اعضای حزب اعتدال و توسعه در دو نشست آخر خود یعنی در مهر و آبان امسال، درباره اخبار انتخاباتی نظرات خود را بیان کردند اما بهطور مصداقی هنوز ورودی نداشتهایم.
این نظرات مختلف درباره انتخابات، به چند دسته و طیف در داخل حزب تقسیم میشود؟
به نظر میرسد که انگیزه بخش قابل توجهی از اعضای شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه این باشد که کاندیدایی از خود حزب معرفی شود اما دیدگاههای دیگری هم وجود دارد.
قاطبه حزب معتقد به معرفی نامزد از درون حزب است؟
هنوز در این باره رأیگیری به عمل نیامده است اما به نظر میرسد که روح غالب در حزب، به چنین موضوعی گرایش دارد.
بهطور مشخص آقایان نوبخت و واعظی و بانک، درباره نوع حضور حزب اعتدال و توسعه در انتخابات آینده چگونه میاندیشند؟
آقای واعظی صراحتا اعلام کردهاند که اگر حزب برای ورود به انتخابات قصد داشته باشد، بعد از تعطیلات عید نوروز دیدگاههای خود را مطرح خواهند کرد. دوستان دیگر هم اگر نقطه نظراتی دارند، لااقل بنده در جریان نیستم.
مگر آقایان نوبخت و بانک در جمع شورای مرکزی حزب صحبت نکردهاند؟
همانطور که عرض کردم، هنوز وارد بحث انتخابات بهطور اخص نشدهایم و بیشتر اخبار انتخاباتی را ...
نه! میخواهم بدانم که موضع آقای نوبخت بهعنوان دبیرکل حزب اعتدال و توسعه چیست؟ آیا ایشان هم جزء آن روح غالب است که اعتقاد دارد حزب باید از گزینه مستقل حمایت کند یا اینکه معتقد است ورود به انتخابات باید همراه با اصلاحطلبان باشد؟
آقای نوبخت تاکنون درباره انتخابات هیچ نقطه نظری نداشته است.
آقای بانک چطور؟
ایشان هم همینطور.
طی مدت اخیر با خود آقای روحانی، رییسجمهوری، درباره نحوه حضور در انتخابات جلسهای داشتهاید؟
به نظر میرسد آنقدر مسائل مهمتر در سطح کلان کشور وجود دارد که تاکنون اجازه نداده اعضای حزب اعتدال درباره انتخابات با ایشان دیدار یا جلسهای داشته باشند. دوستان ما در حزب چون در سطح مدیریت کلان کشور حضور دارند، هر هفته با ایشان دیدار میکنند اما تاکنون ضرورتی برای دیدار کل اعضای حزب با رییسجمهوری احساس نشده است.
شما فرمودید که روح کلی حاکم بر حزب این نظر است که حزب اعتدال و توسعه باید با نامزد مستقل در انتخابات حضور یابد. این درحالی است که بسیاری از جمله خود اصلاحطلبان، معتقدند که اعتدال و توسعه فارغ و جدای از دولت فعلی، فاقد وجاهت سیاسی و اجتماعی است. این گزاره را تا چه حد قبول دارید؟
واقعیت این است که آنچه باعث پیروزی آقای روحانی در سال92 شد، شکلگیری جبههای بزرگ از اصلاحطلبان، اعتدالیون و اصولگرایان معتدل بود. این جبهه که بعدها به «برجامیون» معروف شد، برای انتخابات سال آینده چارهای ندارد جز اینکه دوباره در دقیقه نود روی یک گزینه مشترک متمرکز شود؛ البته این مساله با ارائه گزینه مستقل از سوی هرکدام از اعضای این جبهه(سه جریان مذکور) منافاتی ندارد.
به جهت تجربه موفق در انتخابات سالهای92 و 96 و همچنین باتوجه به اینکه وضعیت اصولگرایان انقلابی بهدلیل عدم حضور مردم در انتخابات اسفند سال98، بهتر از گذشته است و ایشان نشان دادهاند که میتوانند با کف شرکتکنندگان و با مشارکت حداقلی مردم هم پیروز شوند، بهتر این است که این سه جریان که طیف میانه کشور را تشکیل میدهند، در نهایت به گزینه واحد دست یابند. راهی جز ائتلاف وجود ندارد. مکانیسم هم میتواند این باشد که بعد از مناظره سوم، هر چهرهای که در نظرسنجیها جلوتر بود، کاندیدا و گزینه اول شود و بقیه از او حمایت کنند.
