این روزها دیگر کمتر زوجی را میتوان پیدا کرد که رغبتی برای داشتن چندین فرزند داشته باشند و اگر زوجی هم باشد که این توانایی را در خود ببینند بعید است که در برابر حرف و کنایههایی که در مذمت داشتن چند فرزند میشنوند مقاومت کنند؛ معمولا تلقین ناتوانی در تأمین مالی فرزندان، ناتوانی در تربیت صحیح، عدم تأمین مسکن مناسب برای سکونت خانوادهای پرجمعیت و تبعات اجتماعی آن مانند عدم برخورداری از برخی حقوق و حتی تأکید بر به روز نبودن چنین خانوادههایی، اهرمهایی است که در سالهای اخیر زوجین را از ناحیه خانواده و اجتماع، به عدم فرزندآوری و تعدد فرزند ترغیب کرده است.مشکلات مالی، اشتغال، عدم توانایی درتأمین مسکن از جمله مشکلات و توجیهاتی است که جوانانی که از سطح مالی خوبی برخوردار نیستند، برای به تأخیر انداختن ازدواج و فرزندآوری مطرح میکنند اما رسوخ این تفکر در بین زوجین و خانوادههایی که از تمکن مالی خوبی برخوردار هستند، این ادعا را تأیید میکند که خودداری از ازدواج و فرزندآوری، بیشتر از آنکه نتیجه مشکلات مالی باشد، حاصل ترویج فرهنگی است که شاید بسیاری از کسانی که ایرانیان از آنها الگوبرداری میکنند هم اعتقادی به آن نداشته باشند.در حال حاضر بسیاری از جوانان با الگو قرار دادن ورزشکاران و هنرمندان داخلی و خارجی مجرد یا بدون فرزند، اینگونه برداشت میکنند که آنها از بهترین سبک زندگی برخوردار هستند و هر آنچه آنها انجام میدهند بهترین رفتار است اما نه تنها از زوایای شخصی این الگوها باخبر نیستند بلکه دایره نگاه خود را صرفا محدود به این افراد کردهاند و سایر شخصیتهای مشهوری که برخلاف نگرش آنها و بعضا مطابق با آموزههای دینی ما رفتار میکنند را نمیبینند.