حجت حاجیکاظم، پژوهشگری که در این زمینه مطالعاتی را انجام داده است درباره قدامات انجام شده به «صبحنو» میگوید: «از جنبههای مختلفی به بحث غربالگری سراسری و فراگیر که در مراکز بهداشت و با نوعی الزام پزشک زنان و زایمان انجام میشود، نقد داریم. متاسفانه آسیبهایی در غربالگری به جنین و مادر وارد میشود. برای نمونه، غربالگری فراگیر جنین، موجب میشود نگرانیهای وسیعی برای مادر بهوجود بیاید. مثلا اصل غربالگری بهخاطر سندروم داون است و مادر را نسبت به آن نگران میکنند در حالی که بد نیست بدانید احتمال این سندرم در شرایط عمومی، یک به 800برآورد میشود. وقتی مادر این نگرانیها را برای بارداری دارد، نتیجه چه خواهد شد؟ قطعا نگرانی نسبت به بارداری و تبدیل دوران آرامش بارداری به دورانی پراسترس! بعد از مرحله اول غربالگری، مادران به سه گروه کلی پر خطر (High Risk)، خطر بینابین (Intermediate Risk) و کم خطر (Low Risk) تقسیم میشوند. براساس دستورالعملی که این سالها اجرا شد، نقطه برش خطر1 به250، به مرحله بعد ارجاع میشده است. حالا مادری که تشخیص داده شده است جنین او ممکن است با احتمال 1به100 سندرم داون باشد، چه حالی خواهد داشت؟ پزشکان زنان در مصاحبههای خود، از حال بد مادرانی که چنین خبرهایی به آنها داده میشود میگفتند. اینکه هرچه توضیح داده میشود این احتمال، بسیار پایین است، اما دل مادر آرام نمیشود.
حاجیکاظم میگوید: «مرحله بعدی چیست؟ در این مرحله، مادر نگران و مضطرب شد. وی به پزشک مراجعه خواهد کرد و برای مرحله دوم و تکمیلی آزمایشها خود را آماده خواهد کرد تا ببیند آیا واقعا جنین او مبتلا به سندرم داون است یا خیر! ودر این مدت بیشترین استرس را به جنین و سلامت روان خود وارد کرده است. بعد از جواب آزمایش حتی با وجود منفی شدن پاسخ، بعضی از خانوادهها همچنان مضطرب خواهند ماند. اما اگر پاسخ تست مثبت باشد چه؟ اجازه سقط داده میشود و خانواده میتوانند برای اجازه دادن نسبت به از بین بردن جنین خود توسط مراکز اقدام کنند. خود سقط کردن جنین، غیر از مشکلات جسمانی برای مادر، موجب مشکلات روحی بسیار قابل توجهی برای وی میشود. براساس پژوهشها، مشکلات روحی مادر در صورت اجازه سقط عمدی جنین، چند برابر مشکلات روحی مادر در سقط خودبهخودی است. میدیدم بعضی از مستندهای خارجی از این موضوع با عنوان «راز تاریک» یاد کردهاند و گفتهاند زنان با این موضوع به سختی کنار میآیند.»
این پژوهشگر آسیبهای اجتماعی ادامه داد: «تمرکز غربالگری سقط جنین سندرم داون است و این در حالی است که بسیاری بچههای سندرم داون بسیار آموزش پذیری بالایی دارند، عارضه جسمی چندانی ندارند، برخی به راحتی با آموزشهای مناسب زندگی عادی خود را انجام میدهند و تعدادی از آنها در سنین کودکی فوت میکنند.
ما با بسیاری از خانوادههای این افراد که صحبت میکردیم صفت «فرشته
سندرم داون» را برای بچههای خود به کار میبرند و میگویند لحظهای به اینکه آنها را سقط میکردیم هم فکر نمیکنیم. کسانی که با این بچهها هنردرمانی و دیگر توانبخشیها را دنبال میکنند میگویند که اینها افراد فوقالعادهای هستند و چرا باید این همه هزینه در کشور و آسیب برای کشف و دستور سقط این کودکان دنبال شود؟»
این کارشناس ارشد سیاستگذاری فرهنگی میگوید: «این در حالی است که
سقط جنین عمدی برای جسم مادر عوارض بیشماری دارد! آیا تا به حال به فرایند غربالگری دقت کردهایم؟ غربالگری به ما القا میکند که ما حق داریم یک جنین دارای نقص را از بین ببریم! در حالی که جنین، یا یک انسان کامل است یا مرتبهای از وجود انسان است و احترام دارد. مردم در کل جهان در کمپینهای مدافعان زندگی، مقابل اعضای کمپین مدافعان تسهیل سقط جنین ایستادهاند و میگویند جنین از لحظه انعقاد تا پایان مرگ خود، یک انسان است و حق زندگی دارد و نباید این حق را از او سلب کرد. در حالی که مدافعان تسهیل سقط جنین، انسان بودن آن را نادیده میگیرند.