به نظر میرسد که از هر سه جریان یک نفر میتواند نامزد بشود و بعد از تأییدیه شورای نگهبان و بعد از مناظره سوم، آن فردی که وضعیت بهتری در نظرسنجیهای عمومی داشت، دیگران به نفع او کنار بکشند؛ البته برخلاف سال92 که آقای عارف به نفع آقای روحانی کنار کشید، این بار ممکن است اگر وضعیت گزینه اصلاحطلبان بهتر بود، گزینه اعتدالیون کنار بکشد. حتی ممکن است وضعیت گزینه اصولگرایان معتدل بهتر از دو نفر دیگر باشد.
ایده شکلگیری مثلث میان اصولگرایان به زعم شما میانه رو، اعتدالیون و اصلاحطلبان و حمایت این مثلث از گزینهای که رأی بیشتری دارد، آیا در حزب اعتدال و توسعه مطرح شده است؟
هنوز مطرح نشده است.
از هرکدام از سه ضلع مذکور فکر میکنید چه فردی قابلیت نامزدی داشته باشد؟ مثلا از اصولگرایان معتدل چه کسی؟
مثلا آقای لاریجانی.
از اعتدالیون؟
محوریت با اعتدال و توسعه خواهد بود.
فکر میکنید از درون حزب اعتدال و توسعه، چه کسی قابلیت نامزدی دارد؟ مثلا الان پیرامون آقایان واعظی و نوبخت حرف و حدیث زیاد است. آیا این دو نفر قابلیت بالاآمدن دارند؟
همانطور که عرض کردم، هنوز وارد مصادیق نشدهایم اما به نظر میرسد تا قبل از عید بتوانیم تکلیف این قضیه(معرفی نامزد نهایی از سوی حزب) را در جلسات شورای مرکزی حزب مشخص کنیم.
فکر میکنید از میان اصلاحطلبان چه کسی قابلیت بالاآمدن داشته باشد؟
در میان اصلاحطلبان تفکرات یکسانی وجود ندارد؛ طیفهای عملگرایی مثل حزب کارگزاران یا طیفهای آرمانگرایی مثل حزب اتحاد ملت حضور دارند که باید از خودشان پرسید میخواهند روی چه کسی اجماع کنند. البته من با سخنان اخیر آقای محسن هاشمی که از 19نفر بهعنوان نامزدهای بالقوه در میان اصولگرایان معتدل، اعتدالیون و جبهه اصلاحات یاد کردند، موافق هستم.
بنابراین مثلثی که شما از آن یاد کردید، اگر بخواهد روی گزینهای اجماع کند، روی یکی از آن 19نفر به اضافه خود آقای محسن هاشمی اجماع خواهد کرد. درست است؟
نه لزوما؛ چون در انتخاباتهای ریاست جمهوری سالهای76 ، 84 و 92 که در پایان کار دولتهای مستقر بود، پیروز نهایی از ماهها قبل، قابل تشخیص نبود و هر بار چهرهای جدید معرفی شد. در این انتخاباتها افرادی رأی آوردند که تا چندماه پیش از آن، کسی به پیروزی آنها فکر نمیکرد. مثلا در دیماه سال75 صرفا زمزمه حضور آقای خاتمی بود یا آقای احمدینژاد تا پیش از عید سال84 صحبتی از آمدنش نبود؛ آقای روحانی هم به همین شکل.
این سه انتخابات، جامعه سیاسی ایران را دچار شوک و توده مردم را دچار غافلگیری کرد. بنابراین، مسلم است که رییسجمهوری آینده در عین حال که نمیتواند از کره مریخ بیاید و قطعا در میان خواص جامعه، عنوان و شهرتی به صورت نسبی خواهد داشت اما توسط توده مردم ناشناخته خواهد بود.
