از کارگردانی تا نویسندگی
مرحوم عبداللهی از جمله سینماگرانی بود که با آنکه ریشه و غالب فعالیت حرفهایش معطوف به فیلمنامهنویسی بود، با اینحال کارگردانی را هم بارها تجربه کرده بود. او دستی هم بر نویسندگی رمان و داستان داشت.
او بارها بهعنوان دستیار کارگردان فعالیت کرده بود و در سال۹۵ فیلم «یک قناری، یک کلاغ» را کارگردانی کرده بود. اصغر عبداللهی چندین داستان را هم
نوشته است. آفتاب در سیاهی جنگ گم میشود اولین تجربه رسمیاش درسال۶۰ بود و آخرین نوشتهاش هاملت در نمنم باران است که در سال جاری نوشت.
اما همانطور که اشاره کردیم عمده فعالیتهای او مربوط به فیلمنامهنویسی بود. او حدود ۳۰فیلمنامه
نوشته است. بندر مهآلود، خواهران غریب، مرسدس، غریبانه، عینک دودی، چتری برای دونفر و خداحافظی طولانی از جمله آثار این فیلمنامهنویس ایرانی است.
استعاره و کنایه موجب پیچیدگی داستان میشود
مرحوم عبداللهی زیاد اهل گفتوگو نبود و ترجیح میداد در آرامش کارهایش را انجام دهد. اما ماهنامه هنر و تجربه پس از ساخت «یک قناری، یک کلاغ» با او گفتوگویی انجام داد که به بخشی از آن اشاره میکنیم.
خبرنگار میپرسد: «فیلم پر از تاکید بر نشانههای دیداری و شنیداری و سرشار از استعاره است؛ از اسب افتاده شطرنج و عطر خوش تا پیانو و بوم نقاشی، از کلاغ و قفس قناری تا اشعار بیژن الهی و حافظ و عراقی و… چرا فیلمتان را مبتنی بر یک نظام نشانهشناسی تصویری با المانهای معناشناسانه و بهرهگیری از استعارهها کردهاید؟»
مرحوم عبداللهی پاسخ میدهد:«یک وقتی در مجله همشهری داستان به تفصیل نوشتم که استعاره، تمثیل و کنایه موجب پیچیدگی بیربط داستان میشود. چیزی به داستان اضافه نمیکند، چون استعارهها و کنایهها تضمین ندارند. معلوم نیست مخاطب متوجه استعاره بشود یا نه. درعین حال هر استعارهای درواقع ارجاع دادن به بیرون قصه و پلات است. من در خود فیلم هم چند جا به این مطلب اشاره مستقیم میکنم. درواقع هرچه در فیلم هست، همان است که هست، اما انگار استعارهها همه جا هستند؛ در هر تابلویی که به دیوار میزنیم، یا مهره شطرنج که اتفاقی انتخاب شده، یا… استعارههای ناخواسته همیشه دردسرساز هستند برای قصه. خیلی سعی کردم هیچ موردی از استعاره در داستان و این فیلم نباشد.»
خبرنگار در ادامه میپرسد:«در انتهای فیلم نریشن زن گویای تسری دادن این ماجرا به همه زنان و به همه آدمهاست. این رویکرد ناشی از یکجور دغدغه شما پیرامون انسان است و اینکه معضلات انسانی و مناسبات قدرت در طول تاریخ بارها تکرار خواهد شد؟»
کارگردان پاسخ میدهد:«به مناسبات قدرت فکر نکردم اصلا. اما تسری به همه آدمها و ازجمله یک زن و شوهر درطول تاریخ چرا. خب همیشه موضوع دعوا و دلخوری بین یک زن و شوهر بوده و خاصه یک دوره خاص نیست. و من میان انتقام گرفتن و طلاق و نفاق، گذشت کردن و بخشیدن و بزرگوار بودن را انتخاب میکنم. چارهای هم جز بخشیدن نیست. با خشونت هیچ معضلی حل نخواهد شد. این یک ملودرام است و من کمی احساساتی هم هستم خب.»
دغدغهاش مطالعه بود
احمد امینی که سابقه سالها رفاقت و همکاری با مرحوم اصغر عبداللهی داشته است میگوید: تمام تسکین من از فقدان او در این است که امیدوارم با شرایط دشوار مرگ همانقدر راحت روبهرو شده باشد که در تمام عمرش با زندگی.
این کارگردان که فیلمنامه برخی آثارش توسط عبداللهی به نگارش درآمده، در پی درگذشت این فیلمنامهنویس به ایسنا گفت: اولین سریال مرا سال۷۵ با نام «تصویر یک رؤیا» اصغر عبداللهی نوشته و البته قبل از آن فیلمنامه «سایههای هجوم» را به او دادم تا مشورت کنم، چون او اهل آبادان بود و با جنگ تماس نزدیکی داشت. بعد از آن «غریبانه» و «چتری برای دو نفر» و یک اپیزود از مجموعه تله فیلمهای «داوران» را برایم نوشت، اما به جز همکاری ما بسیار با هم رفیق بودیم مخصوصا اینکه سالها دفتر سعید و منوچهر شاهسواری هر روز بعد از ظهر میعادگاه من و اصغر و داریوش فرهنگ، مسعود کرامتی، مسعود رایگان بود. من، اصغر و داریوش تقریبا هر روز آنجا بودیم و مشغول گپ و گفت میشدیم.
او با اشاره به اینکه اصغر عبداللهی اصلا اهل مصاحبه نبود، ادامه داد: او خیلی اهل خواندن و مطالعه بود. بزرگترین دغدغهاش به نظرم همین بود. هر وقت هم به آن دفتر میآمد اول به شهر کتاب میرفت و کتابی خرید و بعد میآمد و کتاب هم هدیه میداد. او آدم بسیار
کتاب خوانده، فهمیده و بیتکلفی بود و چیزی که مرا کمی آرام میکند این است که اصغر از لحاظ خلق و خوی شخصی زندگی را خیلی راحت میگرفت. نه بهدنبال ماشین بود نه خانه و نه پول. حتی زمانی که بیماریاش مشخص شد میگفت، حالا آنقدر هم مسأله مهمی نیست.