پروژه انقلابیزدایی از چهره سلیمانی
یکی از جنجالیترین روایتها طی ساعات گذشته که بسیار حرف و حدیث درباره آن ایجاد شد، اظهارات اسحاق جهانگیری، معاون اول رییسجمهوری بود که در مصاحبه با سایت اصلاحطلب جماران، مدعی ارادت سردار قاسم سلیمانی به سیدمحمد خاتمی، رییس دولت اصلاحات شد. جهانگیری در این گفتوگو همچنین مدعی برگزاری برخی جلسات محرمانه با سردار شد که هدف آنها به زعم معاون اول رییسجمهوری، میانجیگری میان شخصیتهای سیاسی کشور بوده است. همزمان با جهانگیری، برخی دیگر از چهرههای اصلاحطلبی نیز تلاش کردند با مصادره شخصیت آن شهید بزرگ، به هستی سیاسی خود وجاهت و مشروعیت ببخشند؛ مثلا محمدعلی ابطحی، رییسدفتر رییس دولت اصلاحات، چندی پیش در پستی اینستاگرامی به مناسبت سالگرد شهادت سردار سلیمانی، با تکرار ادعاهای جهانگیری نوشت: «افسوس بزرگی است وقتی به یاد تلاشهای سلیمانی در یکسال آخر عمرش میافتم که برای گرد هم آوردن نیروهای مختلف سیاسی و بهطور مشخص آقای خاتمی تلاش میکرد.»
تلاش برای ارائه چهره بیاصول و متساهل از سردار سلیمانی در شرایطی است که به زعم بسیاری از آگاهان، آن شهید با وجود داشتن وجهه و عمل فراجناحی، نسبت به ارزشهای انقلابی بههیچوجه چون و چرا و کوتاهی نداشت. شاید بهترین توضیح و توصیف از مرام سیاسی سردار سلیمانی، در سخن رهبر انقلاب تجلی داشته باشد که سال گذشته در روز 18 دی در دیدار جمعی از مردم قم با اشاره خط برخی جریانها برای کمرنگ نشاندادن انقلابیگری سلیمانی، فرمودند: «شهید سلیمانی در مسائل داخل کشور اهل حزب و جناح و مانند اینها نبود، لکن به شدت انقلابی بود. انقلاب و انقلابیگری خط قرمزِ قطعیِ او بود. این را بعضیها سعی نکنند کمرنگ کنند؛ این واقعیت او است.»
مقابله با فتنه 78؛ جلوهای از انقلابیگری مرد میدان
یکی از جلوههای انقلابیگری شهید سلیمانی، نوع برخورد او با فتنه سال 78 بود. روزنامه سلام به مدیرمسوولی محمد موسویخوئینیها پس از آنکه در 15 تیر 78 سند محرمانهای از وزارت اطلاعات درباره قانون جدید مطبوعات منتشر کرد، با شکایت وزارت اطلاعات توقیف شد. چندی بعد در 18 تیر، شاخه دانشجویی اصلاحطلبان در دانشگاه تهران به بهانه توقیف روزنامه سلام دست به اعتراض و و آشوب زده و فضای جامعه را ملتهب کرد. در روزهای پرالتهاب فتنه 78، جمعی از فرماندهان ارشد سپاه، نامه گلایهآمیزی خطاب به آقای خاتمی نوشتند و در آن از انفعال مغرضانه و برخورد یکطرفه رییسجمهور وقت با حوادث کوی دانشگاه ابراز نگرانی کردند. نام سردار سلیمانی در کنار شهید احمد کاظمی، شهید نورعلی شوشتری و اسماعیل قاآنی در میان امضاکنندگان این نامه به چشم میخورد. در بخشی از این نامه تاکید شد: «جناب آقای خاتمی، رسانهها و رادیوهای دنیا را بنگرید، آیا صدای دف و دهل آنها به گوش نمیرسد؟ جناب آقای رییسجمهور! اگر امروز تصمیم انقلابی نگیرید و رسالت اسلامی و ملی خودتان را عمل نکنید، فردا آنقدر دیر و غیرقابل جبران است که قابل تصور نیست. در پایان با کمال احترام و علاقه به حضرتعالی اعلام میداریم کاسه صبرمان به پایان رسیده و تحمل بیش از آن را در صورت عدمرسیدگی، بر خود جایز نمیدانیم.»
