صد هزار رأی بیاورند. تجربه تلخ دور دوم انتخاب آقای روحانی آن بود که رأیدادن چیزی را عوض نمیکند و سیاستهای گذشته در دولتها، صرفنظر از خواستههای رأیدهندگان همچنان ادامه مییابند. این بازگشت به صندوق رأی را اگر نگوییم محال، بسیار دشوار میکند. زیباکلام افزود: اگر تغییر و تحول خاصی اتفاق نیفتد و با همین فضای سنگین شهریور ۱۳۹۹ وارد خرداد ۱۴۰۰ بشویم، جرثقیل هم نمیتواند حتی بخشی از آن ۲۴میلیون را به پای صندقهای رأی بیاورد. زیباکلام در عین حال فقط نقطه امید اصلاحطلبان را مناظرههای انتخاباتی و تحریک اقشار خاکستری و بهاصطلاح «دقیقه نودی» به این واسطه دانست و گفت: اصلاحطلبان امیدوارند مثلا حضور دکتر ظریف یا محسن هاشمی در مناظرهها و رفتار و گفتار مؤدبانه و دیپلماتیک آنها بتواند بخشی از آن امواج «دقیقهنودی» را به راه بیندازد. علاوه بر زیباکلام، علی صوفی، دیگر فعال اصلاحطلب نیز در گفتوگو با همین روزنامه، شرایط حاکم بر اردوگاه اصلاحات را ناامیدکننده و منفعلانه تصویر و اظهار کرد: برای فعالشدن در انتخابات ریاستجمهوری، دیر شده اما شرایط کشور و سیاستهای انتخاباتی حاکمیت مشخص نیست. از سوی دیگر، اصلاحطلبان دیگر حاضر نیستند بدون قید و شرط در انتخابات شرکت کنند و کاندیدا داشته باشند و دیگر قرار نیست اصل بر شرکت در انتخابات بوده و نتیجه برای اصلاحطلبان فرع باشد.
ترفندهای افزایش سرمایه اجتماعی
آنچه از شواهد و قرائن برمیآید، تلاش اصلاحطلبان برای افزایش سرمایه اجتماعی تضعیفشده خود است. این جناح که طی سالهای گذشته به واسطه عملکرد ناامیدکننده در نهادهایی همچون دولت و مجلس و شوراها، با ریزش شدید پایگاه اجتماعی مواجه شده، سعی دارد با مستغنی نشاندادن خود از حضور در قدرت(در قالب سیاست تحریم انتخابات)، احاله مسوولیت پذیرش وضعیت موجود به جریان رقیب، ایجاد خط انفکاک میان خود و دولت اعتدال و در نهایت تقویت حس کاذب انسداد در امور، وضعیت خود را بازیابد. چهار سیاست مزبور سالهاست به مستمسکی دمدستی برای اصلاحطلبان تبدیل شده و آنها هر زمان احساس میکنند با اقبالی در جامعه مواجه نیستند، خود را در مقام قربانی و حاکمیت را در جایگاه متهم ردیف اول، جا میزنند. تحریم عرصه سیاست توسط مجمع روحانیون مبارز پس از شکست قاطع در انتخابات مجلس چهارم، تحریم انتخابات مجلس هفتم پس از غائله تحصن نمایندگان اصلاحطلب در مجلس ششم، تحریم همهجانبه انتخابات مجلس نهم و سرآخر کنارکشیدن از عرصه انتخابات مجلس یازدهم در اسفند98، از جمله مواردی هستند که اعتبار گزاره مطروحه را به اثبات میرسانند. به بیانی، اصلاحطلبان به پیروزیهای گلخانهای عادت کردهاند و هرگاه شرایط اجتماعی و سیاسی علیه آنها بوده، با توجیههایی نظیر انسداد سیاسی و اینکه شرایط حضور حداکثری رقابت آنها فراهم نیست، عطای حضور در انتخابات را به لقایش بخشیدهاند.
نیمنگاهی به قدرت
اظهارات ناامیدانه و از سر یأس اصلاحطلبانی نظیر صوفی و جوادیحصار و زیباکلام نیز موید دوباره همان رویکرد قدیمی اصلاحطلبان است. آنها که میدانند اقبال آنچنانی برای توفیق در انتخابات 1400 ندارند، درصددند تا همچون همیشه، شرایط نامساعد برای کنشگری سیاسی را دلیل انزوا و انفعال خود نشان بدهند.
با این حال و همانطور که «صبحنو» در شماره روز سهشنبه، 18 شهریور، به طور تفصیلی، ذیل مطلبی تحت عنوان «چیدن پازل رادیکالیسم» به آن پرداخت، اصلاحطلبان با وجود اعلام ناامیدی از شرایط، با برخی رفتارها مترصد تقویت جایگاه و پایگاه خود هستند. این رفتارها نیز عموما تحت آن چهار تاکتیکی گنجانده میشوند که در سطور قبل گزارش پیش رو، به آن اشاره شد. نامهنگاری موسویخوئینیها به رهبر انقلاب، انتشار تصویر دیدار مهدی کروبی با برخی اعضای طیف سنتی اصلاحات و انتقاد بیسابقه خاتمی از عملکرد دولت اعتدال در مکالمه تلفنی با رییسجمهوری، همگی گویای تلاشهایی سازمانیافته از سوی اصلاحطلبان برای ارائه این ایماژ دستساز به تودههای مردمی است که اصلاحات نیز مثل بقیه جامعه، نگران اوضاع بوده و درصدد تغییر آن است. در راستای سیاست بهاصطلاح همذاتپنداری اصلاحطلبان با تودههای مردم، روز گذشته نیز در اخبار چنین آمد که حزب کارگزاران سازندگی ایران با دعوت از اسحاق جهانگیری، معاوناول رییسجمهوری به یکی از جلسات شورای مرکزی خود، خواستار ارائه توضیحاتی از سوی او درباره عملکرد دولت دوازدهم شده است. این دعوت در حالی است که حزب کارگزاران سازندگی، یکی از متنفذترین مجموعههای سیاسی در دولتهای یازدهم و دوازدهم بوده و بعد از حزب اعتدال و توسعه، بیشترین نفوذ را در اتخاذ تصمیمات سیاسی و اقتصادی قوه مجریه
دارد.