«دستمال سرخها» مستندی است که سعی کرده به موضوع گروه چریکی «دستمال سرخها» بپردازد و برخی جزئیات را درباره این گروه بیان کند. درواقع ما سعی کردیم بدون واسطه با این گروه که واقعیتها را از نزدیک دیده و تجربه کردهاند روبهرو شویم؛ بهطوری که آنها این واقعیتها را جلوی دوربین بیان کردهاند. بعضی از این افراد برای اولینبار جلو دوربین نشستند و خاطراتشان را برای ما بازگو کردند. گروه «دستمال سرخها» توسط شهید اصغر وصالی تأسیس شده است که حدود 70نفر عضو این گروه بودند و در غائله پاوه یعنی در جلوگیری از جدایی کردستان از ایران نقشی اساسی داشتند؛ به علاوه این گروه در زمان جنگ تحمیلی هم رشادتهای بسیاری از خود نشان دادهاند. بعد از شهید وصالی، شهید علی تیموری فرماندهی این گروه را برعهده گرفت. بعد از شهید علی تیموری، اغلب کسانی که از این گروه باقی ماندند، شهید شدند. سایر افرادی هم که از این گروه باقی ماندند، متفرق شدند و به صورت انفرادی جنگیدند.
پیش از این هم در برخی آثار به گروه «دستمال سرخها» پرداخته بودند.
تاکنون کسی به این صورت به این گروه و رشادتهای آنها نپرداخته بود. البته قبلا به اشکال مختلف به آنها اشاره شده اما نه به این صورت که خودشان بیایند و راجع به فعالیتهایشان توضیح دهند. نکتهای باید به آن اشاره کنم این است که محسن تیموری، برادر شهید علی تیموری در ساخت این مستند بسیار به ما کمک کرد؛ با اینکه ما اکثر آرشیوها را جستوجو کردیم اما بسیاری از اتفاقات که در این مستند گفته میشود، چه از ماجرای پاوه و چه از جنگ تحمیلی تا به حال جایی بیان نشده است. البته این دو دلیل دارد؛دلیل اول اینکه که این افراد جلوی دوربین نمیآمدند و دلیل دوم این است که اساسا درباره جنگ در غرب کشور مطالب بسیار کمی وجود دارد و یا فیلم ساخته شده است. شاید بتوان گفت این مستند تقریبا کاملتر از مابقی آرشیو است اما با این حال کمبودهایی در آن حس میشود و همانطور که اشاره کردم این کمبودها به علت عدم اطلاعات کافی در این زمینه بود.
فیلمبرداری این پروژه چه مدت به طول انجامید؟
کار از نقطه شروع تا تحویل 19ماه طول کشید.
چه عواملی باعث شد درصدد ساخت مستند «دستمال سرخها» برآیید؟
واقعیت این است که من در گذشته در موسسه رسانههای تصویر معاون فرهنگی و مشغول مطالعه و طراحی در سریالهای
نمایش خانگی بودم. یک روز دو نفر از بچههای «دستمال سرخها» به دفتر من آمدند و این موضوع را مطرح کردند. البته این دوستان اصرار داشتند که من این مستند را بسازم و هر چه انکار کردم آنها نپذیرفتند؛ در نهایت این توفیق نصیب من شد و ساخت این مستند را شروع کردم. این موضوع بهویژه از این نظر که شهید علی تیموری که خود هنرمند و عکاس بود برای من جذابیت داشت. زمانی که ما با تیم کارگردانی و تولید برای این فیلم جلسه تشکیل دادیم، کمکم متوجه شدیم که این فیلم برایمان به یک دغدغه تبدیل شده است و ما چقدر درباره آدماهایی که در کشور جنگیدهاند کم میدانیم. به این صورت من علاقهمند شدم که این افراد و گروه را به مردم معرفی کنم چراکه این گروه به تنهایی در برابر 6هزار نفر ایستادهاند و به سختی مقابل آنها مقاومت کردهاند. این گروه هرچه جلوتر رفتند خرده ماجراها آنها را تقویت کرد یعنی وقتی آنها اسلحه نداشتند از دشمن اسلحه غنیمت میگرفتند و با همان اسلحه با دشمن میجنگیدند لذا متوجه شدم که تمام این ماجراها جذاب است و برای من و آقای تاجالدینی بهعنوان کارگردان این موضوع و مظلومیت آنها تبدیل به دغدغه شد؛ درواقع خواستیم مستندی بسازیم که از قهرمانان مظلوم صحبت میکند.
البته تمام اتفاقات و ماجراهای مربوط به این گروه در کار لحاظ نشده است؟
در اینجا باید بگویم این مستند 75 دقیقهای از این گروه، تقریبا یک دهم آن اتفاقاتی است که رخ داده است؛ «دستمال سرخها» روایت زیباییهایی بود که ما به آن رسیدیم اما فقر شدید آرشیو داشتیم و به غیر از شبکه مستند که خانم پیروزی در آنجا به ما بسیار کمک کرد، تقریبا هیچ کس حاضر نشد راشهایی از این گروه در اختیار ما قرار دهد؛ به عبارتی ما هرچه به ارشاد، سپاه و بنیاد شهید مراجعه کردیم اطلاعاتی دست ما را نگرفت؛ با اینکه دوستان من را میشناختند اما باز هم موفق نشدیم.
بنابراین در بخش آرشیو کار دچار مشکل بودید.
اینگونه بگویم که آرشیو کار، ضعیفترین بخش کار است. در رابطه با بچههای تیم این را هم اضافه کنم که فیلمسازان خوبی هستند؛ اعضای گروه «دستمال سرخها» در ابتدا برای همکاری با ما تردید داشتند و دلیل آنها هم این بود که هر کس به سراغ ما آمده خواسته از ما سوءاستفاده کند اما وقتی باور کردند که ما قصد سوءاستفاده نداریم اعتماد کردند و حتی برایمان سنگ تمام گذاشتند؛ بهطوری که بعضی از آنها از اصفهان و کیش میآمدند و هزینه سفرشان را هم از ما نمیگرفتند.
به اکران فیلم در آینده هم فکر کردهاید؟
واقعیت این است که هیچیک از ما توان اکران فیلم را نداریم. من از بچههای گروه مستند درخواست کردم که به ما کمک کنند زیرا این بچهها واقعا زحمت کشیدند. فکر میکنم این مستند مستحق حضور در دیگر جشنوارههای خارجی هم باشد.