عبادی با انتشار ویدیویی خطاب به فدراسیونهای ورزشی دیگر کشورها و سازمانهای بینالمللی مدعی آن شده که دخالت سیاسی جمهوری اسلامی ایران در امر ورزش منتج به نارضایتیهای عمومی و فرار بسیاری از ورزشکاران از کشور شده است. او در این باره مدعی شد: «اعتراضات ورزشکاران به جایی نمیرسد، بنابراین از کلیه فدراسیونهای ورزشی جهان خواهش میکنم تا به مدت یک سال ایران را محروم کنند و اجازه شرکت بینالمللی در هیچ زمینهای به دولت ایران ندهید. به ندای مردم ایران گوش کنید، مردم ایران مخالف دخالت سیاست در امری مانند ورزش هستند.» این البته اولینبار نیست که عبادی از لزوم تشدید تحریمها علیه ایران سخن میگوید. او پیش از این و در اردیبهشت سال98 نیز در سخنرانی خود در پارلمان کانادا خواستار تحریمهای حداکثری علیه مردم ایران شد و تاکید کرد که معامله با ایران فقط باید محدود به دارو و غذا باشد.
این اظهارات از سوی عبادی، با واکنش تند برخی کاربران در فضای مجازی مواجه شد. فرید مدرسی در توئیتی با تاکید بر اینکه شیرین عبادی نه تمایل به حقوق بشر دارد و نه علاقه به ایران، به ماهیت جایزه صلح نوبل که او در سال1382 دریافت کرد، نوشت: «جایزه صلح نوبل را با لابی پهلویستها گرفت اما ایرانستیزی، اورا محور تروریستهای تجزیهطلب کرد با حمایت تندروهای اسرائیلی؛ برخی ایرانیان مقیم خارج آگاهند.» کاربر دیگری در توییتر نوشت: «دوره ترامپ محک خوبی بود برای آشکار ساختن عیار فکری و اخلاقی و حرفهای خیلیها.» کاربر دیگری با عنوان احسان سلطانی، تاکید کرد: «خانم عبادی، شما غلط میکنید از جانب من یکی حرف میزنید.» این اظهارات از سوی برخی چهرههای نامدارتر نیز با واکنش منفی مواجه شد. مثلاً عباس عبدی، روزنامهنگاری اصلاحطلب، با تشبیه عبادی به «جلاد روهینگیا» که او نیز پیش از این برنده جایزه صلح نوبل بوده، نوشت: «برخی ایرانیان آن سوی آب نیز هیزمکش این جنایت شدهاند. هنگامی که آنگسان سوچیِ ایرانی خواهان تحریم این مردم شود از ترامپ و پمپئو چه انتظاری میتوان داشت.»
سقوط اخلاقی اپوزیسیون البته صرفاً محدود به شیرینعبادی نبوده است. به کرات شاهد بودهایم که نیروهای ضدانقلاب خواستار تمدید تحریمهای ضدانسانی غرب بهویژه آمریکا علیه دولت و ملت ایران شدهاند. مسیح علینژاد، فعال اپوزیسیون ضدانقلاب که طرف قراردادش، مایک پمپئو و وزارت امور خارجه آمریکاست، فروردین امسال در یادداشتی در نشریه «نشنال اینترست» تاکید کرد که تحریمها علیه ایران نباید بهخاطر شیوع کرونا در این کشور لغو شوند. او در این باره مدعی شد: «جمهوری اسلامی خود تمایل دارد منزوی باشد و بهخاطر توصیههایی که در جهانبینی انقلابی و اسلامی خود دارد نمیتواند کمک پزشکی غرب را قبول کند.» این چهره اپوزیسیون در حالی جهانبینی نظام اسلامی را مانع اصلی برای دریافت کمکهای پزشکی از سوی غرب عنوان کرد که بسیاری از سیاستمداران و صاحبنظران آمریکایی و اروپایی، خود بارها تأکید کردهاند که شرکتهای دارویی از بیم مجازات از سوی وزارت خزانهداری آمریکا، از ارسال دارو به ایران اجتناب
میکنند.
نوریزاد: خاک بر سر ما اپوزیسیون
اما یکی از آخرین نمونههای روایت شده از زوال اخلاقی نیروهای اپوزیسیون به اظهارات محمد نوریزاد، ضدانقلاب مشهور مربوط میشود. او چندی پیش در ویدیویی، درباره دعوا و اختلاف میان اپوزیسیون بر سر مسائل جزئی و پیش پا افتاده، گفت: «خاک بر سر ما اپوزیسیون که هنوز نتوانستهایم از فردیت نجات پیدا کنیم. یک روزی در واشنگتن جمع شده بودیم و تقریباً همه آدمهای سرشناس آنجا جمع بودند. سر اینکه موقع شام، جاهایشان کجا تعیین شود، با هم دعوا داشتند؛ وای به حال مسائل اساسیتر و مهمتر. اینها نگرانکننده است. رضا پهلوی آمد، همگی جلوی پایش بلند شدند بعد فلان آقا که برای یک حزب اقلیت بود، میگفت چرا جلوی پای من بلند نشدند.»
اظهارات قابل تأمل و در نوع خود عجیب نوری زاد در شرایطی است که ربع پهلوی چندی پیش در پیامی ویدیویی تحت عنوان «پیمان نوین» خواستار وحدت رویه کلیه نیروهای اپوزیسیون علیه نظام جمهوری اسلامی ایران شد. البته برخی روایتها از رفتار خصوصی شخص ربع پهلوی نیز نشان میدهد که او تا چه حد همچون پدرش محمدرضا، جاهطلب و افزونخواه است. روحالله زم، مدیر وقت کانال آمدنیوز، اسفند97 و در بخشی از مستند «ایستگاه پایانی دروغ» درباره اخلاق شخصی رضا پهلوی، ناآگاهانه خطاب به عنصر نفوذی ایران، گفته بود: «شاید باور نکنی اما او (رضا پهلوی) شب در منزل شخصی خود راه میرود و تمرین میکند که در حال سان دیدن از ارتش است.» حال باید دید نیروهایی که بر سر یک موضوع بچگانهای مثل نشستن ور میز شام، آنچنان بر سر یکدیگر میزنند، آیا حاضرند برای هدفی غایی همدست و همداستان شوند یا نه.
حاشا و کلاً.