جریان اصلاحات: سلیمانیها تا جایی خوبند که در کار ما دخالت نکنند
با وجود اينکه اصلاحطلبان و چهرههای سیاسی نزدیک به ایشان، تلاش دارند با الصاق خود به شهید سلیمانی، وجهه ناموجه خود را تطهیر کنند، بررسی پیشینه رفتاری آنها در قبال شهید سلیمانی نشان میدهد که سلیمانی و سلیمانیها تا مادامی نور چشمی اصلاحطلبان هستند که با آنها در مواضع سیاسی برخوردی نداشته باشند.
در سال 95 که برخی گمانهها کاندیداتوری شهید سلیمانی در انتخابات ریاستجمهوری 96 را اعلام کردند، جریان اصلاحات بلافاصله علیه آن شهید دست به تخریب زد و مثل امروز مدعی انحصارطلبی سپاهیان در عرصه سیاسی شد. اظهرمنالشمس است که سردار سلیمانی بههیچوجه در عوالم کاندیداتوری انتخابات ریاستجمهوری نبود و بنا بر روایت حجتالاسلام حاجعلیاکبری امام جمعه موقت تهران، او خود را «نامزد گلوله و شهادت» میدانست، لیکن نوع رویکرد تخریبی اصلاحطلبان در آن برهه نسبت به خبر نامزدی سلیمانی با روایتهای جعلی و ساختگی امروزشان که میکوشند خود را به آن شهید منسوب کنند، قطعا در تعارض آشکار قرار دارد. همان موقع حسامالدین آشنا، مشاور فرهنگی رییسجمهوری در واکنش به احتمال نامزدی سردار سلیمانی در انتخابات 96، در خرداد95 در تويیتی نوشت: «بگذاریم حاج قاسم در قله اسطورهای دفاع از حریم و حرم بماند؛ نگذاریم او را چون محسن و باقر به کارزار کلید و گاز انبر بکشانند.»
عطاءالله مهاجرانی، وزیر ارشاد دولت اصلاحات نیز چندی پیش در تويیتی با تعریض به محسن رضایی و محمدباقر قالیباف، نوشت: «برخی از فرماندهان مشهور سپاه موی سر و ریش را رنگ میکنند. گاهی بلد نیستند و لکه یا خط رنگ بر جای میگذارند. چرا قاسم سلیمانی هیچگاه مویش را رنگ نمیکرد؟ گفتم: او همیشه در انتظار بود که مویش به خونش خضاب شود و شد. نمیخواست سیاه دیده شود، سرخ شد.» تويیت مهاجرانی و سخنان و اظهاراتی شبیه به این، گویای آن است که قشر سپاهیان در نگاه اصلاحطلبان، خوب و بد دارند؛ خوبها آنهایی هستند که صرفا نگاه و ماموریتشان معطوف به خارج از ایران است و به محض اینکه برای مدیریت ساختارهای داخل اعلام آمادگی کنند، تبدیل به دیو قصههای اصلاحطلبی میشوند. اصلاحطلبان میدانند در زمانهای که دوگانه اصولگرایی-اصلاحطلبی به طرز کاملا محسوسی از اعتبار پیشین خود فاصله گرفته و دچار ناکارکردی شده و جای آن را دوقطبی انقلابی-ضدانقلابی گرفته، باید تا میتوانند خود را به چهرههای وجیهالمله با رویکردهای انقلابی نظیر سردار شهید قاسم سلیمانی، متصل نشان بدهند تا بتوانند در معادلات آینده سیاسی کشور که مبتنی بر همان نگاره انقلابی-ضدانقلابی است، جایگاهی بیابند.