من از کودکی عاشق سینما بودم و یادم میآید بزرگترین تفریحام، تماشای فیلم در سینما بود. البته هیچوقت به سینما بهعنوان صرفاً یک تفریح ساده نگاه نمیکردم. خیلی جدی فیلمها را نگاه میکردم، دیالوگهایشان را یادداشت میکردم و آنها را در تئاترهای مدرسه بهکار میبردم! معمولاً بچهها در این سنین عادت دارند در زمان تولدشان دوستان خودشان را به مهمانی و چیزهایی شبیه به این دعوت کنند اما من بلیت سینما میگرفتم و آنها را به سینما و تماشای فیلم دعوت میکردم.
از چه زمانی فکر کردید که باید سینما و بازیگری را جدی پیگیری کنید؟
از نوجوانی به آکادمی و کلاسهای مختلف بازیگری رفتم. چهار سال این کار طول کشید و از آن موقع به این نتیجه رسیدم.
از زمانیکه به ایران آمدید آیا توانستید به لحاظ فرهنگی با جامعه ایرانی همخوانی پیدا کنید؟
بله من از هفت سالگی به ایران آمدم و در دانشگاه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی خواندم. به واسطه شغل پدر و مادرم هر سال در یک شهر از ایران زندگی کردم. به همین خاطر شانس آشنایی با فرهنگها و مردم مختلف کشورمان را داشتم. با اقوام مختلف زیست کردم و توانستم دغدغههایشان را بشناسم. این به من کمک زیادی کرد تا بتوانم در بازیگری به اقوام مختلف نزدیک شوم و با شناخت خوبی کار کنم.
از نقشهایی که قبل از «ایلدا» بازی کردهاید راضی هستید؟
بله! از آنجایی که با دقت و گامبهگام در کارم پیش رفتم از تصمیماتی که از سال91 تا به امروز گرفتهام راضیام. البته طبیعی است که در دو، سه کار اولم مجبور بودم خودم را ثابت کنم و حق انتخاب زیادی نداشتم. هر انتخابی که کردهام دلیلی داشته؛ حالا یکی به خاطر نقش بوده، یکی به دلیل سوژه و موضوع مناسب و یکی بهخاطر گروه حرفهای که وجود داشته است.
قبل از «ایلدا» درباره نقش عشایر در جنگ اطلاع داشتید؟
البته به واسطه بازی در سریال «وارش» هم با جنگ آشنایی داشتم. در آن سریال نقش یک دختر بلوچ را داشتم. حال و هوای وارش که بیش از 6ماه درگیرش بودم کمک خوبی در این زمینه برایم بود. آقای قویدل خیلی مرا کمک و راهنمایی کردند. یک نکته جالب هم بود. در شهر خرمآباد موزهای به نام فلکالافلاک وجود دارد. یک کتابخانه و آرشیو در آنجاست که فیلمهای مستند مربوط به قوم لر و لرستان در آن یافت میشود. این فیلمها بسیار قدیمی هستند. فیلم مراسم عزا، عروسی و بسیاری از فرهنگهای بومی آن منطقه در این موزه موجود است. ساعتها به تماشای این فیلمها نشستم که خب این موضوع کمک زیادی به من کرد.
چه چیز قصه «ایلدا» جذبتان کرد؟
اول این را باید بگویم که «هاویر» واقعاً شخصیت و نقش جذابی داشت. به نظرم از آن نقشهاییاست که هر بازیگر خانمی دوست دارد تجربهاش کند؛ نقشی نیست که بازیگر پسش بزند! این نقش به خط فکریام نزدیک بود و چالشهای خوبی داشت. مورد بعدی مربوط به گروه خوبی بود که پشت کار بودند. با خیلی از عوامل «ایلدا» قبلاً همکاری داشتهام و این برایم نکته مثبتی بود.
در بسیاری از فیلمها و سریالهای ایرانی معمولاً شخصیتهای زن محوری نیستند و داستان را پیش نمیبرند. اما در «ایلدا» اینطور نیست. این برای شما ارزشمند بود؟
قطعاً همینطور است. تمام زنهای قصه «ایلدا» اتفاقاتی را رقم میزنند و داستان را پیش میبرند. اصلاً از اسم سریال این موضوع مشخص است. «ایلدا» یعنی مادر ایل!
با کارگردان درباره نقش هاویر چه توافقی داشتید؟
این نقش آنقدر برایم جذاب بود که سعی کردم تمام توانم را برایش بگذارم. یک دختر لر، جسور و قدرتمند که برخی ویژگیهای اخلاقیاش به من نزدیک و برخی بالعکس دور است. با هدایت آقای قویدل تلاش کردیم به این مولفهها نزدیک شویم.
«ایلدا» قصه پر کاراکتری است؛ درست است؟
بله! قصه «ایلدا» پرکاراکتر است و هر کدام قصه خودشان را دارند. آنچه دراین بین جذاب بود این است که چه شخصیتهای مثبت و محوری و چه کاراکترهای منفی، همه اجازه اشتباه دارند.
