برونگرایی افراطی
صحبتهای آقای روحانی در جلسه چهارشنبه هیات دولت، فلسفه مدیریتی کابینه ایشان و مهمتر از آن رویکرد جریان اعتدال و البته جریان اصلاحات را به جامعه و اقتصاد نشان میدهد. گرچه در ظاهر این سخن، نوعی عصبانیت از نمایان شدن دفترنشینی مدیران ارشد دولت در هشت ماه اخیر و نگرانی از به میدان آمدن و به خط زدن جریان انقلابی پیدا بود اما در باطن؛ فراتر از سیاست، دلایل نابسامانی مدیریتی دولت، زخمی شدن تن اقتصاد ایران و تنگ شدن عرصه اقتصاد و بهویژه معیشت مردم روشن شد. این نگاه، اقتصاد ایران را به مذاکره و معامله بر سر مؤلفههای قدرت کشور وابسته کرد و معیشت مردم را به سیاست خارجی گره زد. حال آنکه در واقعیت، اقتصاد ایران گرچه به نفت در طول سالیان گذشته وابسته بوده اما متاسفانه دولت دوازدهم از واقعیت دولت آمریکا عقب ماند و آمادگی لازم را برای اداره کشور با وجود تحریمهای ترامپ از خود نشان نداد. چه بسا به جای معطل شدن برای اینستکس و امثال آن و پیغام آبه و مکرون، دولت میتوانست با تغییر دادن ریل اداره کشور، بسیار زودتر از این راه برای فروش نفت و اصلاح ساختار بودجه و توزیع دقیق ذخایر ارزی بیابد. سخنان چهارشنبه از این جهت آیینه تمام نمایی از برونگرایی افراطی دولت و کاریکاتوری دیدن عرصه سیاست خارجی و اقتصاد است. اکنون شکست این فلسفه مدیریتی و نگرش به مسائل کشور مسجل شده است. استقبال افکارعمومی از اقدام رییس مجلس در بازدید از بیماران کرونایی و در عین حال انتقاد افکار عمومی از رییسجمهور بهواسطه بیعقل دانستن افرادی که در میانه میدان حاضرند، مشخص میکند که مردم اکنون به وضوح دریافتند که تمام تقصیرها را نمیتوان به گردن واشنگتن دیسی انداخت. هر چند که باب این سؤال هم گشوده شده که اگر قرار باشد همه تقصیرها را به گردن دشمن بیندازیم، پس فلسفه حضور دولت اعتدال چیست؟ پاسخ در بیان چهارشنبه گذشته آقای روحانی روشن شده است؛ به میدان نیامدن و تخریب افرادی که به میدان آمدهاند.