از طرفی چون این سه نفر(خاتمی، احمدینژاد و روحانی) در میان توده مردم ناشناخته بودند، بنابراین رأی منفی پایینی هم داشتند. پس رییسجمهوری آینده ایران دو ویژگی خواهد داشت؛ اول اینکه در میان مردم ناشناخته خواهد بود و دوم اینکه رأی منفی پایینی خواهد داشت.
بنابراین مناظرهها و تبلیغات سه هفته آخر منتهی به انتخابات بسیار مهم است و ما امیدواریم شورای نگهبان بهگونهای عمل کند که مانند ادوار گذشته، شخصیتهایی که سیاسی هستند اما ممکن است در سطح کلان چندان مطرح نباشند، بتوانند از فیلتر این شورا رد شوند چون تجربه نشان داده که این نوع اشخاص، بیشتر مورد اقبال جامعه قرار میگیرند.
باتوجه به اینکه معمولا در پایان کار دولتها، مردم به چهره یا چهرههای مشهور و مورد حمایت از سوی دولتهای مستقر، کمتر اقبال نشان میدهند، با فرمولی که شما تجویز کردید در واقع میخواهید به نوعی جلوی آن ریزش آرای دولتها پس از هشت سال را بگیرید.
بله. مثلا در انتخابات سال84 این فرمول رعایت نشد و همه شخصیتهای مطرح که رأی منفی بالایی هم داشتند، وارد صحنه شدند اما از آن طرف، اصولگرایان با احمدینژاد آمدند که جز در تهران و اردبیل، در بقیه جاها کمتر شناخته شده بود.
شما فرمودید که گزینه مشترک اصلاحطلبان، اعتدالیون و اصولگرایان معتدل، باید در میان توده مردم، کمتر شناخته شده و بنابراین، واجد رأی منفی کمتری باشد تا امکان پیروزی مثلث مزبور افزایش یابد. اما آن گزینه ناشناخته در نهایت باید توسط همین مثلث به مردم معرفی شود؛ مثلثی که در طول هشت سال گذشته از پس حل بسیاری از مشکلات عاجز بوده است. یعنی با وجود تمهیدات سیاسی که شما به آن اشاره کردید، باز هم رأی منفی نامزد ائتلافی و اجماعی، به قوت خود باقی خواهد
ماند.
لزوما اینطور نیست. مثلا آقای خاتمی چندین سال وزیر کابینه آقای هاشمی بود و در سال76 هم خارج از گفتمان آقای هاشمی تعریف نمیشد.
اما بالاخره خاتمی مشخصا توسط نیروهایی حمایت شد که چندین سال بود از صحنه سیاسی کشور خود را کنار کشیده بودند. چپها و گفتمان چپ در آن برهه برای عامه مردم ناشناخته بودند این درحالی است که گزینه اجماعی مثلث نامبرده در سال1400 توسط نیروهایی حمایت خواهد شد که مردم در طول سالهای گذشته به خوبی با کارنامه کاری آنها آشنا شدهاند.
خب! همین صحبت را میشد در سال76 هم درباره آقای هاشمی گفت. باید جلوتر برویم و ببینیم که آیا اصلا این فرمول در عمل برای سال1400 قابل اجراشدن هست یا نه. اما در مجموع چون هر هشت سال، ما شاهد یک اتفاق غیرمترقبه سیاسی بودهایم، از الان هیچکسی نمیتواند برای1400 ادعای پیروزی کند یا هیچکسی هم نمیتواند خود را شکست خورده ببیند.
اشتباه راهبردی اصولگرایان انقلابی الان این است که تصور میکنند چون مشارکت در انتخابات سال آینده مثل انتخابات مجلس پایین خواهد بود، پس میتوانند با یک رأی 16 تا 17میلیونی پیروز شوند؛ در حالی که چنین پیشبینی فعلا زود است. از آن طرف هم مثلث یادشده نباید ناامید باشد و خود را شکست خورده ببیند. اگر این مثلث در مدت باقی مانده تا انتخابات، فضا را به خوبی رصد کند، میتواند با دست پر بیاید و دوباره معادلات را بهم بزند.
