلوی دوم خود را بیشتر از آن که متکی به مردم بدانند به بیگانگان متکی بودند، در دوره رضا شاه انگلیسیها قدرت دنیا بودند و رضا شاه آنها را ارباب دنیا و ارباب خود به حساب میآورد و البته احساس کرد که در خلال جنگ جهانی دوم قدرت هیتلر بیشتر است و چون وابسته به قدرت برتر بود با وی ارتباط
میگیرد.
در زمان محمدرضا شاه هم همین فرهنگ اتفاق میافتد، زیرا خود محمدرضاشاه هم با حمایت قدرتهای غربی روی کار آمد و او هم انگلیس و آمریکا را قدرت برتر میداند و احساس میکند تنها با اتکا به آنها میتواند در ایران حکمرانی کند. در این شرایط حساس میکند که با همین موضوع میتواند هم به ایران حکومت کند و هم در منطقه برتری داشته باشد.
ارتباط رضاشاه و پسرش با بیگانگان مساوی و همتراز نبود و ارتباط فرد تحتالحمایه با حامی خودش بود و درست است که در ظاهر احترامات ظاهری وجود داشت اما باطن قضیه ارتباطی اینگونه بود. میبینید که آمریکاییها وقتی میخواهند کاپیتولاسیون را برقرار کنند اینطور نبود که شاه متوجه نباشد که معنای آن چیست و خودش هم میدانست که کاپیتولاسیون یک قاعده است که فقط و فقط در مورد اعضای دیپلماتیک کشورها قابل اجراست و یک حالت متقابل هم دارد اما به آن تن میدهد.
یکی از محورهایی که بسیار مورد توجه است ایستادگی ایران در مقابل ترامپ است و علیرغم فشار حداکثری و تمام فشارها ایران ایستادگی میکند و تسلیم نمیشود. هر چه تلاش کردند ایران پای میز مذاکره نرفت و این موضوع با آنچه در رژیم گذشته اتفاق افتاد خیلی متفاوت است. چرا ما امروز میتوانیم تا این حد ایستادگی کنیم اما در گذشته در مقابل غرب مطیع بودیم؟
این موضوع مبتنی بر آن خودباوری است که ملت ایران به دست آورده است. مبتنی بر احساس قدرت و باور به شخصیت ملی و دینی خود است که بعد از انقلاب بهوجود آمده و حاصل این انقلاب است.
امروز آمریکاییها فشار حداکثری را به ایران به تعبیر خود وارد کردند و تحریمهای فلجکننده را بر ایران تحمیل کردند تا ایران را به زانو درآورند، ولی مشاهده میکنند که هرگز آن چیزی که آنها انتظار داشتند در ایران به وقوع نپیوسته است و حتی مذاکرات هم ما هستیم که میگذاریم پای میز مذاکره
بیایند.
مذاکره در هر زمان و تحت هر شرایطی را نمیپذیریم. ما در طول دوران انقلاب یک بار به آمریکاییها این فرصت را دادیم که در برجام روبهروی ما بنشینند و یک قراردادی را منعقد کنیم. این قرارداد منعقد شد و آنها هم امضا کردند اما آن فرصتی بود که ما به آمریکاییها دادیم و ما قبول کردیم که آنها بر سر میز باشند. ما آنها را بهعنوان یک طرف مذاکره پذیرفتیم و ببینید این چه تفاوتی با دوران قبل از انقلاب دارد که همیشه شاه بهدنبال این بود که به نوعی ارتباطات خود را با آمریکا برقرار کند و از طرف آنها پذیرفته شود.
این قرارداد با همه کاستیها امضا شد اما آمریکاییها آن را زیر پا گذاشتند و خلاف وعده خود عمل کردند. امروز مجددا ما هستیم که شرط میگذاریم که اگر آمریکاییها مجدد خواسته باشند به برجام باز گردند باید تمامی تعهدات خود را اجرا کنند و تا زمانی که چنین کاری انجام ندهند، با آنها هیچ صحبتی نخواهیم کرد و این موضوع نشان میدهد که قدرت، توانایی و موضع اقتدار ایران در مقابل آمریکا پابرجاست.
دولت جدید در آمریکا و سابقه تاریخی روابط ایران با آمریکا چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب و به واسطه رفتار دولتهای مختلف در ایران با آمریکا، امروز چه نتیجهای میتواند برای آمریکاییها و آقای بایدن در بر داشته باشد و چه درسی باید بگیرند و در مقابل ایران با چه رویکردی رفتار کنند؟
چیزی که آنها بهدنبال آن هستند فریب، نیرنگ، تزویر و زورگویی است.این مجموعه کارهایی هست که بایدن میخواهد انجام دهد؛ یعنی هم میخواهند از شیوههای فریب استفاده کنند، هم از شیوههای تهدید و زورگویی. به لحاظ ذات و ماهیت خیلی تفاوتی بین تیم بایدن و ترامپ وجود ندارد و تفاوتشان این است که ترامپ دست آهنی خود را از دستکش مخملی بیرون آورده بود و آقای بایدن میخواهد این دست را مجدد در دستکش مخملی قرار دهد و هدفشان همان است. آنها در پی این هستند که سیاستهای ۴۰ساله آمریکا در مقابل ایران مبنی بر اعلام اعمال فشار و به منظور تسلیم کردن ایران ادامه یابد.
به لحاظ ذات و ماهیت خیلی تفاوتی بین تیم بایدن و ترامپ وجود ندارد و تفاوتشان این است که ترامپ دست آهنی خود را از دستکش مخملی بیرون آورده بود و آقای بایدن میخواهد این دست را مجدد در دستکش مخملی قرار دهد و هدفشان همان است. آنها در پی این هستند که سیاستهای ۴۰ساله آمریکا در مقابل ایران مبنی بر اعلام اعمال فشار و به منظور تسلیم کردن ایران ادامه یابد
امروز در دوران انقلاب تمام دنیا معتقدند که توان مهندسی ایران در ساخت سد در رده اول دنیا قرار دارد و حتی در خدمات مهندسی در تمام کشورهای دیگر جزو سد سازان معتبر دنیا هستند