او در بخش دیگری از صحبتهایش به «صبحنو» میگوید: «نکته بعدی این است که با یک محاسبه
سر انگشتی میتوان گفت حتی این فرآیند توجیه اقتصادی هم ندارد. در سال گذشته، لااقل 1440جنین بهعنوان نقص سقط شدند که قطعا در بین آنها خطاهایی هم وجود داشته است و در این میان هزینههای اقتصادی زیادی هم به جامعه تحمیل شده است. این هزینهها، فقط هزینههای همان خانواده نیست. نزدیک به یک میلیون مادر وارد روند غربالگری شدند، بیش از صدهزار نفر آزمایش تهاجمی آمنیوسنتز را انجام دادند و بار مالی آن به دوش مردم و اقتصاد کشور بود. نتیجه همه اینها اسقاط 1440جنین شد در حالی که همین هزینه اگر برای بچههای متولد شده با بیماری مادرزادی مصرف میشد، میتوانست با رها کردن کل کشور از این روال آسیبزننده، بهترین خدمات، امکانات و درمان را با بهترین استانداردهای جهانی در اختیار این عزیزان بگذارد.» این کارشناس فلسفه علم با اشاره با عمل وحشتناک سقط جنین میگوید: «اگر بخواهیم به مسأله سقط جنین از نگاه یک پزشک نگاه کنیم باید بگویم این کار برای یک پزشک هم کاری دردناک محسوب میشود. درخواست از پزشک برای سقط جنین در غیر تهدید حیات مادر، درخواست برای عملی دردناک است. برای از بین بردن جنین، گاهی پزشک با صحنههای تکاندهندهای از دست و پا زدن جنین روبهرو میشود که خودش نشاندهنده نادرست بودن این عمل است. با گفتوگویی که با پزشکان داشتیم این عمل را وحشتناک توصیف کردهاند. برخی پزشکان حتی از ارجاع دادن به متخصص دیگری که با دستور سقط دادن مشکلی ندارد، پرهیز دارند.»
به گفته حاجیکاظم، پزشکانی هستند که این ارجاع را انجام نمیدهند اما طبق گفته وزارت بهداشت اگر پزشکی خانم باردار را برای غربالگری به آزمایشگاه نفرستند یا در صورت مشکوک بودن به پزشک دیگری ارجاع ندهند، در صورت
مبتلا بودن جنین به سندرم داون و شکایت خانواده، تمام هزینههای درمان به عهده پزشک خواهد بود در حالی که پزشک، در مشکلات مادرزادی نقشی ندارد. این یعنی اینکه غیرمستقیم پزشک را ترساندهاند و نتیجهاش این شده که پزشکان ریسکهای بسیار بسیار پایین را هم در نظر میگیرند و برای انجام آزمایش آمنیوسنتز به آزمایشگاه میفرستند در حالی که نیم تا سه درصد از زنان باردار، جنین سالم خود را در حین این آزمایش تهاجمی، از دست میدهند. بعضی پزشکان نمیخواهند در سقط جنین همکاری کنند ولی مجبور شدهاند که لااقل ارجاع دهند که این هم نوعی همکاری است.»
او با اشاره به اینکه تشخیصها هم بدون خطا نیست، میگوید: «متاسفانه خطا هم وجود دارد. براساس تجربه پزشک زنان، در این فرآیند، مثبت و منفی کاذب هم بیشتر از آنچه در متون علمی اظهار شده دیده میشود. بسیاری این تست را بدون خطا معرفی میکنند اما بسیاری اظهارات مردمی، حاکی از آن است که خطاهای علمی در این آزمایش وجود دارد. یکی از خطاهایی که متون علمی نیز امکان آن را تأیید میکند، امکان موزائیسم است. گاهی مشکل سلول مایع دور جنین که برای نمونهبرداری با سوزن برداشته میشود، با سلولهای کل بدن جنین تطابق ندارد و بقیه بدن سالم است. از سوی دیگر، این آزمایشها بهدلیل تعهدی که برای آزمایشگاه ایجاد میکند، موجب میشود وقتی آزمایشگاه نمیتواند دقیق تشخیص دهد، برای اینکه خیال خودش را راحت کند و بار مسوولیت را از دوش خود بردارد، در معرض این کار وحشتناک قرار دهد که بدون دلیل کافی اعلام ناهنجاری کند. به علاوه در سونوگرافی آنومالی اسکن، براساس برخی مقالات، حدود 9درصد خطا شناسایی شده است. اینها نشان میدهد در تستهای غربالگری، نتایج مثبت کاذب هم وجود دارد که باعث سقط جنینهای سالم نیز میشود و گاهی مادر بهدنبال این سقط، دیگر بچهدار نخواهد شد و یا بخاطر بالا رفتن هزینههای بارداری قبلی، تمایلی به بارداری ندارد.» این پژوهشگر ادامه میدهد: «یکی از نتایج نگاه غربالگری این است که جنین، بهعنوان شی دیده میشود، در حالی که جنین قبل از دمیده شدن روح هم حیات دارد و مرتبهای از وجود انسان است.»
حاجیکاظم به چالش امنیتی طرح غربالگری اشاره میکند و میگوید: «مسأله مهم دیگری هم که میتوان به آن اشاره کرد چالش امنیتی این روند است. در طول سالهایی که غربالگری انجام شده، برخی نمونههای ژنتیکی برای بررسی به آزمایشگاههای خارج از کشور ارسال شده است و براساس برخی گزارشات، صدها هزار نمونه ژنتیکی به همین بهانه از کشور خارج شده است. برخی از تحلیلها از احتمال بیولوژیک بودن جنگهای آینده خبر میدهد که شاید اکنون نتوانیم ابعاد آن را درک کنیم. اگر گفته شود تکنولوژی مربوطه اکنون بومی شده است، خواهیم گفت روشهای جدید پایش ژنتیکی همیشه موجب میشود تستهایی وجود داشته باشد که نتوان آنها را تا بومی شدن فناوری پزشکی در داخل انجام داد و این یعنی ادامه چالش امنیتی. در نهایت، آنچه مهم است، آرامش و سلامت مادران و جنینهاست که همگی باید برای تأمین آن تلاش کنیم.»
سقط جنین برای یک پزشک هم کاری دردناک محسوب میشود. درخواست از پزشک برای سقط جنین در غیر تهدید حیات مادر، درخواست برای عملی دردناک است