تأثیر عملکرد دولت آقای روحانی روی اقبال عمومی به این مثلث را چگونه ارزیابی میکنید؟ اصلاحطلبان خودشان معتقدند که کارنامه کاری آقای روحانی جوری بوده که آنها دیگر رویشان نمیشود به مردم برای حضور مجدد پای صندوقهای رأی، درخواست بدهند.
ما باید قبول کنیم که فضای کنونی کشور، فضای عدم مشارکت است و اگر قرار باشد انتخابات ریاست جمهوری مثل انتخابات مجلس یازدهم پیش برود، طیف اصولگرایان انقلابی روی کاغذ پیروز خواهند شد؛ در این شکی نیست.
الان هدف من بیان میزان تأثیر عملکرد دولت آقای روحانی روی اقبال آن مثلث است.
کارکرد دولت آقای روحانی را باید به دو بخش تقسیم کنیم. دولت، حُسن کارکرد خود در چهار سال اول را نشان داد اما در چهار سال دوم، اتفاقی رخ داد که اگر هر کسی در قدرت بود، با وضعیت دولت روحانی مواجه میشد؛ این اتفاق هم روی کارآمدن آدمی پُر رو و قالتاق به نام ترامپ در آمریکا بود که تمامی معادلات سیاسی را به هم ریخت؛ در این وضعیت، میزان فروش نفت ایران به زیر 100هزار بشکه در روز رسید.
توده مردم به جیب خودش نگاه میکند اما وضعیت اقتصادی که به کاهش ارزش پول ملی و تورم منجر شد، ناشی از کارکرد این دولت نبود بلکه پارامتری بیرونی، منجر به بروز این مشکلات شد.
یعنی شما میفرمایید که تمام مشکلات داخل کشور، منشأ بیرونی دارد؟
بله؛ اصلا در این بحثی وجود ندارد. وقتی درآمد نفتی کم میشود، تأثیر خود را روی موضوعات دیگر از جمله روی افزایش نرخ دلار میگذارد.
البته آقای دهقان! روسای جمهور معمولا در ایران اینگونهاند که پیش از رسیدن به قدرت، تمامی مشکلات را با منشأ داخلی ارزیابی میکنند اما به محض اینکه به قدرت میرسند، همه تقصیرها را گردن خارج و تحریمها میاندازند.
بله اما در چهار سال اول که آقای روحانی اینگونه صحبت نمیکرد چون همه چیز نرمال بود.
البته در چهار سال اول، آقای روحانی همه مشکلات را به دولت آقای احمدینژاد حواله میداد.
اگر حواله میداد که دوباره در سال96 رأی نمیآورد. 24میلیون رأی، واقعا در تاریخ ایران بیسابقه بود. این را هم قبول دارم که توده مردم بالاخره نگاه خاص خود را به سیاست دارد و همه مشکلات را از چشم دولت میبیند.
به زعم شما آیا همین نگاه خاص، باعث ریزش رأی آن مثلث نخواهد شد؟
قطعا میشود اما نباید فراموش کرد که جریان حاکم، پتانسیلهای دیگری هم دارد که بتواند با کمک آنها، خود را بازسازی کند.
جریان حاکم، منظورتان همان مثلث است؟
بله.
جدای از معرفی گزینهای ناشناخته برای توده مردم، مثلث یادشده در ماههای منتهی به انتخابات از چه ابزارهایی برای بازسازی خود برخوردار است؟
تا انتخابات پنجماه و نیم وقت داریم و در این مدت، مسائل سیاست خارجی بسیار میتواند نقش داشته باشد. یعنی در سیاست خارجی اگر بایدن صحبتهای خود از جمله موضوع بازگشت به برجام را واقعا عملیاتی کند، به بازار شوک وارد خواهد شد و قطعا در فضای سیاست داخلی بیتأثیر نخواهد بود. در این صورت، توده مردم که معمولا همه چیز را گردن دولتها میاندازد، میتوانند امیدوارتر باشد که جریانی که اهل مذاکره و تعامل است، دوباره در1400 به قدرت برسد.
از طرف دیگر، شکافهای جامعه ایران که فقط مرتبط با اقتصاد نیست. در جامعه ما، شکافهای فرهنگی هم مؤثر هستند. برخی معتقد به انقباض و برخی دیگر معتقد به بسط فرهنگیاند که اگر اینها فعال شوند، میتواند طبقه متوسط شهری که الان ساکت مانده را دوباره فعال کند.
