بهزاد نبوی که حالا در آستانه 80سالگی قرار دارد، از اعضای پیشین سازمان منحله مجاهدین انقلاب و از چهرههای شاخص جناح چپ در دهه 60 بود. او که تا پیش از انتخابات 92 موضعش در مسیر یاران مجاهد خود یعنی مصطفی تاجزاده، محسن آرمین و فیضالله عربسرخی قرار داشت، از بعد از آن انتخابات و به خصوص از انتخابات سال 96، راهش را آرامآرام از رادیکالیسم جدا کرد و در مقام مصلح اصلاحات که سیاست را نه انتحار بلکه در قالب مفاهیمی نظیر تدریجیگرایی و مشارکتجویی میفهمید، ظاهر شد. تغییر رویکرد و مشی سیاسی او تا جایی پیش رفت که برخلاف تحریمطلبی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم، طرفدار مشارکت حداکثری و ارائه لیست شد، بهطوریکه روزنامه سازندگی، ارگان مطبوعاتی حزب کارگزاران، در شمارههای منتهی به انتخابات، صفحات کاملی را به اظهارات نبوی که ترجیعبندشان دعوت از جریانهای سیاسی و مردم برای حضور در انتخابات بود، اختصاص میداد. با وجود این، برخی نبوی را از مسیر پیشین آن جدا و مجذوب مشی عملگرایی حزب کارگزاران سازندگی، ارزیابی میکنند؛ چه آنکه در مصاحبه روز گذشته خود با روزنامه اصلاحطلب آرمان ملی، از تخریب تندروهای اصلاحات علیه طیف کارگزاران و مرحوم هاشمیرفسنجانی در دوران دولت اصلاحات، شدیدا انتقاد کرد. بهزاد نبوی روز گذشته در این گفتوگو، با انتقاد از پروژه ناامیدسازی جامعه توسط اصلاحطلبان در آستانه انتخابات مجلس یازدهم، لزوم آشتی دوباره اصلاحات با صندوق رای را تبیین و تشریح کرد. او گفت: حرف من این است که اگر ما در سالهای منتهی به انتخابات درباره ناامیدسازی جامعه موضع نمیگرفتیم، شاید وضع مردم تغییر میکرد. نبوی با بیان اینکه «من معتقد بوده و هستم كه اگر اصلاحطلبان صندوق رای را از دست بدهند، حرفی برای گفتن ندارند و عملا باید حداقل چهار سال، در صحنه سیاسی کشور کمتاثیر باشند»، گفت: دوستان درست میگویند که نامزدهای اصلی اصلاحات تایید صلاحیت نشدند(در انتخابات اسفند 98) اما با دوره دهم(اسفند 94) مقایسه کنید، ببینید آیا در آن دوره شما کاندیدای اصلی داشتید که شرکت کردید؟ در آن دوره شما ناچار شدید از طریق آگهی اینترنتی نامزد اصلاحطلب جستوجو کنید. او تصریح کرد: در این دوره حداقل آدمهای شناختهشدهای بودند، ممکن است ایدهآل برخی گروهها نبودند اما نیروهای شناختهشدهای در بین آنها بود و نیازی به جستوجوی نامزد از طریق اینترنت نبود. او با وامگیری از مفهوم مصطلح در میان نیروهای چپ یعنی «پیشاهنگ» و با تاکید بر لزوم تبعیت اصلاحطلبان از مشی پیشاهنگی، گفت: البته تصور من این است که در این دوره، علت این اقدام اصلاحطلبان آن بود که مردم شور و شوق قبلی را نداشتند اما وظیفه یک جریانپیشاهنگ آن نیست که در مسیر مخالفان اصلاحات که کارشان ناامیدسازی مردم است.
دفاع نبوی از عملگرایی حزب کارگزاران سازندگی
نبوی در بخش دیگری از این گفتوگو، از طیف عملگرای جبهه اصلاحات دفاع تمامقد به عمل آورد؛ دفاعیای که به نوعی، مُهر تاییدی بر مسلوب شدن او در برابر منش و روش سیاسی حزب کارگزاران سازندگی طی سالهای پس از سال 88 بود. نبوی با انتقاد از رفتار رادیکال برخی اصلاحطلبان در قبال مرحوم هاشمی و حزب کارگزاران سازندگی در دوران سلطه گفتمان و ادبیات اصلاحات، گفت: من هرگز با گرایشهای تخریبی برخی افراد منتسب به اصلاحات برای تخریب کارگزاران، آیتالله هاشمی و خانواده ایشان موافق نبودم. من معتقدم ما میتوانستیم آقای هاشمی را به عنوان پشتیبان قدرتمند اصلاحات پس از دوم خرداد داشته باشیم و با عملکردهای اشتباه، او را از خود دور کردیم. دیگر اظهارنظر جالب و قابل تامل نبوی در این گفتوگو درباره پروژه تخریب و حمله به رییسجمهوری و دولت توسط اصلاحطلبان طی ماههای اخیر بود. او این انتقادها را نوعا معطوف به انتخابات 1400 دانست و گفت: اصلاحطلبانی که در این شرایط به دولت بابت مشکلات انتقاد میکنند، بیشتر به دنبال جداکردن خرج خود از دولت، به امید کسب رأی در انتخابات بعدیاند که اخلاقی نیست. این اظهارات در شرایطی است که چندی پیش محمود واعظی، رییس دفتر رییسجمهوری نیز با اتخاذ رویکردی مشابه، از جریان اصلاحطلب بابت تخریبها علیه دولت، انتقاد کرد و گفت: اگر الان اصلاحطلبان منتقد شدهاند که البته همه آنها نیستند، انتقاد به رفقای خودشان است که در داخل دولت هستند. حداقل اگر مراعات بقیه اعضای دولت را نمیکنند، مراعات حال رفقا و همفکران خود را بکنند. اظهارنظر واعظی خیلی زود با واکنش تند طیف تندروی اصلاحات و مشخصا دبیرکل حزب اتحاد ملت یعنی علی شکوریراد
مواجه شد.
جدایی نبوی از یاران
جنس سیاستورزی این روزهای نبوی، حاکی از آن است که او دیگر همچون سالهای تحصن و استعفای نمایندگان مجلس ششم، رادیکال نیست و اتفاقا صلاح و صواب اصلاحات را نه در شاخ و شانهکشیدن برای ساختار قدرت، بلكه در پویندگی در دایره ممکنات میداند؛ رویکردی که فاصلهای معنادار با مرام امثال تاجزاده و حجاریان دارد؛ چهرههایی که با گذرواژه نظارت استصوابی، نقش بسزایی در مغشوش شدن کارکرد انتخابات در فضای ذهنی اصلاحطلبان دارند؛ اما آنچه به نظر قطعی به نظر میرسد، پرواری و فربگی هیبت سیاستورزی امثال نبوی و احزابی نظیر کارگزاران سازندگی و انزوای و تکیدگی رادیکالها در جبهه اصلاحات است.
اصلاحطلبان فهمیدهاند که در صورت دائرمداری بر انحصارطلبی و نابگرایی، نخواهند توانست در آینده سیاسی ایران، حداقل تا مدتهای مدید، نقش موثر داشته باشند؛ پس باید از ایدههای فضایی خود فاصله گرفته و روی زمین در پی ممکنات بگردند. تئوریپردازیهای سعید حجاریان که اعلام کرد اصلاحطلبان شاید از دولت اقتدارگرای بوروکراتیک(بهعنوان سنخی از دولت نظامی) حمایت کنند، نشانی از واقعیتپذیری نسبی
رادیکالهاست.