مثل آدمهای واقعی در زندگی! درست است؟
دقیقاً! من ممکن است آدم خوبی باشم اما در زندگی اشتباهاتی هم مرتکب شوم. این موضوع در سریالها کمتر دیده میشود. معمولاً آدمها سیاه با سفید مطلقاند. مثلاً هاویر که دوستداشتنی است در جاهایی یاغیگری هم دارد. یا برعکس شخصیت منفی سریال در موقعیتی دوستداشتنی میشود.
دلایل مختلفی وجود دارد که تولید «ایلدا» را دشوار میکند. کمی از آنها میگویید؟
آقای سبطاحمدی و قویدل در یک مصاحبه گفتهاند که مطمئناً «ایلدا» سختترین کار همه تیم تولید تا امروز است. ما فضای جنگ و مختصات آن را داریم. چاشنی، تیراندازی و دیالوگهای سنگین داریم. دیالوگها به شکل عامیانه و روزمره نبود و زمان و دقت زیادی برای اجرای این شکل از دیالوگها نیاز بود. بازیگران لهجه ندارند اما یک آوای مشترک دارند.
کرونا کارتان را سخت نکرد؟
چندماهی است که همه درگیر کرونا هستند. بخش عمدهای از کار ما در شرایط کرونا بود. این استرس ما را بیشتر میکرد و محدودیت به کار اعمال میشد. حتی یکی از بازیگران سر کار کرونا گرفت و بعداً درمان شد.
برای بعد از «ایلدا» چه روندی را برای خودتان ترسیم کردهاید؟
طبیعتاً هرکاری که از یک بازیگر پخش شود در آینده حرفهایاش تأثیر میگذارد. من سعی میکنم نقشهایی را بازی کنم که به خط فکریام نزدیک باشد. مواردی بوده نقش خوبی پیشنهاد شده ولی چون با تفکراتم مغایر بوده قبول نکردهام. بهعنوان یک روانشناس نگاه خودم را دارم. وقتی معتقدم بعد از خانواده چیزی که بیشترین تأثیر را روی یک نوجوان میگذارد، طبیعی است که در انتخابهایم به برآورد مخاطب از نقشم توجه داشته باشم.
کار در سرمای 20درجه زیرصفر تا گرمای بالای 44درجه
سید علیرضا سبطاحمدی، تهیهکننده «ایلدا» است. با او درباره این سریال گفتوگوی کوتاهی انجام دادیم. علیرضا سبطاحمدی درباره «ایلدا» به «صبحنو» گفت: بحث اتحاد اقوام ایرانی دربرابر هجوم دشمنان در این سریال پررنگ است. شاید ایلدا را بتوان اولین سریالی دانست که به مرزنشینان و عشایر تا این حد نزدیک شده و جزئیات زندگیشان را نشان میدهد. زن و مرد عشایر در سالهای جنگ در کنار هم ایستادند و از کشور دفاع کردند. متاسفانه تقریباً هیچجا این تلاش انعکاس پیدا نکرد. ما در ایلدا سعی کردیم این مقوله را تصویری کنیم.
سبطاحمدی با اشاره به بیانات رهبر انقلاب درباره هفته دفاع مقدس بیان کرد: رهبری در بیاناتی که در هفته دفاع مقدس داشتند، دقیقاً روی نقطهای حیاتی دست گذاشتند. ایشان تاکید کردند باید روی جزییات اتفاقات دفاع مقدس که قبلاً به آنها پرداخته نشده ورود کنیم. تهیهکننده ایلدا درباره سختیهای تولید این مجموعه گفت: تولید این سریال با چندین اتفاق مهم در کشور همزمان شد. ابتدا حوادث آبانماه رخ داد. سپس شهادت سردار عزیز حاج قاسم سلیمانی و در مرتبه بعد حادثه تلخ سقوط هواپیما. در اواخر سال هم که بحران بیماری کرونا در کشور شروع شد. همه اینها به لحاظ روانی کار را برای تیم تولید ما سخت میکرد.
وی ادامه داد: هرکدام از این مشکلات برای یک تیم تولید میتواند یک مصیبت باشد. خدارا شکر گروه ما همه این مسائل را پشتسر گذاشت. ما سرمای 20درجه زیرصفر تا گرمای بالای 44درجه خرمآباد را تجربه کردیم. در طول تصویربرداری حدود پنج هزار و پانصد هنرور داشتیم. تأمین این تعداد هنرور در شهرستان کار بسیار سختی است. حالا این را شرایط کرونا سختتر هم کرده بود.
تهیهکننده ایلدا با اشاره به دیگر سختیهای تولید این سریال بیان کرد: ما بیش از 30بازیگر از تهران و بیش از 100بازیگر از شهرهای دیگر. در طول کار بیش از 200انفجار داشتیم. جلوههای ویژه رایانهای هم که در جای خودش. حدود 10هزار گلوله در این سریال شلیک شد. برای ساخت ایلدا چندین تریلی تجهیزات از تهران به لرستان بردیم.