مثل آقای روحانی که در انتخابات سال96 مدعی شد اگر جناح آقای رئیسی به قدرت برسد، در پیادهروها دیوار خواهد کشید؟
این صحبت را به یاد ندارم اما من اصلا کاری به صحبت آقای روحانی ندارم چون این فضا در انتخابات سالهای قبل مثلا در سال 76 هم وجود داشت. بالاخره یک عدهای معتقدند که اگر همان جریان84 تا 92 دوباره به قدرت برسد، خانه سینما و خانه موسیقی و خانه احزاب دوباره بسته خواهند شد.
برویم سراغ بخش پایانی گفتوگو. آیا حزب اعتدال و توسعه برای ورود به سازوکار ائتلافی جدید اصلاحطلبان موسوم به10+30 درخواست داده است؟
این سازوکار مربوط به جبهه اصلاحات است و اعتدال و توسعه همیشه با حفظ ساختار خود، در جوار و در کنار اصلاحطلبان قرار داشته است. چون اخیرا جلسهای نداشتهایم، این سازوکار مورد بحث قرار نگرفته اما وقتی در انتخابات سال94 بحث ائتلاف مطرح شد، قرار بر این شد که اصلاحطلبان و حزب اعتدال و توسعه هرکدام ساختارهای خودشان را داشته باشند.
یک سؤال دیگر هم داشتم. اخیرا که با آقای رسول منتجبنیا صحبت میکردم، او نسبت به اینکه آقای روحانی در مدیریت دولت صرفا به حلقه نزدیکان خود بسنده کرده و اصلاحطلبان را چندان به بازی نمیگیرد، گلایه داشت. این انتقاد به انحای مختلف توسط سایر اصلاحطلبان نیز مطرح شده است. این درحالی است که آقای واعظی، رییس دفتر رییسجمهوری چندی پیش ضمن رد این ادعاها صراحتا گفت که اگر اصلاحطلبان نقدی به دولت دارند، مراعات دوستانشان در دولت را بکنند. گلایه اصلاحطلبان به نظر شما آیا مبنایی دارد؟
نگاه دوستان ما قابل تأمل است و باید پذیرفت که شأن اصلاحطلبان، شاید بیشتر از اینها بود و ما هم نباید بهطور مطلق از دولت آقای روحانی دفاع کنیم. با این حال، وجود یک رقیب مشترک معمولا باعث میشود که چنین انتقاداتی کمرنگ شود.
منظورتان از اینکه گفتید شأن اصلاحطلبان بیشتر از اینها بود، چیست؟
به نظر میرسد که نقش آنها میتوانست در دولت پُر رنگتر باشد. البته در کابینه آقای روحانی، وزرای اصلاحطلب حضور داشتند و کماکان هم حضور دارند. افرادی مثل آقای زنگنه، خانم ابتکار و آقای اردکانیان به اصلاحطلبان نزدیک هستند. خانم مولاوردی هم تا همین چند سال پیش معاون آقای روحانی بودند. البته در بعضی سمتها مثل وزارت آموزش عالی آقای روحانی محذوریتهایی داشت چون مجلس برای چنین سمتهایی به هر گزینهای رأی نمیداد.
مناظره ها و تبلیغات سه هفته آخر منتهی به انتخابات بسیار مهم است و ما امیدواریم شورای نگهبان به گونه ای عمل کند که مانند ادوار گذشته، شخصیتهایی که سیاسی هستند اما ممکن است در سطح کلان چندان مطرح نباشند، بتوانند از فیلتر این شورا رد شوند چون تجربه نشان داده که این نوع اشخاص، بیشتر مورد اقبال جامعه قرار میگیرند
شکاف های جامعه ایران که فقط مرتبط با اقتصاد نیست. در جامعه ما، شکاف های فرهنگی هم موثر هستند. برخی معتقد به انقباض و برخی دیگر معتقد به بسط فرهنگی اند که اگر اینها فعال شوند، میتواند طبقه متوسط شهری که الان ساکت مانده را دوباره فعال کند